تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
ها برای ماندگار شدن در دنیای هالیوودی خود به جراحی پلاستیک رجوع می کنند، البته موفقیت در ظاهر زیبا با جراحی پلاستیک نصیب همه آنها نشده است
پرشین وی: بسیاری از ستاره ها برای ماندگار شدن در دنیای هالیوودی خود به جراحی پلاستیک رجوع می کنند، البته موفقیت در ظاهر زیبا با جراحی پلاستیک نصیب همه آنها نشده است!
ساعاتی پیش جشن افتتاحیه سی و دومین جشنواره فیلم فجر در تالار وحدت برگزار شد.
در مراسم افتتاحیه جشنواره سی و دوم فجر که ساعاتی پیش در تالار وحدت برگزار شد علیرضا رضاداد به عنوان دبیر جشنواره در سخنان کوتاهی گفت: از رئیس جمهور محبوب که با ارسال پیام این دوره از جشنواره فجر را مورد لطف قرار دادهاند تشکر میکنم. سی و یک دوره از جشنواره فیلم فجر میگذرد و این پیک شادباش انقلاب که فریاد آزادی و شکست سرمای زمستان بود، حالا به دوره سی و دوم رسیده است. حالا فجر مرد میانسالی است که میخواهد در راه خود استوار باشد و میراث گذشتگان را بر بال خود پرواز دهد. راه هموار نیست، اما رفتن امیدوارکننده و لذتبخش است. سینمای ایران عبور از مسیر ناهموار را بارها تجربه کرده است و آنچه ما را بر این راه استوار میدارد، امید به حضرت حق است.
رضاداد ادامه داد: امروز بیش از هر زمانی نیازمند شنیدیم و تا به فردایی برسیم که فردای پر از شور برسیم که در پس حلقه تدبیر منتظرمان است.... روحانی مچکریم.
همچنین حجت الله ایوبی معاونت سینمایی وزارت ارشاد در سخنانی بیان کرد: قبل از آغاز ایام باشکوه فجر را تبریک میگویم در عین حال به شما سینماگران که دیروز روز شکوفایی سینما بود و آمدند اعلام کنند میخواهند با سینما آشتی کنند من از مدیران زحمتکش سینما تشکر میکنم. خانمها، آقایان، هنرمندان گرامی و ارجمند، سلام عرض میکنم به شما و سینمای ایران، سینمایی به «رنگ خدا» و «رنگ گیلاس».
سینمایی که در این آشوب به وجود آمده «بلمی به سوی ساحل است» سلام به عزم و اراده شما، شما که میبخشید حتی اگر فراموش نکنید، سلام به اعتراضهای نجیبانه خبرنگاران، سایتهای سینمایی و خبرگزاریها و خلاصه سلام به سینمای ایران. از اینکه در تحویل سال سینمای ایران حضور دارید خوشحال باشید چرا سینمای ایران را سینمای امید مینامیم چون مدیران میکوشند تا همدیگر را بفهمند.
وی در ادامه گفت: من امیدوارم چون شما مینویسید و اعتراض میکنید من امیدوارم پس هستم. من امیدوارم پس رئیس سازمان سینمایی هستم. خانمها و آقایان ما روزگار سخت و پرآشوبی را پشت سر گذاشتیم. آغاز کردیم زمین را به پشتوانه حمایتهای بیدریغتان. احترام متقابل اگر شکل میگیرد و برای سینمای جمهوری اسلامی ایران شیرین خواهد بود.
ایوبی خاطرنشان کرد: بر این باورم که نیاز امروز سینمای ایران گفتوگو برای یافتن نقطههای پیوند است. نقطههایی که به هم میرسند و میشود خط سینمای ایران. خطی که متقاطع است با نقاط اجتماعی، خطی که قرمز نیست و به سوی نقاط تهی میل نمیکند. ما یک خطیم، ما یک نگاهیم، ما خود سینمای ایرانیم، آری گفتوگو بین خانواده سینمایی ایران و بین کسانی که در این سالها به سینمای ایران بدبین شدهاند و برای منافع خود عدهای را برای بر هم زدن آرامش سینمای ایران شوراندند. من میخواهم آنها بازگردند و آن گذشته را برگردانند. این گفتوگو نیازمند شجاعت است، شجاعت و بخشش و عذرخواهی از هم است. از شما میخواهم که من را یاری کنید و از شما میخواهم که آستینها را بالا بزنید و کار، کار.
وی در خاتمه افزود: ایران ما بدون امامزاده صالح، تجریش، عاشورا جای زندگی نیست. سپاس و هزاران سپاس از همه سینماگرانی که با دیدگاههایشان راه را بر تحقق سینمای ایران باز کردند تقدیر میکنم. از کسانی که آثارشان به جشنواره راه نیافت به خاطر تلاششان تشکر میکنم. چه پاداشی برای کاری که کار دل است و کار پیشانی نیست.و در نهایت شعر «ای خدا این وصل را هجران مکن» از مولانا را به عنوان پایان بخش سخنرانی اش خواند.
شهاب حسینی و همسرش بهنوش طباطبایی و همسرش مهدی پاکدل نورا هاشمی و همسرش ، مهدی هاشمی و همسرش گلاب آدینه ( مادر و پدر و همسر نورا هاشمی )
شاید خیلی ها فکر کنند شاهرخ استخری یکی از آن بازیگرانی است که راه صدساله را یک شبه طی کرده اما واقعیت اینطور نیست و شاهرخ استخری راه رسیدن به شهرت را پله پله و به مرور طی کرده است. او که فعالیت بازیگری خود را با بازی در تله فیلم «تلخون» آغاز کرد با بازی در سریال «دلنوازان» و «فاصله ها» به شهرت و محبوبیت خوبی بین مخاطبین جعبه جادویی دست پیدا کرد.
شاهرخ امااین روزها کم کارتر از گذشته شده و با وسواس بیشتری پیشنهادهایش را بررسی می کند تا به قول خودش بتواند در نهایت به اتفاقی که دوست دارد، دست پیدا کند. چندی پیش شبکه «آی فیلم» سریال «دلنوازان» را بازپخش کرد تا یک بار دیگر و بعد از چهار سال خاطره یک سریال در ذهن مخاطبین تلویزیون زنده شود. به این بهانه پای صحبت شاهرخ استخری نشستیم تا از حال این روزهایش برایمان بگوید…
«دلنوازان» بعد از چهار سال از شبکه آی فیلم پخش شد و باز هم توانست مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بکشاند. فکر می کنی ویژگی این سریال چه بود که مردم باز هم توانستند با آن ارتباط خوبی برقرار کنند؟
- این سریال یک مقدار برای مردم حالت نوستالژی داشت. ما ایرانی ها انسان های خاطره بازی هستیم و فکر می کنم این خاطره بازی در مورد «دلنوازان» اتفاق افتاد و مردم دوباره به آن اقبال خوبی نشان دادند. فکر می کنم مهمترین ویژگی این سریال این بود که آقای سهیلی زاده (مثل آثار دیگرشان که چهره های جدیدی را به مردم معرفی می کنند)، شش جوان با انرژی را که همه آنها انگیزه زیادی برای دیده شدن داشتند دورهم جمع کرده بودند. در این پروژه هیچ دلخوری و نارضایتی وجود نداشت و همه چیز برای ساخت یک مجموعه خوب فراهم بود.
مدتی است که سریال های تلویزیونی با استقبال چندانی روبرو نمی شود، فکر می کنی ویژگی «دلنوازان» یا «فاصله ها» چه بود که اینقدر مورد توجه قرار گرفت؟
- یکسری فرمول ثابت شده وجود دارد که اگر در هر سریالی از آن استفاده شود، احتمال بیشتری برای جذب مخاطب دارد و سریال مورد توجه مخاطب قرار می گیرد. در دنیا مرسوم است که وقتی می خواهند سریال جدیدی را تولید کنند، از چهره های جدید استفاده می کنند که آقای سهیلی زاده این کار را در آثارشان انجام می دهند، ضمن اینکه فضاسازی آقای سهیلی زاده هم در این مسیر بی تاثیر نیست و ایشان به بخش نمایشی بودن و مخاطب پسند بودن کار دقت زیادی دارند.
وقتی به گروه بازیگران جوان «دلنوازان» نگاه می کنیم به این نتیجه می رسیم که هر یک از بازیگران این سریال مسیر متفاوتی را برای زندگی حرفه ای خود انتخاب کردند. به نظر می رسد مسیری که تو انتخاب کردی، نسبت به بقیه دوستانت متفاوت تر است. قبول داری؟
- به نظرم یک بخشی از ماجرا مسیری است که تو به صورت ناخودآگاه در آن قرار می گیری و بخشی از آن هم انتخابی است که تو به عنوان بازیگر انجام می دهی! اولین اتفاقی که برای بازیگری که در یک سریال پربیننده بازی کرده می افتد، این است که بخشی از سینما که بیشتر به فروش فکر می کنند به سراغ او می آیند و او را به تکرار نقش های مشابه قبلی وادار می کنند. البته من سعی کرده ام تا حد ممکن از تکرار دوری کنم.
چطور؟
- ببین یک اتفاقی برای بازیگر جوانی می افتد و عده ای او را برای بازی در یک سریال دوست دارند. در این حالت شما می توانید انگ تلویزیونی بودن به او بچسبانید، او را چهار سال رها کنید، طوری که مردم به طور کلی او را فراموش کنند و یا در مقابل می توانید او را حمایت کنید و از این بازیگر جوان یک ستاره بسازید که در ادامه به روند کلی سینما کمک کند. متاسفانه ما در سینمای مان نه تنها چیزی به نام ستاره سازی نداریم بلکه عادت به ستاره سوزی داریم. بازیگران زیادی بوده اند که ثابت کرده اند اگر فرصت لازم را به دست بیاورند می توانند در سینمای غیربدنه هم درخشش خوبی داشته باشند. بازیگرانی که نشان دادنداگر یک کارگردان خوب باشد که با آنها خوب کار کند می توانند موفق باشندو همینطور هم شد و توانستند با درخشش در نقش هایی که برعهده داشتند، کاندید شوند.
فکر می کنی اهالی سینمای هنری تو را غریبه می دانند؟
- شاید هم بیشتر از یک غریبه! این در حالی است که خیلی وقت ها آدم هایی که در سینمای بدنه کار می کنند هم بازیگرانی که بیشتر در سینمای هنری حضور دارند را غریبه می دانند. به شخصه فکر می کنم هیچ کدام از این دسته بندی ها درست نیست. سینمای بدنه به بازی بازیگران خوب احتیاج دارد و سینمای هنری هم به فروش خوب نیاز دارد. (سکوت چند لحظه ای شاهرخ) البته در سال های اخیر سینمای هنری نشان داده که بدون ستاره هم می توان به موفقیت رسید.
اصلا موفقیت یک فیلم به نظرات یعنی چه؟
- به نظرم این موضوع دو بخش دارد. بخش اول که اهمیت زیادی هم دارد موضوع صنعت سینماست که باید ببینیم برای یک فیلم چقدر هزینه شده و در نهایت چقدر فروش داشته! فکر می کنم با قیاس این اعداد می توانیم در مورد موفقیت یک فیلم در این بخش نظر دهیم. بخش دیگر این است که شما یک فیلم خوب با ارزش هنری قابل قبول می سازید و مخاطب دوست دارد بارها آن را تماشا کند که این هم از نظر من موفقیت است
. قبلا دوست دارم این نوع فیلم ها هم به فروش بالایی دست پیدا کنند. فروش های میلیاردی امروز در مقابل فروش فیلمی در روزگار قدیم که از بین یک میلیون و دویست هزار نفر جمعیت آن زمان تهران، یک میلیون نفر در سینماها به تماشای آن نشسته اند، چیزی جز یک شوخی نیست.
تو برای شروع در سینما، در کار کارگردانانی حضور پیدا کردی که بیشتر به عنوان سازنده فیلم های تجاری معروف بودند…
- ببین یک زمانی بود که وقتی می خواستم برای بازی در تلویزیون قرارداد ببندم می گفتند شما که سینمایی بازی نکرده ای، پس به ما تخفیف بده! از طرف دیگر وقتی برای بازی در فیلم سینمایی هم پای قرارداد می نشستم می گفتند شما که کار اولت هست، پس بی زحمت یک مقدار فیتیله را بکش پایین! این در حالی بود که در همان ایام من چند پیشنهاد سینمایی را رد کرده بودم تا بتوانم با یک نقش خوب وارد سینما شوم. به همین دلیل وقتی دیدم از هر دو طرف تحت فشار هستم، تصمیم گرفتم از بین پیشنهادهای سینمایی که به دستم رسیده بود، یکی را انتخاب کنم. در نهایت فیلم هایی مثل «چک»، «پس کوچه های شمرون» و … را در سینما تجربه کردم که که فکر می کنم هر کدام از این فیلم ها یکی از متفاوت ترین آثار سازندگان آن به حساب می آید. اما الان به نظر می رسد در سینما کم کارتر از گذشته شده ای و هر پیشنهادی را قبول نمی کنی…
- مسیری که در موردش صحبت کردیم، راهی است که به نتیجه رسیدن در آن مستلزم صبر است.
شاهرخ استخری از بازیگری و خبر ازدواجش و دختردار شدنش می گوید
برای بازی در سینما فقط به نقش یک فکر می کنی؟
- نه واقعا اینطور نیست اما متاسفانه هنوز حتی نقش کوتاهی که من را برای بازی ترغیب کند، پیشنهاد نشده! پیش از شما بازیگرانی مثل شهاب حسینی بودند که از تلویزیون به شهرت رسیدند و در سینما اتفاقات خوبی برایشان افتاد.
با توجه به شناختی که از تو دارم و صحبت هایی که در این شش سال با هم داشته ایم، چرا تو در جایگاهی که همیشه می خواستی نیستی؟
- خیلی سوال سختی است. گاهی به این فکر می کنم شاید هنوز زود است و نباید عجله کنم. گاهی هم فکر می کنم شاید دیگر اتفاقاتی که از اول به آن فکر می کردم، هیچ وقت برایم نخواهد افتاد. ببین فکر می کنم این خیلی مهم است که تو با چه کاری معرفی و دیده شوی. مثلا یک بازیگر کارش را با یک سریال روتین شبانه آغاز می کند و دیده می شود، یک نفر دیگر با بازی در نقش اصلی یک فیلم سینمایی دیده می شود و …
این شروع بازیگر را در کانالی قرار می دهد که او باید از این مسیر برای رشد خود استفاده کند. جایی که من کارم را آغاز کردم، یک نقش در تله فیلم تلخون علیرضا امینی، یک نقش کوتاه در سریال سامان مقدم بود، بعد هم در داداشی و بعد هم نقش اول یک سریال شبانه … (سکوت چند دقیقه ای شاهرخ)
نمی خواهی صحبت هایت را ادامه دهی؟
- راستش حس می کنم یک نوع یارکشی در سینمای ما وجود دارد که در سینمای دنیا نیست. مثلا وقتی فیلمی مثل هانگر گیم تولید می شود، همراه خود ستاره جوانی مثل جنیفر لارنس را شکل می دهد. آنها چنین ستاره ای را به وجود می آورند و بعد از چند وقت فیلمی به آن پیشنهاد می شود که با بازی در آن اسکار را تصاحب می کند و در ادامه می آیند وهانگر گیم ۲ را با بازی او می سازند که در هفته اول اکران، به فروش افسانه ای ۱۵۸ میلیون دلار دست پیدا می کند یادمان باشد فیلمی که نسخه ۲ آن ساخته می شود قطعا فیلمی است تجاری! پس برای بازیگر، بازی در سینمای تجاری یا جایزه بگیر منافاتی ندارد.
این یعنی سینما، اول ستاره می سازد و بعد از آن استفاده می کند. متاسفانه در سینمای ما این اتفاقات خیلی سخت می افتد.
در این مدت که کم کارتر از گذشته شده ای، فیلم ها و سریال های متعددی را رد کرده ای، از فراموشی نمی ترسی؟
- خیلی ها من می گویند که هر چه بیشتر کار کنی و جلوی چشم باشی، موفق تری و کم کم پیشنهادی بهتر هم خواهی داشت. اما من هیچ وقت نتوانسته ام خودم را به این راضی کنم در کاری بازی کنم که آن را دوست ندارم. شاید این فراموشی که می گویی اتفاق بیفتد اما این امکان وجود دارد که بعد از مدتی، دوباره با یک کار خوب و با قدرت بازگشت.
اصلا چرا لابی نمی کنی و از رابطه های مرسوم سینمایی استفاده نمی کنی تا به یک نقش خوب برسی؟
- از آنجایی که لابی خاصی ندارم و فرمول هایی از این جنس را بلد نسیتم، باید بنشینم و دعا کنم بخشی از سینما که فیلم هایشان را صرفا برای فروش نمی سازند، من را قبول کنند. شاید صبری که امروز به خرج می دهم باعث شود یک روز نظر این دوستان عوض شود.
و در این یکی دو سال کارهایی را هم انتخاب کرده ای که به نظرم اشتباه بوده …
- … شاید در بین کارهایی که کردم اشتباه هم وجود داشت اما این را مطمئن باش در کارهایی که انتخاب نکردم اشتباه نبوده، آسیب روانی و ذهنی که بیکاری در حرفه ما با خود به همراه دارد از ترس فراموش شدن هم بدتر است. تو هر چقدر هم در زمان بیکاری روی خودت کار کنی (کتاب خواندن، فیلم دیدن، ورزش کردن) باز هم حس می کنی که بیکاری و این برای مرد سخت است. حتی بی پول هم به اندازه کم کاری سخت نیست. در شروع کار، ویترین خیلی برایم مهم بود. مثل اوایل سعی می کردم ماشین خوبی سوار شوم اما امروز دیگر برایم مهم نیست کما اینکه الان یک سال است ماشین ندارم. به هر حال شرایط سخت است. در این چند سالی که در تلویزیون کار نکرده ام، شاید به اندازه درآ»دی که برای بازی در «فاصله ها» کسب کردم هم درآمد نداشته ام. البته دلاری اش را حساب کن (خنده). اما به هر حال این راهی است که خودم انتخاب کرده ام. این یعنی تو همه این سختی ها را قبول کرده ای که اتفاقات بهتری در زمینه بازیگری برایت بیفتد …
- ان شاءالله، امیدوارم زودتر در مسیر رسیدن به اهدافم قرار بگیرم.
چند هفته پیش تو را در کنار علی ضیاء برای کمک به کارتن خواب های تهران دیدم، این یعنی مشکلی که بین شما به وجود آمده بود، حل شده؟
- مشکل و کدورتی بین ما نبوده و نیست و آن مسئله هم خیلی زود حل شد. چند بار بنا بود با علی قرار بگذاریم و یکدیگر را ببینیم تا اینکه در نهایت یکی از سه شنبه شب ها به دعوت علی به جمع کارتن خواب های تهران رفتیم… حس عجیبی بود. فضای آنجا طوری است که انسان را به فکر فرو می برد. به منطقه ای در نزدیکی اتوبان آزادگان رفتیم و بعد از ۳۰۰-۲۰۰ متر پیاده روی به چند نفر رسیدیم که از سرمای این روزها به یک پیت آتش پناه برده بودند. به شخصه تا مدت ها از این که بگویم زندگی ام سخت است و مشکل دارم خجالت می کشیدم. بچه های موسسه طلوع هر هفته سه شنبه ها نزدیک به ۳ هزار عدد غذای گرم را بین کارتن خواب های تهران تقسیم می کنند و برای نجات آنها از اعتیاد و برگرداندن آنها به زندگی تلاش می کنند.
پس هر سه شنبه آنجا هستی؟
- … تلاشم را می کنم که این اتفاق بیفتد. حتی از علی خواسته ام که هر هفته این موضوع را یادآوری کند. سال گذشته علی ضیاء در برنامه اینجا شب نیست رادیو جوان خبر ازدواج تو را اعلام کرد و این موضوع را به تو تبریک گفت.
ظاهرا از این بابت از علی ناراحت بودی، درسته؟ - خودتت می دانی که من علی ضیاء را از زمانی که «گزینه جوان» را اجرا می کرد دوست داشتم. وقتی این ماجرا اتفاق افتاد و مطلع شدم علی در برنامه اعلام کرده، ناراحتی ام از این نبود که چرا علی تبریک گفته، از این ناراحت بودم که وقتی من راجع به مسئله ای که در زندگی شخصی ام اتفاق افتاده صحبت نکرده ام، شاید به این معناست که نمی خواهم آن را رسانه ای کنم و یا حداقل ترجیح می دادم این موضوع در جای درست خودش و از طریق خودم اطلاع رسانی شود. ناراحتی من فقط همین بود.
نگاهت نسبت به آینده چطور است؟
- با تغییراتی که این اواخر در زندگی ام به وجود آمده، مثل به دنیا آمدن دختری که خدا بهم هدیه داده، نسبت به قبل در مورد آینده خیلی نگران تر هستم. من اصلا اینطوری نبودم، نگران داشتن و نداشتن نبودم اما الان دیگر یک مقدار ماجرا فرق دارد. آنهایی که بچه دارند می دانند که بچه غرور آدم را می شکند…
چطور؟
- به هر حال یکی به دنیا آمده که تو برای لبخندش حاضری هر کاری انجام بدی!
حرفی مانده که برایمان بگویی؟
- عجله ندارم، اما امیدوارم یک روزی اتفاقی که مد نظرم است در سینما برایم بیفتد و مجبور نشوم وداع تلخی با این حرفه داشته باشم. کاش مردم بازیگران سینما را انتخاب می کردند … متاسفانه نظر مردم در انتخاب بازیگران سینما کمرنگ است. متاسفانه روابط یک مقدار جای ضوابط را گرفته است که این موضوع دردناکی است. تو من را می شناسی و می دانی در این حرفه دوست و و رفیق زیادی ندارم، دروغ نمی گویم و از چیزی جز حق دفاع نمی کنم. یک مقدار دلم پر است و شاید حرفی بزنم که برای برخی ها خوشایند نباشد. بگذریم …
کتی پری بالاخره توانست عمارت "Park Hill" که زمانی با همسر سابقش راسل براند شریک بود را بفروشد
کتی پری بالاخره توانست عمارت "Park Hill" که زمانی با همسر سابقش راسل براند شریک بود را بفروشد. گفته می شود او از ماه آوریل آن را به مبلغ 6.925 میلیون دلار برای فروش گذاشته بود که سرانجام با تخفیف 1 میلیون دلار از این قیمت فروخته شد. او آن را قبلا به مبلغ 5.988 میلیون دلار خریداری کرده بود.
به گزارش پرشین وی این زوج مشهور که در دسامبر سال 2011 از یکدیگر طلاق گرفتند، تنها 14 ماه زندگی مشترکشان طول کشید و پیش از آن برای این عمارت تاریخی نقشه های زیادی کشیده بودند و از آن زمان تاکنون این عمارت خالی مانده بود.
کتی پری رسما در آوریل 2013 این خانه را برای فروش گذاشت ولی بعد برای جذب خریدار قیمت آن را کاهش داد.
گویا یک سلبریتی آلمانی و همسرش که به دنبال خانه ای در لس آنجلس هستند ، به گزارش پرشین وی این خانه نظرشان را جلب کرده است ، چرا که تمام اتاق خواب ها در یک طبقه واقع شده و به راحتی می توانند مراقب چهار فرزند کوچکشان باشند.
این عمارت سبک مدیترانه ای در سال 1921 ساخته شده و دارای دو طبقه است که نمای خوبی به شهر لس آنجلس و همچنین افق آسمان دارد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید برخی از چهره های مشهور با دیگر افراد مشهور هالیوودی نسبت فامیلی دارند، در زیر لیستی از این خویشاوندان هالیوودی را ملاحظه می کنید
پرشین وی: شاید برایتان جالب باشد که بدانید برخی از چهره های مشهور با دیگر افراد مشهور هالیوودی نسبت فامیلی دارند، در زیر لیستی از این خویشاوندان هالیوودی را ملاحظه می کنید:
این دو ستاره به طور اتفاقی صاحب یک نام فامیلی نیستند، جنی و ملیسا دختر عمو هستند. البته این دو تنها مک کارتی های دنیای هالیوود نیستند! لینت مک کارتی ، جوان مک کارتی و امی مک کارتی همگی دخترعموهای ملیسا هستند و هر سه آنها نیز حرفه بازیگری را دنبال می کنند.
این دو بازیگر که شباهت ظاهری با یکدیگر دارند، خویشاوند نزدیک هم هستند، به گزارش پرشین وی بدین معنی که اما رابرتز برادر زاده بازیگر مشهور جولیا رابرتز است. همین طور اریک رابرتز، برادر بزرگتر جولیا و پدرِ اما است.
3. درو باریمور و استیون اسپیلبرگ
می دانستید این ستاره ها با هم فامیلند
باریمور یکی از چهره های شناخته شده هالیوود است و جالب است، بدانید که کارگردان افسانه ای هالیوود یعنی اسپیلبرگ پدرخوانده درو باریمور است. در حقیقت اسپیلبرگ بود که اولین نقش کمتر شناخته شده درو را به وی پیشنهاد داد و پس از آن درو باریمور راه ترقی را طی کرد.
عده ای ممکن است بگویند وی بدون پدرخوانده قدرتمندش نمی توانست به شهرت برسد ولی عده زیادی معتقدند آقای اسپیلبرگ استعداد بازیگری وی را از همان سن کودکی کشف کرده است.
4. چارلی شین و امیلیو استیوز
این دو بازیگر مشهور هر دو یک پدر مشترک دارند، هر دو آنها پسران مارتین شین هستند. آنها از همان سنین کودکی تصمیم به بازیگری گرفتند و حتی در چندین فیلم با یکدیگر بازی کردند. بعدها چارلی که در کارش بیشتر ترقی پیدا کرده بود، سعی کرد از برادرش امیلیو فاصله بگیرد.
جالب است اکنون که شغل او در بی ثباتی قرار گرفته است، او تصمیم دارد با فامیلی اصلی شان یعنی استیوِز خوانده شود.
5. جسیکا کپشاو و استیون اسپیلبرگ
جسیکا کپشاو که در نقش دکتر اریزونا رابینز در فیلم Grey’s Anatomy ظاهر شد نیز دختر خوانده این کارگردان است. جسیکا همانند درو باریمور در کارش زیاد اوج نگرفت ولی او برای وارد شدن به این عرضه از پدرخوانده اش کمک نگرفته است و خودش به تنهایی در این شغل وارد شده است.
6. کیت میدلتون و گای ریتچی
اگرچه فاصله زیادی بین این دو است ولی به گزارش پرشین وی ملکه آینده انگلستان با همسر سابق مدونا یعنی گای ریتچی خویشاوند است.
همه چیز از آنجا شروع می شود که دیوید مارتینیو (1768-1726) و سارا میدوز با یکدیگر ازدواج می کنند و دو آنها دو پسر به نام های پیتر (گای ریتچی) و توماس (کیت میدلتون) داشتند، هر یک از این دو فرد از نوادگان بعدی این دو تن محسوب می شوند.
7. اریک رابرتز و جولیا رابرتز
بازیگر شوالیه تاریکی اریک رابرتز که بسیار شبیه به خواهرش است همیشه در سایه پر قدرت خواهر مشهورش باقی مانده است. همانند خانواده اسپیلبرگ، رابرتز ها نیز جایگاه خانوادگی در دنیای هالیوود برای خود دارند.
ستاره هایی همچون جورج کلونی، جولیا رابرتس، لئوناردو دیکاپریو و... همزادهایی در دنیای واقعی دارند که به صورت حرفه ای به عنوان فرد مشابه این ستاره ها فعالیت می کنند
پرشین وی: ستاره هایی همچون جورج کلونی، جولیا رابرتس، لئوناردو دیکاپریو و... همزادهایی در دنیای واقعی دارند که به صورت حرفه ای به عنوان فرد مشابه این ستاره ها فعالیت می کنند.
دنیرو تاکنون هشت بار نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شده است و فقط یک بار در سال 1981 برای فیلم کلاسیکی به نام "Raging Bull" این جایزه را دریافت کرد. همسان دنیرو در عکس(چپ) یک فرد انگلیسی است که به عنوان یک شخص مشابه با سلبریتی فعالیت می کند.
اوپرا وینفری
ستاره های مشهور و همزادهای شگفت انگیز آنها
اوپرا وینفری مجری مشهور که در سال 1986 برای فیلم "The Color Purple" نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد. به گزارش پرشین وی عکس سمت (چپ) مربوط به شخصی به نام کارولین اهل داکوتای جنوبی است که بسیار به این ستاره شباهت دارد.
جورج کلونی
ستاره های مشهور و همزادهای شگفت انگیز آنها
جورج کلونی تاکنون نامزد دریافت 14 جایزه گلدن گلوب شده است. فرد سمت چپ فردی شبیه این ستاره و اهل اروپا است.
لئوناردو دیکاپریو
لئوناردو دیکاپریو در طول 20 سال سابقه در حرفه بازیگری تاکنون 10 بار نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شده است و یک بار در سال 2005 برای بازی در فیلم "The Aviaor" این جایزه را دریافت کرد. شخص شبیه دیکاپریو در سمت چپ ، بازیگری به نام بن کورنیش اهل لس آنجلس است که در فیلم "Scary Movie 5" به عنوان لئو در فیلم ظاهر شد.
جولیا رابرتس
جولیا رابرتس امسال برای هشتمین بار نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد و سه بار این جایزه را دریافت کرد. نفر سمت چپ خانمی هم شکل جولیا به نام الیشیا والش است.
جانی دپ
جانی دپ باوجود آنکه تاکنون 10 بار کاندید دریافت جایزه گلدن گلوب شده است ، یک بار در سال 2007 برای بازی در فیلم "Sweeney Todd" مجسمه سمبلیک گلدن گلوب را به خانه برد. نفر سمت چپ فردی به نام مایک اهل جزیره رود است.
برد پیت
بردپیت تاکنون 5 بار نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شده است ولی تنها یک بار برای فیلم "12 Monkeys" این جایزه را دریافت کرده است. نفر سمت چپ شخصی همشکل برد پیت با نام اریس اهل یونان است.
مصاحبه با رضا رویگری بعد از مرخص شدن از بیمارستان در منزلش ( فیلم ) + تصاویری جدید از رضا رویگری و همسرش ( تصاویر دیده شده از تماشا ، مربوط به یک ماه پیش است )
این بازیگر ۶۷ ساله سینمای ایران از سیزدهم دی ماه به دلیل آنچه عارضه مغزی نام بردهاند در بخش آی سی یو بیمارستان پارسیان بستری بود و به تازگی مرخص و در منزلش بستری شده است. او که تاکنون در بیش از هفتاد فیلم و سریال نقشآفرینی کرده، پیش از این عارضه مشغول بازی در سریال «معراجیها» بود.
رویگری که با سرود انقلابی «ایران ایران» شناخته شد و این نوایش همراه یک ملت انقلابی بود، تاکنون سه آلبوم موسیقی با نامهای «از عشق گفتن» و «غوغا» و «کازابلانکا» به بازار هنر عرضه کرده است. او علاوه بر خوانندگی، در حرفه نقاشی نیز فعال بوده و در سالهای اخیر در نمایشگاههایی در ایران و آمریکا، آثارش را به نمایش گذاشته است.
برنامه «هفت» این هفته، سراغ رویگری رفته و با او گفتوگوی کوتاهی داشت. شما میتوانید این گفتوگو را به همراه نوای «بشنو از نی» او که بر روی فیلم دلشکسته خوانده بود در «تابناک» ببینید.
زیور “آوای باران” با ” الهام چرخنده ” تفاوت های زیادی دارد، آن قدر زیاد که حتی در ذهن نمی توانی آنها را کنار هم تصور کنی، چه برسد به اینکه تصور کنی هر دوی آنها یک نفر هستند. این زیور را الهام بازی کرده است. چرا که برخلاف شخصیت پیچیده و خاکستری زیور، الهام از کاراکتری شفاف و ساده برخوردار و انرژی او به قدری زیاد است که شما را به خود جذب می کند.
بهانه این گفتگو، سریال آوای باران بود اما بحث در مورد فوت و فن کدبانوگری و آشپزی به قدری به درازا کشید که مجالی برای پرداخت به این سریال باقی نماند. با ما همراه باشید تا به رمز و راز خانه داری الهام چرخنده پی ببرید.
*فقط با پول نمی توان خانه زیبا داشت
به نظرم این جمله که پول، سلیقه می آورد، دیگر کلیشه ای شده است، چرا که تجربه ثابت کرده است بسیاری از افراد از ساده ترین چیزها، بهترین بهره را برای زیبایی خانه شان برده اند. گاهی اگر یک صندوقچه قدیمی در خانه ای سر جای خودش، درست قرار بگیرد و با یک پارچه یا وسیله ای تزئین شود، می تواند نگاه های بسیاری را جلب کند. در هر حال، به نظر من فردی در جامعه موفق است که از کمترین ها، بهترین بهره را ببرد. هر چند که بر این باورم که بسیاری از خانم های ما به قدری هنرمند هستند که بدون آنکه چیزی از معماری داخلی بدانند، معماری را با همه وجودشان درک می کنند و به بهترین شکل رنگ مبل، پرده و فرش شان را ست می کنند.
*در رسیدگی به امور خانه کم نمی گذارم
همواره به آراستگی خانه اهمیت زیادی می دهم و بر این باورم که خانه اگر پاکیزه باشد، افراد خانه آرامش بیشتری خواهند داشت. به همین دلیل همیشه با دقت و وسواس خاصی به امور خانه رسیدگی می کنم. اگر سر کار نباشم و فرصت کنم خودم به کارهای خانه رسیدگی می کنم. اگر شرایط مهیا نباشد، از فردی کمک می گیرم تا در کارهای خانه، کمک حالم باشد.
*همیشه خودم آشپزی می کنم
به نظرم صرف غذا، بهترین بهانه برای جمع کردن اعضای خانواده در کنار هم است. به همین دلیل همیشه سعی می کنم زمانی که در خانه حضور دارم، خودم غذا درست کنم، چون در این صورت هم به سلامت غذا مطمئن هستم و هم اینکه بچه ها فرصت پیدا می کنند تا در کنار اعضای خانواده شان غذا بخورند و دستپخت مادرشان را بچشند.
*دستپخت پسرم حرف ندارد
پسر بزرگم، شایان دستپخت بسیار خوبی دارد و گاهی اوقات که در خانه نیستم، دست به کار می شود و غذا درست می کند. انصافاً دستپخت بسیار خوبی دارد و اگر کسی آن را بخورد، باور نمی کند که دستپخت یک پسر ۱۵ ساله است. اگر حمل بر خودستایی نشود، فکر می کنم دستپخت او به مادرش رفته است.
*شیر به جای آب
اهمیت شیر در خانه ما تا حدی است که بچه ها وقتی تشنه شان می شود، به جای آب، شیر می خورند. این نوع تغذیه، باعث شده آنها قوی و سلامت باشند. نکته مهم در خانه ما این است که مصرف نوشابه کاملاً ممنوع است و کسی حتی از آن حرف نمی زند. چه برسد به آنکه بخواهد آن را بنوشد.
*برنامه ریزی، راز موفقیت زنان خانه دار
برخی از خانم های کارمند گله مند هستند که برخلاف زنان خانه دار فرصت چندانی برای رسیدگی به کارهای خانه ندارند. من تا حدی این موضوع را درک می کنم، چون خودم تجربه حضور در چنین شرایطی را دارم. البته شرایطی که من در آن قرار دارم، تا حدی متفاوت تر است، چون حرفه ما برخلاف سایر شغل ها، زمان مشخصی ندارد و خیلی اوقات علاوه بر روز، شب هم کار می کنیم. بنابراین زمانی که به خانه می آیم، واقعاً فرصت انجام کاری را پیدا نمی کنم اما خب با برنامه ریزی، تا حدودی این مشکل برطرف می شود و به کارهای خانه هم رسیدگی می کنم. به همین دلیل بر این باورم که اگر خانم ها، به ویژه آنهایی که کارمند هستند، اگر برنامه ریزی کنند و از دیگر اعضای خانواده هم کمک بگیرند، به راحتی می توانند از پس کار خانه بر آیند.
*مگر می شود از سالاد گذشت
بعضی ها وقتی اسم سالاد را می شنوند با خودشان فکر می کنند که برای صرف مرتب سالاد، حتماً باید رژیم داشته باشید. در حالی که من چنین تصوری ندارم و بر این باورم افرادی که به تناسب اندام و سلامتی شان اهمیت می دهند، نباید از سالاد به راحتی بگذرند و در کنار ناهار و شام باید حتماً سالاد میل کنند تا از این طریق، هم بخشی از معده شان را با سالاد پر و از تزریق کالری اضافه به بدن شان پرهیز کنند و هم اینکه از ویتامین های سرشار آن بهره ببرند.
*ورزش فراموش نشود
ورزش در جامعه شهری، یک نیاز اساسی به شمار می رود که نباید به راحتی از کنار آن عبور کند. به همین دلیل هر چقدر هم که فکر می کنیم سرمان شلوغ است نباید خودمان را از ورزش دور کنیم. من سال هاست که به ورزش والیبال می پردازم. این موضوع تاثیر زیادی روی تناسب اندام و سلامت من دارد.
*آوای باران، قصه جذابی دارد
سریال آوای باران، یک ملودرام خیلی خوب و قوی است. وقتی فیلمنامه را خواندم و در جریان نقش زیور قرار گرفتم، احساس کردم این نقش جای کار زیادی دارد و در قصه تاثیرگذار است. جالب تر اینکه قصه آوای باران اساساً در دو مقطع زمانی دهه ۷۰ و حال حاضر روایت می شود. بنابراین کاراکترها در هر دوره، ویژگی های متفاوتی دارند و ظاهرشان تغییر می کند.
*زیور، خاکستری است
نمی توان شخصیت زیور را مثبت یا منفی دانست؛ او در موقعیت هایی به خاطر دفاع از آرمان های خود، اقداماتی انجام می دهد که شاید برای دیگران منفی به نظر برسد اما در کل، زیور بیشتر یک شخصیت خاکستری است.
*پیشنهاد طلایی برای رژیم صبحگاهی
سال هاست که من صبحم را با مخلوط یک قاشق غذاخوری سرکه سیب، یک قاشق چایخوری عسل و مقدار کمی آبجوش شروع می کنم. این نوشیدنی باعث می شود شما ضمن کاهش وزن، از سلامتی هم برخوردار باشید.
خیلی از مردم کشور ما علاقه دارند که بدانند بازیگران و ستاره های مورد علاقه شان چند سال دارند و چه ماهی به دنیا آمده اند.
خیلی از مردم کشور ما علاقه دارند که بدانند بازیگران و ستاره های مورد علاقه شان چند سال دارند و چه ماهی به دنیا آمده اند و میزان تحصیلات شان چیست؟ این امر ذاتی است و حتی درگفت و گو هایی که پیش از این با برخی از بازیگران سینما و تلویزیون انجام دادیم آن ها هم این مسئله را تایید کرده و می گفتند خود نیز دردورانی که وارد این حرفه نشده بودند علاقه داشتند که بدانند بازیگر مورد علاقه شان چند ساله است.
شهرام حقیقت دوست او متولد ۲۷ اسفند ۱۳۵۱ در رشت و دانشآموختهٔ کارشناسی رشته تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی می باشدشهرام حقیقت دوست بازیگری را از سال ۱۳۷۳ و با بازی در نمایش پسر کارون (امیر دژاکام، ۱۳۷۳) شروع کرد و با بازی در مجموعه تلویزیونی مهر خوبان (یوسف سیدمهدوی، ۱۳۷۴) به تلویزیون آمد. اولین تجربه سینمایی شهرام حقیقت دوست بازی در نقش کوتاهی در فیلم درخت گلابی (داریوش مهرجویی، ۱۳۷۶) است.بازی روان او در مجموعههای تلویزیونی و بخصوص در مجموعه خط قرمز (۱۳۷۹) نشان از تواناییهای او دارد.او مجرد است و این روزها با سریال «شاهگوش» میهمان شبکه نمایش خانگی است
لادن مستوفی مستوفی (متولد ۲۶ آبان در۱۳۵۱) واهل تنکابن است. او همسر شهرام اسدی (کارگردان) و خواهر لاله مستوفی (منشی صحنه) است. وی کار خود را با فیلم روز واقعه آغاز کرد و چند سال بعد پس از بازی در مجموعهٔ دوران سرکشی کمال تبریزی به شهرت رسید.او تحصیل در دانشگاه را به صورت نا تمام رها کرد و به رشته مورد علاقه ی خود یعنی بازیگری پرداخت.در چند سال اول ورودش به سینما بسیار کم کار بود به طوری که تا سال ۱۳۷۹ تنها در سه فیلم بازی کرده بود اما ازدواج با شهرام اسدی سبب شدد او در کارش مصمم تر شود و در فیلم های بیشتری ایفای نقش کند. ویژگی او جدیت خاصی است که حین بازیگری در جهره ی او می بینیم . لادن کسی است پس از گذشت سالها خود را مدیون آموزش های زنده یاد مهدی فتحی در روز واقعه می داند
ساره بیات ساره بیات متولد ۱۵ فروردین ۱۳۵۱ در تهران است.او بعد از اخذ مدرک بازیگری از موسسه "کارنامه" به مجموعه یک مشت پر عقاب دعوت شد و بعد از اتمام آن با فیلم سینمایی مقلد شیطان وارد سینما شد که با بازی در این کار نیز نامزد دریافت جایزه هم شد.بیات خرس نقرهای بهترین بازیگر زن بطور مشترک با لیلا حاتمی و سارینا فرهادی از جشنواره فیلم برلین (۲۰۱۰) برای جدایی نادر از سیمین به دست آورد. این بازیگر مجرد سینما وتلویزیون فیلم سینمایی محمدص را آماده اکران دارد.
لیلا حاتمی لیلا حاتمی(متولد ۹ مهر سال ۱۳۵۱در تهران) و همسرعلی مصفا، بازیگر و کارگردان سینما، میباشد. پدرش علی حاتمی، کارگردان سرشناس سینمای ایران، و مادرش زری خوشکام، هنرپیشه سینما، بود. او در رشتهٔ ریاضی فیزیک در تهران دیپلم گرفت. برای ادامهٔ تحصیل به لوزان سوئیس رفت. در دانشگاه پلی تکنیک در رشتهٔ مهندسی برق شروع به تحصیل کرد. تحصیل در این رشته را پس از دو سال نیمه کاره رها کرد و به دانشگاه لوزان، سوئیس رفت و آنجا ادبیات فرانسه خواند. به علت بیماری پدرش در ۱۳۷۵ تحصیل را نیمهکاره رها کرد و به ایران بازگشت. او با کسب چندین جایزه ازجشنواره های داخلی و خارجی موفق ترین بازیگر ایرانی از لحاظ تعداد جوایز میباشد.آن ها دو فرزند به نام های مانی و عسل دارند.لیلا حاتمیهمچنین به پنج زبان انگلیسی و فرانسه و فارسی و آلمانی و ایتالیایی صحبت می کند.
رامبد شکرابی رامبد شکرابی (متولد ۱۳۵۱ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است.همسر او حدیث فولادوند است. وی دیپلم ریاضی فیزیک دارد و برادر مهرداد شکرابی (گریمور) است ، شکرابی با فیلم ترانزیت به سینما آمد و موفق شد که خود را مطرح کند اما فیلمهای بعدی اش چنگی به دل نزد اما شکرابی شاید با بازی در فیلم مرسدس بود که دوباره دیده شد. در تلویزیون و در مجموعه تلویزیونی داستان یک شهر (سری اول) محبوب شد. با بازی در یک قسمت از مجموعه تلویزیون باران عشق توانایی های خود را به رخ همگان کشید. اما همچنان در زمینه سینما بازی مطرحی ارائه نکرده است
شبنم مقدمی او متولد ۱۳۵۱ در تهران است. وی دارای مدرک کارشناسی ادبیات فارسی و دانش آموخته آموزشگاه آزاد بازیگری امین تارخ است. او فعالیت خود در رادیو را در سال ۷۷با اجرای برنامه "خانه ی کاغذی" به کارگردانی شهرام کرمی آغاز کرد .وی به موازات فعالیت های رادیویی خود کار بازیگری در سینما را با فیلم "زخمی" (کامران قدکچیان، ۱۳۷۷)آغاز نمود و تا کنون در فیلم های از "صمیم قلب" (بهرام کاظمی، ۱۳۷۹)، به نام پدر(ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۸۴)، "پاداش سکوت"(مازیار میری، ۱۳۸۵) و "فرزند خاک"(محمد علی آهنگر، ۱۳۸۵) نقش آفرینی کرده است.مقدمی فیلم های «گس»و«امروز» را نوبت اکران دارد.
فلامک جنیدی فلامک جنیدی، متولد سال ۱۳۵۱، پدرش مشهدی است. دو خواهر و یک برادر دارد. سوم دبیرستان بود که تصمیم گرفت بازیگر شود. در دانشگاه نمایشنامه نویسی خوانده است. اولین باری که مردم با چهره او آشنا شدند ایفای نقش در «جنگ ۷۷» بود و پس از آن «ببخشید شما»، «جایزه بزرگ»، «بدون شرح»، «شب های برره» و... او با رامین ناصر نصیر، هم دانشگاهی بود و توسط وی به مهران مدیری معرفی شد. فلامک جنیدی طی سال های اخیر یک پای ثابت مجموعه های طنز بوده است.او این روزها با سریال«شوخی کردم» مهرام مدیری میهمان شبکه نمایش خانگی است.
هدیه تهرانی هدیه تهرانی متولد ۴ تیر سال ۱۳۵۱بازیگر سینمای ایران است. وی همچنین در زمینه عکاسی و ورزش تای چی چوان فعالیت دارد. او برنده دو سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر میباشد. هدیه تهرانی در شهریور ۱۳۹۲ به سمت نایب رئیس بانوان کمیته تای چی چوان منصوب شد. وی سابقه مربیگری این رشته ورزشی را دارد. مسعود کیمیایی او را برای فیلم سلطان انتخاب کرد و هدیه تهرانی وارد سینمای حرفهای شد. بازیهای راحت و روان او در فیلمهای غریبانه و به خصوص شوکران تحسین منتقدان را برانگیخت. یکی از بهترین نقش آفرینیاش که منجر به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و تندیس زرین جشن خانه سینما شد و تحسین نویسندگان و منتقدان را در پی داشت، بازی بیادماندنی او در چهارشنبه سوری بود.تهرانی مجرد است.
پارسا پیرورزفر پارسا پیروزفر متولد ۲۲ شهریور ۱۳۵۱ است. در طی سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ هنگامی که در مدرسه به تحصیل مشغول بود، همزمان به طراحی کامیک استریپ و طرحهای گرافیکی پرداخت که هرگز آنها را انتشار نداد. سال ۱۳۶۹ در رشته ریاضی فیزیک از دبیرستان فارغالتحصیل و در سال ۱۳۷۰ در دانشگاه هنرهای زیبای تهران در رشته نقاشی به تحصیل مشغول شد.وی همان زمان در دانشگاههای مختلف به روی صحنه رفت و سال ۱۳۷۲ در اولین نقش سینمایی اش، در نقش کوتاهی در فیلم پری ساخته داریوش مهرجویی حضور پیدا کرد. در سال ۱۳۷۴ دوره بازیگری را در موسسه هنرهای نمایشی استاد سمندریان پشت سر گذاشته و در سال ۱۳۸۰ نمایش هنر اثر یاسمینا رضا را به روی صحنه برد. در طی سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۴ در موسسه فرهنگی هنری کارنامه و دانشگاه علامه طباطبائی و همچنین در سال ۱۳۸۶ در موسسه فیلم سازی هیلاج به تدریس بازیگری پرداخت. او سرانجام در سال ۱۳۸۲ پس از ده سال، مزد زحماتش را برای بازی بسیار زیبایش در فیلم «مهمان مامان» از هشتمین جشن خانه سینما دریافت کرد. وی از زمان فارغالتحصیل شدن از دبیرستان تا کنون در زمینههای مختلفی از جمله گرافیک و تصویرسازی، مجسمه سازی، ساختن بنرهای تبلیغاتی، دوبله و همچنین شرکت در نمایشنامههای رادیویی تجربه کسب کردهاست. وی همچنین در تعدادی نمایش ویژه کودکان به صورت نوار کاست نیز همکاری داشتهاست.مهم ترین اثر پیروز فر سریال«درپناه تو» بود که سبب شهرتش در میان مردم شد.
امین زندگانی او در ۵ شهریور سال ۱۳۵۱ در خانوادهای هنرمند و آشنا با موسیقی در تهران متولد شد. پدرش، سیاوش زندگانی، از اساتید برتر موسیقی بود که در سال۱۳۸۲جمع صمیمی خانواده را ترک گفته و به دیار باقی شتافت. امین به فراگیری نواختن (فلوت) و نیز (گیتار) پرداخت وهم اکنون نیز به عنوان یکی از خوانندگان گروه"هفت" فعالیت می کند.او سال ۱۳۷۰ با ورود به دانشگاه هنر و تحصیل در رشته تئاتر وارد عرصهٔ هنر شد .همسر او الیکا عبدالرزاقی است.زندگانی فیلم «فصل فراموشی فریبا» را نوبت اکران دارد.
ژاله صامتی صامتی متولد ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۵۱ در تهران است، وی فارغالتحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنر می باشد فعالیت هنری خود را با حضور کوتاه در فیلم «دت یعنی دختر» به کارگردانی ابوالفضل جلیلی آغاز کرد و پس از آن در سال ۱۳۷۳ به عنوان بازیگر نقش اول فیلم «دشت ارغوانی» به کارگردانی نادر مقدس انتخاب شد. او فعالیت حرفه ای را با بازی در فیلمهای سینمایی «سایه به سایه»، «از جنوب تا شمال»، «خفاش»، «آخرین نبرد»، «فرار مرگبار» و «مربای شیرین» در پی گرفت. وی همچنین در مجموعههای تلویزیونی متعددی از جمله «یحیی و گلابتون»، «سفر به سرزمین ملائک»، «هتل»، «فکر پلید»، «مجتمع فرخ و فرج»، «آژانس دوستی» و «ضدگلوله» حضور داشته است.
امیرحسین صدیق امیرحسین صدیق زاده ۸ آبان ۱۳۵۱ خورشیدی در نیشابور، بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون ایران است وی پدرش علی صدیق را زمانی که ۷ سال بیشتر نداشت در سانحه تصادف رانندگی از دست داد. اوج درخشش او در شماری از ساختههای مرضیه برومند کارگردان مشهور ایرانی بوده است. او توانست در این آثار توانائی خود را بروز بدهد که انصافاً هم از پس چند نقش کاملاً متفاوت به خوبی برآمد. بهخصوص در مجموعههای زی زی گولو، خودرو تهران ۱۱، هتل، مربای شیرین و...
شقایق فراهانی او متولد ۲ مرداد۱۳۵۱ در تهران فرزند بهزاد فراهانی و فهیمه رحیمنیا، و خواهر گلشیفته فراهانی، بازیگران سینما و تلویزیون است.از کودکی همراه پدر و مادرش (بهزاد فراهانی و فهیمه رحیمی نیا) به بازی در تئاتر پرداخت.با حضوری کوتاه در فیلم « لیلا » به سینما آمد اما تنها در فیلم « چتری برای دو نفر » توانست توانایی های خود را به نمایش بگذارد.فراهانی یک پسر ۲۱ ساله دارد.
نیلوفر خوشخلق نیلوفر خوشخُلق متولد ۱۳۵۱ بازیگر ایرانی و همسر امین حیایی است.او همسر امین حیایی و دارای فرزندی به نام دارا هستند. او تاکنون در فیلم های بوی بهشت، به آهستگی، سنگ، کاغذ، قیچی، دایره زنگی، قفس طلایی و قلادههای طلاوسریال های روزگار جوانی وکلاه پهلوی بازی کرده است.
انگار یک جورهایی عادت شده، از آن عادت هایی که باید هنگام تماشای هر فیلم و سریالی و با هر میزان گستردگی و اهمیتی راغش را گرفت؛ نمایش یک صنف و شغل خاص در موقعیتی خاص تر و فردا روز، اعتراض گسترده برای دفاع از حرمتشان و احتمالا آبروی بر باد رفته شان.
مجله همشهری جوان: انگار یک جورهایی عادت شده، از آن عادت هایی که باید هنگام تماشای هر فیلم و سریالی و با هر میزان گستردگی و اهمیتی راغش را گرفت؛ نمایش یک صنف و شغل خاص در موقعیتی خاص تر و فردا روز، اعتراض گسترده آدم های حاضر در صحنه و متعهدی که – دیده و ندیده – به میدان آمده اند برای دفاع از حرمتشان و احتمالا آبروی بر باد رفته شان. فرقی هم ندارد که مسئله، سر زدن یک کار خلاف باشد یا یک دیالوگ چند ثانیه ای بی اهمیتی در یک فیلم 90 دقیقه ای.
مهم این است که بهشان برخورده و احساس وظیفه می کنند که دست روی دست نگذارند. اینجوری هم صدایشان را به گوش «مسئولان امر» می رسانندو هم برای مدتی سر زبان ها می افتند. از این دست اتفاق ها و عادت ها در حافظه تاریخی مان کم نبوده و نیست.
قصه اش سر درازی دارد و هر بار به شکلی بروز می کند؛ یک بار در قالب تجمع اعتراض آمیز و تحصن، یک بار در فرمت بیانیه و گفتگوهای تند خبری (مدت هاست که با توجه به سهولت و دسترسی فراوان، اقبال به شکل دوم، یعنی بیانیه دادتن، کمپین راه انداختن و شکایت کشی از راه سایت های خبری اقبال بیشتری دارد).
مهم این است که «اعتراض» همیشه هست و از بین نمی رود، فقط از فیلم و سریالی به محصولی دیگر منتقل می شود! در این صفحه به مهمترین اعتراض هایی می پردازیم که در این سال ها با آنها مواجه بوده ایم. البته حواسمان هست که گاهی معترضان «حق» داشته اند و برای این حق کوتاه نیامده اند، گاهی هم برعکس. راستی، حساب اعتراض های پرطمطراق و - معمولا - پردامنه سیاسی را هم از این جمع جدا کرده ایم.
1376؛ آژانس شیشه ای؛ ابراهیم حاتمی کیا
علت: مامور دست و پا چلفتی نیروی انتظامی در همان آغاز فیلم، هم تفنگش را به راحتی از دست می داد و هم به شکل بدی روی زمین می خورد. نیروی انتظامی برای این صحنه، نسبت به فیلم اعتراض داشت و می گفت باید اصلاح شود (البته شایعه شده بود که مسئله اصلی پلیس به قبل از اینها برمی گردد و به هنگام ساخت فیلم و ندادن خودروهای پلیس مربوط می شود.)
نتیجه: یک ماه بعد این شکایت پس گرفته شد و حتی فرمانده وقت نیروی انتظامی از فیلم تقدیر کرد. بعد از این ماجراها نیروی انتظامی با تشکیل موسسه هنری جداگانه ای هم خودش وارد عرصه فیلمسازی شد و به این ترتیب، در برهه های مختلف، جلوی برخی شکایت ها و اعتراض ها را از سرمنشأ آن گرفت (تصویب فیلمنامه و تخصیص امکانات و بودجه).
1377؛ شوکران؛ بهروز افخمی
علت: هدیه تهرانی، اغواگری پرستار شوکران (سیما ریاحی) را به بهترین شکل بازی کرد و خب پرستاران برآشفتند و در اقدامی بی سابقه، جلوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحصن کردند و چند شب را در میدان بهارستان به صبح رساندند. پوشش تلویزیونی و روزنامه ای این قضیه، آتش التهاب را تندتر کرد. این اعتراض را باید نقطه عطفی در تاریخ اعتراض ها دانست؛ هم شکایت صنفی (غیرسیاسی) را به کف خیابان ها کشید و هم عامل موثری شد برای فروش بالای فیلم (به حدی که بعدها مورد تقلید قرار گرفت!)
نتیجه: با ریش سفیدی و برگزاری یک جلسه مشترک در حوزه هنری، قضیه فیصله پیدا کرد. شوکران نشان داد که اعتراض و شکایت رسانه ای، فروش هر فیلمی را تکان می دهد و ضمنا باید پرستاران و پزشکان را هم پای ثابت اغلب این نوع اعتراض ها دانست.
1383؛ بانویی دیگر ؛ سیروس مقدم
علت: در آن سال ها موجی تلویزیونی راه افتاده بود درباره زن دوم. نقطه اوج آن موج، همین سریال سیروس مقدم بود که زن اول، می افتاد دنبال خواستگاری برای شوهرش که زن دوم بگیرد و الخ. آیا می شود بانوان به این موج خانمان برانداز و تهدیدآمیز اعتراض نکنند؟ آیا می شود تلفن های روابط عمومی صدا و سیما نسوزد؟ آیا می شود به طعنه های حین تماشای فیلم، واکنشی نشان نداد؟ خیر!
نتیجه: بیشتر تماشای فیلم در خانه ها ممنوع و سانسور شد تا در تلویزیون، البته همه دلشان می خواست ببینند ته اش چه می شود! این اعتراض کاملا خودجوش و زنانه، عیش این نوع قصه ها را منغص کرد.
1383؛ نقطه چین ؛ مهران مدیری
علت: مدیری و نویسندگانش تا قبل از شب های برره که شمایل اخلاق ناپسند ایرانی را در یک جغرافیا جمع کردند. طعنه های بسیاری به مسائل روزمره جامعه می زدند و با پشتوانه حمایت مدیران تلویزیون، پیه همه چیز را به تنشان می مالیدند. یکی اش همین ماجرای روزه سیاسی و اعتراضات آن زمان که توسط بامشاد (رضا شفیعی جم) به سخره گرفته شد و اعتراض های گسترده ای در پی داشت.
نتیجه: طبیعی بود که چیزی نشود ولی از آن جهت مهم بود که برخلاف اعتراضات سیاسی مرسوم (حتی در این سال ها)، به خیابان کشیده نشد و در حد حرف و نقد و اعتراض روزنه ای باقی ماند.
1384؛ او یک فرشته بود ؛ علیرضا افخمی
علت: وکیلان (طبیعتا نه همه شان؛ برخی از وکلا) شخصیت آقای سرابی را تحمل نکردند. او شیطان اصلی و نهایی فیلم بود و تاثیر زیادی هم روی مخاطبان سریال های رمضانی داشت.
نتیجه: به دلیل ساختار معمایی فیلم، وقتی همه چیز برملا شد و اعتراضات بالا گرفت که سریال به پایان رسیده بود. در بازپخش هم کسی به این اعتراضات وقعی ننهاد.
1386؛ میوه ممنوعه؛ حسن فتحی
علت: سریال های تلویزیونی در صدر توجه و محبوبیت بودند و اعتراض ها به کوچکترین اتفاقات، از دید رسانه ای دور نمی ماند؛ حالا می خواهد شرکت ارتباطات سیار باشد که به برخورد هانیه توسلی با آنتن موبایلش معترض بود (!) یا سردفترداران باشندکه به اتهام زدوبندبازی شکایت داشتند.
نتیجه: با توجه به اقبال گسترده به این سریال، اتفاق خاصی نیفتاد (البته گویا پایان فیلم به دلیل اعتراض داخلی تلویزیونی ها و برخی منتقدان تغییرات اندکی داشت) ولی نشان داد که کسب شهرت هم می تواند عاملی برای اعتراض به فیلم ها و سریال های پرمخاطب باشد.
1386؛ اغما ؛ سیروس مقدم
علت: تعدادی از پزشکان به عدم رعایت مسائل فنی پزشکی شکایت داشتند و کمیسیونبهداشت مجلس هم نسبت به شخصیت پردازی پزشک فیلم که باعث سلب اعتماد مردم می شود، معترض بود.
نتیجه: سریال های رمضانی به دلیل ساخت روزانه، قابل تغییر بودند ولی مقدم (با توجه به سابقه چنین اعتراضات کوچک اما تاثیرگذاری در زمان پخش سریال نرگس)، آنقدر پزشک خوب و کاردان در فیلم قرار داده بود که راه دررویی برای این نوع اعتراضات داشته باشد. ضمنا، پخش فشرده سریال، اجازه قدرت نمایی بیشتر به اساتید نداد.
1386؛ حلقه سبز ؛ ابراهیمی حاتمی کیا
علت: داستان فیلم را یادتان هست؟ یک عقب مانده ذهنی که دچار مرگ مغزی شده بود ولی روح سرگردانش دنبال کسی می گشت که قلبش را به او اهدا کند. قصه حاتمی کیا از دو وجه مورد اعتراض قرار گرفت؛ یکی اشتباهات پزشکی موجوددر فیلم، یکی هم از طرف «انجمن پیوند اعضا» که مدعی بود آمار اهدای عضو پس از نمایش این سریال پایین آمده.
نتیجه: برای اولی، جوابیه بلندبالایی از طرف عوامل سریال (گویا به قلم خود حاتمی کیا) در روزنامه همشهری منتشر شد و تا مدت ها محل بحث قرار گرفت. دومی هم که هیچی! گذر زمان همه چیز را حل می کند.
1387؛ مرد هزار چهره ؛ مهران مدیری
علت: مسعود شصتچی که کلا آدم اشتباهی بود و در موقعیت های اشتباهی هم قرار می گرفت، کارمند بایگانی اداره ثبت احوال شیراز بود و خب چه انتظاری دارید؟ با اینکه جانمایه اصلی سریال، قرار دادن نقش اولش در صنف ها وشغل های مختلف و بهره برداری کمیک از آن بود (و دقیقا به همین دلیل از نظر شکایت و اعتراض، رکورددار است)، ولی این دلیل نمی شودکه پس از تعطیلات نوروز، کارمندان اداره مذکور اعتراض نکنند. آنها هم شکایتشان را رسانه ای کردندو هم پای دادگاه را وسط کشیدندو تقاضای دو میلیارد تومان خسارت معنوی کردند. همشهری جوان خودمان هم در همان ایام سراغ شاکیان رفت و با تیترهایی مثل «اگر دستم به مدیری برسد، 7 تا تیر بهش می زنم» و «گفتند شکایت تان را پیگیری نکنید» ماجرا را پوشش داد.
نتیجه: کسی نمی داند که اصلا دادگاهی برای این شکایت تشکیل شد یا در همان حد حرف باقی ماند. تلویزیون هم از این عدد و رقم ها به کسی نمی دهد (اصولات شکایت از تلویزیون خیلی راه به جایی نمی برد!) مرد دو هزار چهره سال بعد نیز روی آنتن رفت و البته به شغل مورد نظر نپرداخت.
1388؛ مرد دو هزار چهره ؛ مهران مدیری
علت: باز هم شصتچی در صنف ها و محیط هایی قرار می گرفت که جایش آنجا نبود! هر چند این بار سعی شده بیشتر جانب احتیاط رعایت شود و حوزه های کم دردسر سوژه شود ولی شوخی با روشنفکران کار خودش را کرد. اعتراض به چند نقد تند و تیز در روزنامه ها محدود شد و جوابیه ای هم از جانب یکی از نویسندگان منتشر شد. همین!
نتیجه: چیزی نشد! همه آنچه هم که در بالا خواندید، برای پس از تعطیلات نوروزی و پس از اتمام سریال بود.
1389؛ به کجا چنین شتابان ؛ ابوالقاسم طالبی
علت: بازپرس ویژه قتل تهران با انتقاد از اهانت به قضات گفت که حتما شکایتی تنظیم می کند. چرا؟ «چون در صحنه بازرسی از شرکت، فردی که متهم به کلاهبرداری بود با این دیالوگ که «قاضی فس فس کرد» قضاوت را در رسیدگی سریع به پرونده ها مورد انتقاد قرار داد و ادامه گفتگوی این مامور انتظامی با رئیس تیم عملیاتی، موارد دیگری را نیز درخصوص قضات مطرح کردکه قابل پیگیری است.»
نتیجه: طبیعتا چیزی نشد!
1389؛ در مسیر زاینده رود ؛ حسن فتحی
علت: هر چند خود سریال برای فتحی دستاورد چندانی نداشت ولی اعتراض ها به لهجه اصفهانی بازیگران، سریال را سر زبان ها انداخت. خیلی ها هم متوجه نشدندکه چرا باید این اعتراض ساده این همه رسانه ای شود و تیم سازنده را به دردسر بیندازد. آن هم تیمی که سختی ساخت سریال فشرده در اصفهان را جایگزین کار در پایتخت کرده بود و می خواست ایده جدیدی در ساخت سریال خارج از پایتخت رو کند.
نتیجه: کار به بیانیه دادن توسط تیم سازنده و عذرخواهی از مردم اصفهان هم کشید و فتحی هم از این همه انتقاد تند غیرمنصفانه گلایه کرد.
92 و 1390؛ پایتخت ؛ سیروس مقدم
علت: لهجه مازنی بازیگران و شخصیت های پردردسر شمالی سوژه اعتراض بودند. هر چند به دلیل داستان شیرین و دوست داشتنی، حفظ شأن و نمایش محبت و سادگی شمالی ها در جای جای قصه، تعطیلات نوروزی و تعطیلی رسانه ها، اعتراضات چندان گسترده نشد ولی بد نیست بدانید که سایت های خبری شمالی، برخی نمایندگان استان مازندران، جمعی از حقوقدانان مازندرانی و حتی معاون سیاسی و امنیتی وقت استانداری مازندران خواستار توقف پخش فیلم و عذرخواهی از مردم شریف مازندران شدند.
تلویزیونی ها هم کار جدیدی یاد گرفتند و در برنامه های خاصی قبل از پخش سریال، میکروفونشان را به میان شمالی ها می بردند و از آنها می خواستند که سریال را تایید کنند.
نتیجه: این شکایت ها در حد همین حرف و خودنمایی باقی ماند و از سازندگان پایتخت 2 در مرکز آن اعتراض های پوشالی، استقبال هم شد. هر چند در سری دوم، لهجه های اغراق شده برخی را اذیت کرد ولی کار به بیانیه و اینها نرسید!
1391؛ خداحافظ بچه ؛ علیرضا افخمی
علت: دزدیدن ساده و سردستی بچه از شیرخوارگاه و نمانیش شرایط فرزند خواندگی، باعث واکنش و صدور بیانیه رسمی سازمان بهزیستی شد. البته آنها در بخش دوم، بیشتر نسبت به اطلاعات غلط مطرح شده در سریال معترض بودند. نظام پرستاری هم نسبت به نمایش برخی صحنه ها اعتراض کرد.
نتیجه: اتفاق خاصی نیفتاد.
1392؛ پژمان ؛ سروش صحت
علت: شما یک فوتبالیست را با همه خنگی ها، بی سوادی ها، توهم ها و اشتباهات سوژه کنی و برخی اهالی فوتبال اعتراض نکنند؟ اصلا شدنی نیست! هر چند به دلیل وجود بازیکنان فوتبال در نقش های اصلی، روایت کم نقص و خاص کردن قصه و از همه مهمتر، سیب زمینی بودن نسبی حوزه ورزش، اعتراض ها به یکی دو مصاحبه بی جان محدود شود. در نهایت نیما نکیسا، خداداد عزیزی و مسئولانی چون رئیس کمیته حقوقی فدراسیون فوتبال (هوشنگ نصیرزاده) نسبت به برخی اتفاقات مطرح شده در پژمان اعتراض کردند.
نتیجه: هیچی نشد و قسمت آخرش به سلامت روی آنتن رفت! اصولا حوزه ورزش با جنبه ترین حوزه در همه این سالیان بوده؛ ورزش و مردم و نود به عنوان پرقدمت ترین و جنجالی ترین برنامه های تلویزیون همچنان روی آنتن اند؛ مثل پژمان.
«برادلي كوپر» ، «مت ديمون» ، «چنينگ تيتوم» ، «رايان رينولدز» ، «برد پيت» و «جورج كلوني» (2 بار) به عنوان جذاب ترين مردان سال از نظر مجله پيپل معرفي شده اند.
مجله سرگرمي «پيپل» (People) در جديدترين گزارش ساليانه خود ، عنوانجذاب ترين مرد سالرا به «آدام لوين» خواننده گروه «مارون 5» (Maroon 5) داد.
مجله پيپل در اين گزارش خود آورده : به عنوان يك خواننده و آهنگساز «آدام لوين» فانتزي هاي لازم براي دريافت جوايز «گرمي» را دارد. اين چهره 34 ساله سالهاي گذشته دركنار چهره هاي معروفي همچون «چنينگ تيتوم» و «برادلي كوپر» نامزد دريافت اين عنوان بوده است.
«لوين» علاوه بر حضور موفق در عرصه موسيقي (داور مسابقه Vioce) يكي از چهره هاي كمتر شناخته شده در عرصه سينما هم بوده است كه نمونه آن بازي در فيلم «ايي تي : موجود فرازميني» ساخته «استيون اسپيلبرگ» بوده است.
گفتني است «برادلي كوپر» ، «مت ديمون» ، «چنينگ تيتوم» ، «رايان رينولدز» ، «برد پيت» و «جورج كلوني» (2 بار) به عنوانجذاب ترين مردان سالاز نظر مجله پيپل معرفي شده اند.
تصاویری ازرویا تیموریان، بازیگر سینما را که ظاهراً وجه زنانه خود را فراموش کرده و در لباس مردانه با موهایی تراشیده جلوی دوربین ظاهر شده، در ادامه مطلب ببینید.
تیموریاناین ظاهر عجیب را برای نقشآفرینی در یک فیلم سینمایی به نام شیفتگی انتخاب کرده که در روند داستانی آن پس از آشنایی با یک موزیسین جوان به نام غوغا و کمک به او برای رفع گرفتاریاش، خود نیز دچار دگردیسی میشود.
ابولفضل پورعربکه مدت هاست جلوی دوربینهای خبری ظاهر نشده بود، در یک جمع عمومی حضور پیدا کرد. حضوری که نشان میداد ستاره سالهای نه چندان دور سینمای ایران، سرحالتر از گذشته به روزهای آینده نگاه امیدوارانهای دارد.
آقای سوپر استار برای اولین بار به یک کنسرت موسیقی رفت. کنسرت موسیقی پاپ که خوانندهای مثل محسن یگانه صحنه گردان آن است. کنسرتی که در بین کنسرتهای پاپ به عنوان پرمخاطبترین اجرا مشهور است و مخاطبین زیادی برای دیدن اجرای جذاب محسن یگانه به سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران رفته بودند.
اواسط کنسرت پنجم آبان یگانه بود که آقای نابغه،پورعربرا به حضار معرفی کرد و طرفدارانش را از حضور او در سالن باخبر کرد. همین موضوع کافی بود که سالن به مرز انفجار برسد و برای دقایقی همه محو تشویق پورعرب شوند. شدت تشویقهای طرفداران یگانه آنقدر زیاد بود که صدا به صدا نمیرسید! آقای سوپر استار، با تواضع همیشگی خود پاهای خود را ستون کرد و به احترام حضار در سالن سر تعظیم فرود آورد.
کنسرت تمام شد، مهمانان ویژه کنسرت به بک استیج رفتند تا با محسن یگانه به خوش و بش بپردازند.پورعرباما تمام وقت خود را در بک استیج مشغول عکس انداختن با آدمهایی بود که روزگاری با فیلمهای او زندگی کردهاند و امروز با خاطرات آقای سوپر استار روزگار میگذرانند. نکته جالب مردم داری پورعرب بود. امکان داشت کسی سر میز پورعرب برود و او به نشانه احترام بلند نشود.
وقتی هم کهپورعرب به همراه پوریا (پسرش)عزم خروج از سالن را داشت، علی رغم بارش شدید باران، آقای سوپراستار خیلی متین و موقر به ابراز احساس هوادارانش پاسخ میگفت و با تک تک آنها عکس یادگاری میانداخت. این یعنی او هنوز هم محبوب است، ستارهای که هنوز در یاد و خاطره مردم مانده و با تواضع مثال زدنی خود حرفهای ناگفته زیادی را فریاد میزند.
مراسم یادبود مرحومژیلا مهرجوییساعاتی پیش در خانه هنرمندان با استقبال فراوان سینماگران و مردم برگزار شد. مراسمی که سرشار از غم و اندوه هنرمندان و دوستانژیلا مهرجوییبود و با سخنان تندداریوش مهرجوییهمراه شد که با عصبانیت از شرایط روز گله کرد.
داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد،لیلا حاتمی، محمود کلاری، جعفر پناهی، هایده صفی یاری، نیکی کریمی، علی مصفا، مهتاب کرامتی، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، همایون ارشادی،گوهر خیراندیش،فریار جواهریان،فرشته طائرپور،ابولحسن داوودی،آزیتا حاجیان، حسن حسندوست، مانی حقیقی، رضا درمیشیان، امین حیایی، نظام الدین کیایی،هارون یشایایی،مسعود رایگان، پرویز پورحسینی،جهانگبر کوثری، پرویز نوری، وحیده محمدی فر، ملک جهان خزاعی، محسن شاه ابراهیمی، امیرحسین قدسی، حسن توکل نیا، امیر علی دانایی، امیر حسین قدسی، غلامحسن نامی، مونا زندی حقیقی و...از جمله حاضران در این مراسم بودند.
روز گذشته مراسم رونمایی ازسریال «شوخی کردم» آخرین اثر مهران مدیری با حضور هنرمندان، اهالی رسانه و عوامل سریال در هتل هما برگزار شد. کمدینهای مشهور سینما و تلویزیون ایران، از جمله مهمانان این مراسم بودند.
مدل مشهور و بازیگر سینمای ایران به جرم حمل کوکایین در دوبی به حبس ابد محکوم شد.
این فرد به عنوان مدل در ۲۳ کشور جهان و با بیش از ۱۰۰ برند، همکاری داشته و همچنین سابقه بازی در فیلمهایی چون “چهل سالگی” ساخته علیرضا رییسیان در کنار سینماگران مطرحی چون لیلا حاتمی، عزتالله انتظامی و محمدرضا فروتن را دارد.
دادگاهی در دوبی، روز چهارشنبه (۱۵ ژانویه-۲۵ دی)،فرزان اطهریمدل سوئدی ـ ایرانی و بازیگر نه چندان مطرح سینمای ایران را به جرم حمل ۲۱ گرم کوکایین، به حبس ابد محکوم کرد.
ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر، فرزان اطهری را در نزدیکی "هتل آرمنی” دوبی در حالی دستگیر کردند که او ۱۱ کیسه پلاستیکی حاوی کوکایین با "هدف فروش” همراه خود داشت.
اطهری۲۹ ساله، در دادگاه ادعا کرده که بستههای کوکایین را برای مصرف شخصیاش داشته و قصد فروش آنها را نداشته است.
فرزان اطهری، به عنوان مدل در ۲۳ کشور جهان و با بیش از ۱۰۰ برند، همکاری داشته و از ۱۰ سال قبل در صنعت مُد و سرگرمی فعال بوده است. او همچنین سابقه بازی در فیلمهایی چون "چهل سالگی” ساخته علیرضا رییسیان در کنار سینماگران مطرحی چون لیلا حاتمی، عزتالله انتظامی و محمدرضا فروتن را دارد.
وکیل متهم نیز پیشتر مدعی شده بود که فرایند طی شده توسط پلیس مبارزه با مواد مخدر در این پرونده "غیرقانونی” بوده است چرا که به گفته وی، از یک سو، خبرچینی که پلیس دوبی با استناد به اطلاعات او، علیه موکلش شهادت داده، اطلاعات دروغ در خصوص ماده مخدری که توسط متهم حمل میشده، داده است و از سوی دیگر، دیگر زندانیان نیز فرزان اطهری را در زمان بازداشت موقت، گمراه و تهدید کردهاند.
در جریان دادگاه، یک افسر پلیس اماراتی شهادت داد که یک خبرچین به آنها اطلاع داده کهفرزان اطهریهمراه خود مواد مخدر دارد و دنبال خریدار برای آن میگردد.
به گفته این افسر پلیس مبارزه با مواد مخدر، متهم روز ۱۴ می (۲۴ اردیبهشت) در مقابل هتلی در منطقه تاریخی "بِر دوبی” بازداشت شد و در جریان تحقیقات پذیرفت که قصد فروش کیسههای کوکایین همراه خود را داشته است.
دادگاه بدوی دوبی، علاوه بر محکومیت اینمدل ایرانیبه حبس ابد، وی را به جریمه سنگین ۵۰ هزار درهم امارات نیز محکوم کرده است و او بعد از پایان محکومیتش از این کشور اخراج خواهد شد.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشور شامگاه دیشب به دعوت مهران مدیری در محل ضبط مجموعه جدید مدیری با نام «شوخی کردم» حضور پیدا کرد.
شامگاه سه شنبه بیست و ششم آذر ماه، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، به دعوتمهران مدیریدر محل ضبط مجموعه جدیدمدیریبا نام «شوخی کردم» حضور پیدا کرد.
مدیریپس از استقبال از ظریف، روند تولید مجموعه جدیدش را برای وی شرح داد.
در پی تماسهای پیدرپی موبایل دکتر ظریف،مدیریبه «شوخی» از او خواست یک ربع گوشی موبایلش را به او واگذار کند تا وی پاسخ گوی تماسها باشد. ظریف هم پاسخ داد: «پس جواب دبیر کل سازمان ملل را هم خودت بده.»
بخش دوم این ملاقات، بازدید محمدجواد ظریف از دکورهای مجموعه «شوخی کردم» بود که مدیری توضیح نسبتا جامعی راجع به نحوه ضبط و تولید این مجموعه ارائه داد.
این ملاقات صمیمانه باعکس یادگاری محمدجواد ظریف با بازیگرانو عوامل این مجموعه به پایان رسید.
مجموعه «شوخی کردم» با موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با حضور ۶۷ بازیگر طنز ایران، از اواسط دی ماه در شبکه خانگی توزیع خواهد شد.
وقتی حرف از عشق و زندگی رومانتیک به میان می آید که روی سادگی و صداقت عشق بنا شده، با خودمان می گوییم این حرف ها متعلق به فیلم های عاشقانه و قصه ها است. «ویدا جوان» و «ایلا تهرانی» یک زوج جوان هنری هستند که اساس زندگی شان بر همین موضوع بوده.
حاشیههای ازدواج ویدا جوان و همسرش آیلا تهرانی
وقتی حرف از عشق و زندگی های رومانتیک به میان می آید که روی سادگی و صداقت عشق بنا شده، با خودمان می گوییم این حرف ها متعلق به فیلم های عاشقانه و قصه های قدیمی است و هیچ وقت در زندگی های عادی نمی توان نمونه هایی از این دست را پیدا کرد، چرا که معمولا زن و شوهرها پس از مدتی برای هم عادی می شوند و حرف های عاشقانه جایش را به توقع می دهد و دیگر پول است که حرف اول و آخر را در زندگی مشترک می زند اما در این میان خانواده هایی هستند که همچنان عشق و صداقت در زندگی شان حرف اول را می زند،
اگر دنبال نمونه می گردید باید خانواده تهرانی ار برایتان مثال بزنم، «ویدا جوان» و «ایلا تهرانی» یک زوج جوان هنری هستند که اساس زندگی شان بر همین موضوع بوده. آنها قواعد زندگی های مشترک عادی را به هم زدند و نشان دادند با صداقت و عشق هم می توان زندگی را شروع کرد. شاید برایتان جالب باشد بدانید «ویدا جوان» که نقش نامزد پژمان جمشیدی» را در سریال «پژمان» بازی می کرد، در یک حرکت عجیب خودش از همسرش «ایلا تهرانی» خواستگاری کرده است. آقای تهرانی هم به قدری از این موضوع ذوق زده شده که همان لحظه پاسخ مثبت را می دهد. اگر خواهان خواندن باقی ماجرا هستید مصاحبه با این زوج هنرمند را از دست ندهید. «ماه عسل» این شماره به این زوج اختصاص دارد....
ازدواج ویدا جوان و آیدا تهرانی
شیفته جسارت ویدا شدم
ایلا تهرانی: راستش را بخواهید آن چیزی که باعث شد من شیفته ویدا شودم و در تصمیم گیری ام برای ازدواج با او مصمم شوم، جسارت و قدرتی بود که در او وجود داشت، چیزی که این روزها کمتر به چشم می خورد.
دوبله باعث آشنایی ما شد
ویدا جوان: حکایت آشنایی من و ایلا به چند سال قبل بازمی گردد، یکی از دوستانم که از علاقه ام به دوبله باخبر بود مرا به استودیو ضبط صدای «ایلا» برد تا تست دهم. طی همین جلساتی که به آنجا می رفتم و با ایلا صحبت می کردیم به این نتیجه رسیدیم که علایق مشترکمان در رنگ ها، هنر و مسائل عمیق زندگی بسیار است و حتی پس از ازدواج تفاهم ما دو نفر برای خانواده هایمان هم خیلی جالب بود.
وقتی ویدا به خواستگاری ایلا می رود!
ایلا تهرانی: راستش را بخواهید در ازدواج ما بسیاری از چیزها از جمله مراسم خواستگاری و مراسم عقد و عروسی به شیوه های رایج برگزار نشد و سعی کردیم ضمن احترام به سنت آنطور که خودمان دوست داریم این مراسم را برگزار کنیم، اتفاقی که در خواستگاری ما رخ داد و شاید به نظر برخی ها حتی نامتعارف به نظر برسد این بود که ویدا از من خواستگاری کرد و من هم آنقدر از این حرکت او شگفت زده شدم که بدون درنگ به او پاسخ مثبت دادم. معمولا دخترها در ذهن شان است که مرد رویایی شان سوار اسب سفید شود و به خواستگاری آنها بیاید، در حالی که ویدا این قاعده را به هم زد و با اسب سفید به خواستگاریم آمد و من را با خودش برد.
کتاب شعر به جای دسته گل و شیرینی در شب خواستگاری
ایلا تهرانی: ما دوست داشتیم به سنت ها احترام بگذاریم و حرمت بزرگترها را هم نگه داریم. به همین خاطر دوست داشتیم با اجرای برخی از مراسم به خانواده مان نشان دهیم که برای آنها ارزش قائل هستیم و به همین خاطر مراسم رسمی خواستگاری ما به شکلی کاملا متفاوت و البته جالب برگزار شد تا مان از این طریق نشان دهیم که ضمن حفظ سنت ها نگاه و باورهای خودمان را برای ازدواج داریم به طور مثال وقتی به خواستگاری ویدا رفتم به جای گل و شیرینی کتاب سعدی را برای ما در ویدا و دو جلد از کتاب های هوشنگ ابتهاج را برای خود او هدیه بودم. این موضوع برای هر دوی ما بسیار عزیز و دوست داشتنی بود.
مهریه عروس خانم 7000 شاخه گل رز
ایلا تهرانی: من و ویدا دوست داشتیم آنطور که دوست داریم زندگیمان را شروع کنیم و به شدت هم بر این باور بودیم که عشق و صداقتی که در زندگی ما وجود دارد باعث خوشبختی ما می شود، به همین خاطر وقت بحث مهریه به میان آمد ویدا مهریه 7000 شاخه گل رز هلندی به رنگ های سفید، قرمز و زرد را انتخاب کرد. حتی عاقد هم در مراسم عقد از این مهریه ویدا تعجب کرد. در هر حال من در طول این سال ها سعی می کنم به مناسبت های مختلف برای همسرم شاخه گلی را بخرم.
آیدا تهرانی
آیدا تهرانی ، همسر ویدا جوان
طبخ شام عروسی توسط مادرشوهر
ویدا جوان: دستپخت مادر ایلا در بین فامیل شان زبانزد است، به همین خاطر تصمیم گرفتیم برای اینکه همه در آن شب از مهمانی نهایت لذت را ببرند شام عروسی را خودش تهیه کند. بنده خدا از سه روز مانده به مراسم در تدارک طبخ شام بودند و همین کار ایشان باعث شد که همه از آن شب خاطرات بسیاری در ذهن شان رقم بخورد.
از برگزاری روز عروسی مان بی خبر بودیم
ایلا تهرانی: من و ویدا بعد از اینکه مراسم نامزدی را برگزار کردیم چندان به فکر برگزاری مراسم عروسی نبودیم، هر دو سرمان با کار گرم بود و از آنجا که هیچ کداممان درگیر و دار برگزاری مراسم عروسی پرهزینه بودیم ترجیح می دادیم همه چیز به شکل ساده برگزار شود تا اینکه پدر و مادرهایمان ما را سورپرایز کردند و در باغچه منزل عمه ام یک مراسم با 180 نفر مهمان برگزار کردند. ما خودمان از برگزاری این مراسم کاملا بی اطلاع بودیم و زمانی به ما گفتند که ما تنها 3-2 ساعت برای آماده شدن فرصت داشتیم. در هر حال در آن روز ما به نوعی مانند دیگر مدعوین به نوعی مهمان بودیم که البته حسابی هم به ما خوش گذشت.
به خاطر همسرم حاضرم کارم را رها کنم
ویدا جوان: همیشه زندگی شخصی ام برایم نسبت به همه چیز در اولویت قرار داشت وهیچ چیز را حاضر نیستم با خوشبختی ام در زندگی مشترک عوض کنم، به همین خاطر حاضرم به خاطر حفظ زندگی ام، حتی قید بازیگری را بزنم.
من و همسرم عاشق یکدیگر هستیم و زندگی مان را با عشق و علاقه خاصی شروع کردیم و در نهایت این عشق و علاقه به ما کمک زیادی کرد تا یاد بگیریم مشکلات را به اتفاق هم حل کنیم و برای حل آنها از خودگذشتگی داشته باشیم. اگر عشق و علاقه در زندگی مشترک وجود نداشته باشد، افراد دچار نوعی روزمرگی می شوند! شما اینطور فکر نمی کنید.
دستپخت ایلا در حد رستوران های پاریس است
ویدا جوان: من و همسرم در کنار هم به امورات خانه رسیدگی می کنیم چرا که من خودم چندان اهل کار خانه نیستم! بی شک اگر لطف و حمنایت های ایلا نباشد، نمی توانم از پس انجام کارهای خانه به تنهایی بربیایم چرا که من خیلی وقت ها به خاطر بازی تا دیر وقت سر کار هستم و زمانی که به خانه می آیم فرصت چندانی برای انجام کارهای خانه ندارم. اگر هر دوی ما خانه باشیم معمولا به کمک همدیگر آشپزی می کنیم. در واقع همسر من آشپز کم نظیری است و غذایی که طبخ می کند، در حد رستوران های پاریس است. به همین خاطر ترجیح می دهم در خیلی از موارد در حد یک کمک آشپز عمل کنم و اتیاجات او را در آشپزی برایش فراهم کنم.
بی نیازی بزرگترین اتفاق زندگی افراد است
ایلا تهرانی: متاسفانه آن چیزی که باعث می شود افراد نتوانند آنطور که باید از زندگی مشترکشان لذت ببرند این است که مادیات در زندگی شان نقش اول را بازی می کند در حالی که برای رضایت از زندگی باید به نوعی به درجه بی نیازی یا همان کم توقعی رسید. منظور از بی توقعی این نیست که نسبت به کسب درآمد بی اعتنا بود یا به دنبال زندگی بهتر نبود، بلکه منظور این است که شما به جای اینکه مدام در فکر بالا بردن مدل ماشین و تجملات در زندگی تان باشید، به فکر این باشید که از زندگی تان بیشتر لذت ببرید.
خانواده سبز
گردآوری : گروه اینترنتی پرشین وی http://www.persianv.com/pic/
همشهری سرنخ: می دانیدکدامبازیگران ایران با هم نسبت فامیلی دارند؟بهتر است یک نگاهی به این مطلب بیندازید.
خانواده داودنژاد
رضا، علیرضا، محمدرضا، زهرا و فاطمه داودنژاد، احترام سادات حبیبیان، غزل بدیعی، کبری حسن زاده
زمانی که قرار است هنرمندان خانواده داودنژادها را بشماریم و بدانیم که چند نفر بین آنها هنرمند هستند واقعا گیج می شویم. حتی نمی توان حدس زد که کدامیک از برادران داودنژاد زودتر وارد صحنه بازیگری شده اند. علیرضا داودنژاد برادر بزرگ خانواده داودنژادهاست که از یک طرف برادرش محمدرضا با او در مقوله سینما همراه شده و از طرف دیگر دو فرزند به نام های رضا و زهرا داودنژاد دارد که هر دو از بازیگران سینما و تلویزیون هستند.
مسئله بازیگری به اینجا ختم نشد، مدت زیادی است که احترام السادات حبیبیان، مادر داودنژادها هم وارد عرصه بازیگری شده است، نفر بعدی کبری حسن زاده است، بازیگر مسن موفق سینمای ایران که در سال 90 با فیلم «مرهم» به سینماها آمد. کبری حسن زاده، زن پدر احترام السادات و به نوعی مادر بزرگ ناتنی داودنژادهاست. فاطمه داودنژاد دیگر بازیگر خانواده داودنژادها است. «غزل بدیعی» خواهر مرحوم «عسل بدیعی» دیگر هنرمندی است که به خانواده داودنژادها اضافه شده است. با این حساب خانواده داودنژاد 8 هنرمند دارد که در بین اهالی سینما با اختلاف بسیار زیادی نسبت به دیگران در صدر جدول قرار دارد.
خانواده شریفی نیا
محمدرضا، میلکا و مهراوه شریفی نیا
خانواده شریفی نیا را می توان با اضافه کردن خانم آزیتا حاجیان یک خانواده 4 نفره هنرمنددانست و بدون در نظر گرفتن ایشان که از همسرشان جدا شده اند یک خانواده 3 نفره. مهراوه و ملیکا شریفی نیا از سنین کودکی بازیگری را آغاز کردند. ملیکا که بازی او را در فیلم «مهمان مامان» و سریال «شمس العماره» به خوبی به خاطر داریم، گرافیک را به بازیگری ارجح می داند اما مهراوه اینطور نیست. او زنی است با کلی قابلیت بازیگری.
داریوش ارجمند و انوشیران ارجمند، دو برادری بودند که سال ها قبل پا به عرصه سینما گذاشتند، این دو نفر بعد از تشکیل خانواده همچنان به کار خود ادامه دادند تا اینکه فرزندانشان بزرگ شدند. از خانواده انوشیروان ارجمند، برزو و بهار که هر دو از بازیگران سینما و تلویزیون هستند وارد عرصه بازیگری شدند و از خانواده داریوش، امیر یل ارجمند خودش را در بازیگری محک زد. مادر بهار و برزو ارجمند، خانم امین است که ایشان سال هاست طراحی لباس انجام می دهند. برزو ارجمند که مدتی است صاحب فرزند شده است با پارمیس زند ازدواج کرد، زند سال هاست در سینما طراحی صحنه، لباس و البته چهره پردازی انجام می دهد.
خانواده فرهادی
اصغر فرهادی، پریسا بخت آور، سارینا فرهادی
اصغر فرهادی که طی 5 سال گذشته، زندگی هنری و حتی شخصی اش دگرگون شده و توانسته گام های بلندی در سینما بردارد یک خانواده کوچک اما تماما هنرمند دارد.
خانواده حیایی
امین حیایی، نیلوفر خوش خلق و دارا حیایی
امین حیایی و نیلوفر خوش خلق، زوج موفق سینمای ایران هستند که سال هاست بی حاشیه کنار هم زندگی می کنند و به قول امین حیایی از زمانی که او توانست فرشته نجات زندگی اش را پیدا کند، به خوبی و خوشی زندگی اش را آغاز کرده است.
نیلوفر خوش خلق بازیگری را در سال 79 با فیلم مونس شروع کرد و در بسیاری از فیلم های سینمایی با همسرش به ایفای نقش پرداخته است. «دارا حیایی» پسر امین از زندگی مشترک اولش است، او یک بار جلوی دوربین ظاهر شده و دوست دارد مثل پدرش بازیگری را ادامه بدهد.
خانواده اوجی
فلورا سام و مجید اوجی
مجید اوجی یکی از تهیه کنندگان قدیمی سینماست. فلوراسام که مدتی قبل بازی در سریال «توطئه فامیلی» را برعهده داشت. سال 63 با مجید اوجی ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها یک دختر است. البته دخترشان تاکنون در سینما نقش آفرینی مهمی نداشته است.
خانواده قریبیان
فرامرز قریبیان و سام قریبیان
یکی از هنرمندانی که به تازگی قدم به عرصه فیلمنامه نویسی در ایران گذاشته و این روزها گناهکاران را در اکران عمومی دارد، سام قریبیان فرزند فرامرز قریبیان است. سام 34 ساله مدتی قبل بعد از اتمام تحصیلات خود به ایران بازگشت و فیلمنامه ای به همراه خود آورد که پدرش را مجاب کرد. بازیگری را پشت سر گذاشته واولین فیلم سینمایی عمرش را کارگردانی کند. او در آمریکا تحصیل کرده و فوق لیسانس مدیریت و اقتصاد در سینما را دارد. البته باید بدانید که این فیلمنامه نویس این روزها دنباله رو کار پدرش شده و دنیای بازیگری را هم تجربه می کند.
با اینکه قرار است به بررسی بازیگران و هنرمندان خانواده پسیانی بپردازیم اما برای رأس این هرم باید به نام دیگری رجوع کنیم. مرحوم «جمیله شیخی». ایشان مادر آتیلا پسیانی بودند که تا قبل از مرگ در فیلم و سریال های موفق بسیاری به ایفای نقش پرداختند. بعد از جمیله شیخی، آتیلا پسیانی به بازیگری روی آورد. طولی نکشید که آتیلا پسیانی با فاطمه تقوی پیمان زناشویی بست، نقوی که روانشناسی خوانده و یکی از بازیگران تئاتر است، دو فرزند به نام ستاره و خسرو دارد که هر دو راه پدر و مادرشان را در عرصه بازیگری پیش گرفته اند.
خانواده داود رشیدی
داود رشیدی، لیلی رشیدی، احترام برومند
برای در آوردن آمار اینکه در خانواده داود رشیدی چند بازیگر و کارگردان وجود دارد، کار سختی در پیش داریم. چون این خانواده از دو سمت هنرمند پرور است، یکی داود رشیدی و دیگری همسرش احترام برومند داود رشیدی بعد از ازدواج با احترام برومند، صاحب فرزندی به اسم لیلی شد. کسی که سال هاست بعد از مجموعه «قصه های تا به تا» او را به نام مادر زی زی گولو می شناسیم.
خانواده برومندها
احترام، راضیه و مرضیه برومند
بعد از شمردن اعضای هنرمند خانواده رشیدی، نوبت می رسد به خانواده برومند. احترام برومند 20 سال قبل کارش را در تلویزیون شروع کرد. علاقه احترام برومند بیشتر در حوزه کودک بود. او سال ها در این حوزه فعالیت کرد و یکی از قدیمی ترین مجریان ایران است. مرضیه برومند خواهر دیگر خانواده برومند است که یکی از کارگردان های حوزه کودک و عروسک گردانی به حساب می آید.
او بیش از دیگر خواهرانش در این حوزه فعالیت داشته و این روزها هم مشغول ساخت فیلم سینمایی «مدرسه موش ها» است. خواهر دیگر برومندها راضیه نام دارد. راضیه، بازیگر و نویسنده بوده و از قهارترین عروسک گردان هایی است که تاکنون در این حوزه فعالیت کرده اند.
خانواده ولدبیگی
مسعود و سحر ولد بیگی، نیما فلاح، سهراب ولدبیگی
مسعود ولدبیگی یکی از قدیمی های چهره پردازی در ایران است که اتفاقا سابقه بازیگری هم دارد. این هنرمند که اهل کرمانشاه است. سال ها قبل ازدواج کردکه حاصل آن ازدواج دو فرزند به نام های سهراب و سحر بود. سهراب سال هاست در عرصه عکاسی سینما فعالیت می کند و سحر هم که جزو بازیگران طناز کشورمان است. با ازدواج نیما فلاح و سحر ولدبیگی، تعداد بازیگران این خانواده به چهار رسید.
خانواده عطاران
رضا عطاران، فریده فرامرزی
رضا عطاران و فریده فرامرزی زوج بی حاشیه ای هستندکه از سال 73 پیمان زناشویی بستند و به زندگی شان زیر یک سقف مشترک ادامه دادند. فرامرزی یکی از بازیگران گزیده کاری است که در تلویزیون فعالیت می کند و در دیگر کارهای هنری هم دست دارد. این زوج هنرمند صاحب یک فرزند دختر هستند.
خانواده قاسم خانی
شقایق دهقان، پیمان قاسم خانی، محراب قاسم خانی، بهاره رهنما، پریا قاسم خانی، پروین قائم مقامی
محراب قاسم خانی برادر کوچکتر پیمان قاسم خانی است. پیمان که کارش را زودتر در سینما شروع کرد، سابقه بازیگری هم دارد اما محراب بیشتر ترجیح می داد که در کنار نویسندگی گاهی اوقات طراحی صحنه و لباس هم انجام دهد. هر دو برادر با بازیگران سینما و تلویزیون ازدواج کردند و به این واسطه بهاره رهنما و شقایق دهقان با یکدیگر جاری شدند. از خانواده محراب قاسم خانی و شقایق دهقان کسی وارد وادی هنر نشد، یا حداقل هنوز نشده است اما پریا قاسم خانی در بسیاری از آثار طنزی که پدرش نوشته و مادرش بازی کرده بود. ایفای نقش کرده است. البته یک نفر دیگر هم در این خانواده وارد عرصه بازیگری شده است. ایشان مادر بهاره رهنما، پروین قائم مقامی هستند.
خانواده هاشمی
گلاب آدینه، نورا هاشمی، مهدی هاشمی
نورا هاشمی تنها فرزندگلا آدینه و مهدی هاشمی توسط والدینش پا به تلویزیون گذاشت. اما کمی بعد توسط همسرش سیاوش اسعدی وارد دنیای سینما شدو چند فیلم سینمایی از جمله «جیب بر خیابان جنوبی» را بازی کرد.
سرکشی در زندگی ستاره ها، همیشه جزو علاقه مندی های مردم بوده. فرقی ندارد این ستاره ها ایرانی باشند یا خارجی. زمانی که اسم آنها و حاشیه ای از زندگی شان به میان می آید، گوش همه تیز می شود. از آنجا که در سینمای ایران نسبت های فامیلی زیادی وجود دارد و این نسبت ها با ازدواج بازیگران با یکدیگر، این روزها بیش از پیش شده، در این گزارش مروری کوتاه بر نسبت های فامیلی بازیگران و کارگردان های ایرانی داریم. در این گزارش خانواده داودنژاد با 8 بازیگر (البته شناخته شده هایشان را آوردیم وگرنه در این خانواده تا دلتان بخواهد بازیگر وجود دارد) رتبه نخست را کسب کردند. بفرمایید این شما و این نسبت های فامیلی دنیای بازیگران.
سپند و کمند امیرسلیمانی / باران کوثری فرزند جهانگیر کوثری و رخشان بنی اعتماد/ رویا تیموریان همسر مسعود رایگان و مادر درنا مدنی (دستیار کارگردان)/ ریما رامین فر همسر امیر جعفری، علیرضا جعفری برادرزاده امیر جعفری/ جلیل فرجاد پدر مونا و مارال فرجاد و ... هم جزو خانواده هایی هستند که در آنها 3 هنرمند وجود دارد.
مسعود کیمیایی و پولاد کیمیایی / لیلا حاتمی همسر علی مصفا/ میلاد صدر عاملی فرزند رسول صدر عاملی/ راما قویدل فرزند امیر قویدل/ بهمن کیارستمی فرزند عباس کیارستمی/ ملیکا زارعی خواهر مریلا زارعی/ ایرج نوذری فرزند منوچهر نوذری/ بهرام بیضایی و همسرش مژده شمسایی/ ماه چهره خلیلی نوه پروین سلیمانی/ مستانه مهاجر (تدوینگر) همسر پژمان بازغی/ شیما منفرد (تدوینگر) همسر عبدالرضا کاهانی/ محمد رحمانیان همسر مهتاب نصیرپور/ لادن طباطبایی همسر سعید تهرانی/ مهناز افضلی همسر حسن پورشیرازی/ افسر اسدی همسر اصغر همت/ لادن مستوفی همسر شهرام اسدی/ مائده طهماسبی همسر فرهاد آییش/ محمود پاک نیت همسر مهوش صبر کن/ هما روستا همسر مرحوم حمید سمندریان/ پندار اکبری فرزند عبدالرضا اکبری/ مهدی پاکدل همسر بهنوش طباطبایی/ بهنوش بختیاری همسر محمدرضا آرین (نویسنده)/ هومن سیدی همسر آزاده صمدی/ شهیلا ریاحی همسر مرحوم اسماعیل ریاحی/ شهلا ناظریان همسر حسین عرفانی/ آزیتا موگویی (طراح صحنه و لباس) همسر رضا کریمی (کارگردان) و ... هم جزو خانواده هایی هستند که در آنها 2 هنرمند وجود دارد.
گزارش و عکسها از نمايشگاه «از نزدیک و شخصی» / مهناز افشار و بهرام رادان به روایت عکسهای نویسندهی «پل چوبی» + یادداشت نقیبی درباره نمایشگاهاش
نمایشگاه عکسهای خسرو نقیبی ازمهناز افشار و بهرام راداندر حضور آنها و جمع کثیری از چهرههای سرشناس عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با اجرای جواد یحیوی ابتدای هفته در لیدوما لانژ افتتاح شد. به گزارش کافه سینما، این نمایشگاه که بازدید از آن تا پنجم بهمنماه ساعت ۱۵ الی ۲۰ امکانپذیر است، ۲۴قاب از مجموعهعکسهاییست که نقیبی آن را در زمان فیلمبرداری فیلم سینمایی «پل چوبی» بیرون از ساعتهای فیلمبرداری و در زمانهای استراحت، از این دو ستارهی سینمای ایران گرفته است.
بخشی از عواید فروش نمایشگاه عکس «ازنزدیک و شخصی» به امور خیریه اختصاص پیدا خواهد کرد. همچنین عکسهای خریداریشده، در ضیافت شامی که برگزارکننده میزبانش است، با حضورمهناز افشار،بهرام رادانو عکاس امضا شده و به خریداران تحویل داده خواهد شد. افشار و رادان نخستین اعضای کلوب لیدوما لانژ هم بودند که در مراسم افتتاحیه از بهروز خواجهنوری مدیر این مجموعه کارت افتخاری عضویت دریافت کردند.
خسرو نقیبی دربارهی این نمایشگاه و توضیح چرایی برپایی آن نوشته است:
دوست دارم این کارها را به چشم یک نمایشگاه عکس نبینید؛ دوستتر دارم اینها یادداشتهای تصویری یک فیلمنامهنویس از رابطهی دو کاراکتری دیده شود که روی کاغذ خلقشان کرده و حالا رنگ واقعیت به خود گرفته بودند. امیر و شیرین دوستداشتنیِ من در واقعیت؛ نه آنی که برای نگاتیو سینما در «پل چوبی» پلانبهپلان بازی شد، نه خود بهرام رادان و مهناز افشارِ واقعی. اینها لحظههای واقعی و بیرون قابِ دوربین سینمای دو بازیگر بود برای رسیدن به رابطهی واقعی دو شخصیتی که «گذشته» پشت خود داشتند... یک رابطهی ۱۰ساله.
سال ۸۸ بود. همراه مهدی کرمپور قصهی زوجی را نوشتیم که بعد از یک دهه میخواستند جور دیگری رابطهشان را ادامه دهند. در جایی دیگر. از همان وقت نوشتن صحنهها و دیالوگها، تصویر رادان و افشار توی سرم بود. آنها را هم آخرینبار ۱۰سال قبل کنار هم روی پرده دیده بودیم -با فیلمی که به قول بهرام هر دوی آنها را به «ستارههای کاغذی» سینمای ایران تبدیل کرد- و بعد، در این فاصله، هر دو به ستارههای واقعی این سینما بدل شده بودند. میدانستم هر دو منتظر قصهای هستند و کاراکترهایی، که آن تصویر جوانانهی ۱۰سال قبل را به تصویر زوج باتجربهی زندگی امروز تبدیل کنند و «پل چوبی» همان قصه بود. داستان شیرین و امیری که عشق و نفرت را به فاصلهای کم در یکی از حساسترین برهههای زمانی تاریخ معاصر ایران تجربه میکردند. درست شبیه کاراکترهای شماری از مهمترین عاشقانههای تاریخ. وقتِ فیلمبرداری، از هر دو که رفیق قدیم هستند، اجازه گرفتم تا این تلاش برای امیر و شیرین شدنشان را تصویری ثبت کنم. لحظههای خصوصیتری را که یک بازیگر برای رفتن در قالب شخصیتش پشت سر میگذارد. بهعنوان خالق آن رابطه و آن حرفهایی که بینشان ردوبدل میشد، واقعیت پیداکردن نوشتههای روی کاغذ از نزدیک و شخصی تجربهی هیجانانگیزی بود... و نتیجهاش، برای خودم، دوستداشتنی. آن سالهای سخت را پشت سر گذاشتیم، «پل چوبی» هم به نمایش درآمد و مردم دوستش داشتند، و حالا وقتش بود که این مجموعه هم از گنجه بیرون بیاید و دیده شود. لحظههایی که نه در خود فیلم هست، نه مربوط به پشت صحنه. لحظههای دونفره و تکنفرهای است برای رسیدن به «حالِ درست» دو شخصیت؛ عکسهایی که قرار است حالشان همان حالی باشد که کلیدجملهی ورود به جهان «پل چوبی» توصیف میکند: که «عشق یعنی حالِت خوب باشه»...
برای بازدید از نمایشگاه عکس «از نزدیک و شخصی» تا پنجم بهمنماه از ساعت ۱۵ تا ۲۰ میتوانید به آدرس چهارراه پاسداران، خیابان شهید کلاهدوز (دولت)، پلاک ۱۲، مجتمع تجاری پُرمهر ، طبقهی سوم، لیدوما لانژ مراجعه کنید.
* عکسهایي از نمايشگاه «از نزدیک و شخصی» را در كافه سينما ببينيد: گالری عکسهای فضای نمایشگاه (عكاس: دنیا راد) و عکسهای افتتاحیهی نمایشگاه (عكاس: نیما رسولزاده)
همسر امیرحسین مدرس نیز در صفحه شخصی خود در فیسبوک و اینستاگرام، عکسهایی با حجاب نامناسب از خود و همسرش منتشر کرده که زیر آنها برای یکدیگر جملات عاشقانه رد و بدل کردهاند.
امیرحسین مدرس بازیگر، خواننده و مجری سابق برنامه های تلویزیونی که بیش از هر حوزه دیگری به خاطر حضور در برنامههای مذهبی و نیز اجرای کارهای مذهبی شهرت یافته، تصاویری از خود و همسرش به نمایش گذاشته که شگفتی مخاطبان صفحه اختصاصی او را به همراه داشته است...
این سایت در ادامه نوشته است كه: او اخیرا عکس جدیدی از خودش و همسرش منتشر کرده است که باعث شوکهشدن کاربران شبکههای اجتماعی شده است. برخی کاربران در نظرات زیر این عکس نوشتهاند: واقعاً گیج شدهایم. "ما تا حالا فکر میکردیم شما آدمی مذهبی و متدین هستی!" کابر دیگری هم نوشته: "دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟" همسر مدرس نیز در صفحه شخصی خود در فیسبوک و اینستاگرام، عکسهایی با حجاب نامناسب از خود و همسرش منتشر کرده که زیر آنها برای یکدیگر جملات عاشقانه رد و بدل کردهاند.
مدرس که اولین بار با حضور در برنامه نیم رخ برای نوجوانان به شهرت دست یافت، اندکی بعد به بازیگری و خوانندگی نیز روی آورد و سپس به عنوان مداح مجالس محرّم و مجری برنامههای عاشورایی و بازیگر فیلمهای مذهبی شناخته شد. او در کلیپ اخیر حسن روحانی به عنوان خواننده اصلی ظاهر شده است. به نوشته این سایت، تناقضات عجیب میان رفتار و کردار افراد مشهوری چون مدرس گاهی اعتماد بسیاری از مخاطبان و دوستداران این اشخاص را به شدت مخدوش میکند. به ویژه آنکه این افراد در حوزههای مذهبی نیز مشغول به کار باشند. چراکه ممکن است باورهای و علاقهمندیهای مذهبی مردم نیز مورد هدف قرار گیرد. گفتنی است مدرس اخیرا مجموعه موسیقی "خورشید" با مضمون عاشورایی را با همراهی "امین تارخ" و " ماه نی" وارد بازار کرده است.
سری به صفحات شخصی بازیگران تلویزیون و سینما در اینستاگرام زدیم تا ببینیم این روزها چه می کنند و در چه وضعی بسر می برند.
شبنم قلی خانیاین عکس را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و نوشته : «من و جناب ایگوآنا» ایگوانا (به انگلیسی: Iguana) یک جنس از مارمولک است که زیستگاه آن نواحی استوایی مرکزی و جنوبی قاره آمریکا و حوزه دریای کارائیب می باشد.
هانیه توسلیمخاطبانش را به خواندن یک کتاب دعوت کرده و نوشته است: همنوایی شبانه ارکستر چوبها!یکی از درخشان ترین رمانهای ایرانی در سالهای اخیر!کسایی که رمان ایرانی دوست دارن دقت کنن! کسانی هم که دنبال کتاب خوب می گردن همینطور.
شوخی کردم با یک گروهان از بازیگرهای کمدی خاطره ساز معلوم نیست با چه کسی شوخی می کند ...
تعریف مشخصی از شبکه ی نمایش خانگی وجود ندارد ، قاعدتا مردم انتظار داشتند فیلمی که از این طریق به دستشان می رسد ، کیفیتی بالاتر از تولیدات معمول تلویزیون داشته باشد . و شاید به همین علت هم باشد که با شروع پخش اولین قسمت مجموعه یشوخی کردم، بازتاب های مخاطبین متفاوت بوده است .
در این که مدیری با قهوه ی تلخ بخشی از محبوبیت و اعتماد مردمی اش را از دست داده ، تردیدی نیست . بی نظمی و بدقولی در ارائه قهوه ی تلخ و از همه مهم تر ناتمام رها شدن این مجموعه مهم ترین دلیل برای این بی اعتمادی است ، اما شاید شوخی کردم با گروه بزرگ بازیگرانی که فراهم کرده است ، بتواند در بازیابی جایگاه از دست رفته ی مدیری موثر واقع شود . هر کدام از چهره های حاضر در شوخی کردم برای جذب گروهی از مخاطبان کافی است که هر از گاهی هم یکی از این قسمت ها را خریداری کنند و قطعا با این ترفند ، هدف اقتصادی و تجاری این مجموعه تامین خواهد شد. به ویژه این که حضور برخی چهره ها مثل جواد رضویان و مهران غفوریان که تصور نمی شد ، حاضر به همکاری با مدیری باشند و یا بالعکس مدیری از کار با آن ها ابا داشته است ، می تواند به اطمینان استقبال از این مجموعه اضافه کند .
شوخی کردمبا مونولوگ گویی مدیری نه به عنوان بازیگر که بیشتر شبیه آن چه در ساعت خوش و ببخشید شما ! به عنوان مجری ارائه می کرد ، آغاز می شود . از همان ابتدا مبنای تاثر و یا محتوا و مضمونی اجتماعی و شاید سیاسی با عنوان دروغ مطرح می شود و بعد آیتم های به ظاهر بی ارتباط با یکدیگر اما در همین موضوع دروغ ارائه می گردد. در میان اظهار نظرهایی که در مورد شوخی کردم وجود دارد ، شائبه ی توهین به اقوام ایرانی و زبان و لهجه یشان است . تعبیری که شاید کمی سخت گیرانه باشد و بازتاب انتقاد آمیزی برای مدیری و گروهش داشته باشد ، اما به هر حال کارکرد تجارتی خوبی هم می تواند داشته باشد
رویکرد مدیری به آن چه در سال های دور - و در ساعت خوش به ویژه - به آن پرداخته ، در شوخی کردم به تنهایی نمی تواند محل تایید و یا رد مجموعه باشد ، اما نبود داستان مشخص و واحد می تواند مثل دو لبه ی شمشیر عمل کند .
می تواند مخاطب علاقه مند به داستان گویی را از این مجموعه بیگانه و زده کند و در عین حال برای گروهی انگیزه ی علاقه مندی به شوخی کردم باشد .
به هر حال وجود داستان مشخص و واحد ، پی گیری هفته به هفته و قسمت به قسمت را الزامی می نماید و چنان چه مخاطب بداند که اگر احیانا قسمتی را هم از دست بدهد ، اتفاق ویژه ای نیافتاده است ، در خریداری بخش های دیگر هنوز راغب خواهد بود .
اولین لازمه ی چنین مجموعه ای خنداندن است . این طبیعت یک کار کمدی است که بعضا به غلط مصطلح طنز تعبیر می شود .
یک کار کمدی در هر مدیومی که ارائه شود باید بتواند مخاطب خود را بخنداند و شوخی کردم این کار را انجام می دهد هرچند که شاید برخی از آیتم هایش صرفا برای پرکردن زمان بسته ی سرگرمی باشد . اما اگر بخواهیم به عنوان یک اثر ماندگار به شوخی کردم نگاه کنیم قضیه تفاوت خواهد کرد .
شوخی کردم زایایی هنری ندارد و اگر جنبه اجتماعی و اخلاقی مبنای تاثرش را نیز در نظر نگیریم اتفاقا تجمیعی از شوخی های گذشته ی بازیگرانش است . شوخی ها ، عادت های و صفات ویژه ی هر کدام از بازیگران که در شوخی کردم دوباره تکرار می شود . نگاه کنید به آیتم آخر قسمت نخست که رضا شفیعی جم به روان شناس مراجعه کرده و دغدغه اش بیماری برادرش است . هم روند داستانک این آیتم تکرار و کلیشه ی نمونه های مشابه قبلی است و هم این که رفتار نقش آفرینانه ی شفیعی جم با گذشته ی کاریش تفاوتی نمی کند .
این شرایط برای مهران غفوریان و یوسف صیادی هم صدق می کند و فقط شاید بازی جواد رضویان را بشود از این دسته مستثنی کرد . آن هم به این جهت که بعد از نقطه چین و ارائه ی نقش داود برره ، دیگر بازی ماندگاری از رضویان سراغ نداریم و دوباره با هدایت مدیری نشانه ی توانایی رضویان تا حدودی برجسته می شود .
از میان بخش های مختلف قسمت اول ، آن چه میزان یک هنر نمایشی معیار تلقی شود را تنها در آیتم مربوط به روز پرش می توان مشاهد کرد . آیتم روز پرش با بازی عارف لرستانی ، رامین پور ایمان و سحر ولد بیگی مشخصات یک کمدی کامل را دارد . اولا که در مدت کوتاهی عارف لرستانی یک تیپ را در قالب شخصیت ارائه می دهد ، ثانیا در همین مدت کوتاه روند داستانی مناسب وجود دارد و علاوه بر این دو نکته اسباب یک کمدی چه از نظر اکت های بازیگری و معمای کلامی برقرار است .
در میان اظهار نظرهایی که در موردشوخی کردموجود دارد ، شائبه ی توهین به اقوام ایرانی و زبان و لهجه یشان است . تعبیری که شاید کمی سخت گیرانه باشد و بازتاب انتقاد آمیزی برای مدیری و گروهش داشته باشد ، اما به هر حال کارکرد تجارتی خوبی هم می تواند داشته باشد . همین که مردم خبر اعتراض بخشی از جامعه ی ایران نسبت به شائبه ی توهین را می شنوند ، حتی اگر خیال نداشتند که شوخی کردم را ببینند ، مجاب می شوند که در این تصمیم تجدید نظر کنند . مدیری و گروهش آن قدر ی با تجربه و باهوش هستند که پیش بینی چنین اعتراضی را داشته باشند و با این حال در صدد اصلاح این نکته بر نیامده باشند . می شود با یک عذر خواهی و شاید بدون عذر خواهی و آوردن توجیهات جوابی برای این سیل انتقاد ها فراهم کرد ، اما در بحبوحه ی این جنجال رسانه ای و محفلی شوخی کردم هم مشتری های خود را پیدا می کند .
مهراوه شریفی نیا بازیگر سینما و تلویزیون ساعاتی قبل دلنوشته ای را درباره تیم محبوبش پرسپولیس در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد و خطاب به بازیکنان این تیم گفت: «، بجنگید... تا پای جان»
همه ی قرمزی های اتاق را گرد هم می آورم که بدانید من و هوادارنی مثل من شما را پر از عشق و غیرت و تعصب راهی میدان می کنیم. اگر ببرید اگر ببازید اگر مساوی کنید، حتی اگر روزهای قبل از بازی با اعتصابتان قلب مارا به دهانمان هدایت کنید ، باز هم دوستتان داریم و پرسپولیسی بودنمان را با افتخاااااااااااار جار می زنیم.
به امید بازی زیبا و برد شیرین پرسپولیس به خدا با اینهمه زحمتی که من برای گرفتن این عکس کشیدم ، نامردین اگه ببازین، اینجا شرایط من بغرنجه ،، آبروم در خطره ، بجنگید... تا پای جاااااااان
بهاره رهنما که سه روز در مقابل دوربین «خوب بد زشت» رفته، آلودگی هوا، فشار کار، مشکل قلب و تنگی نفس را علت تحت مراقبت ویژه قرار گرفتن در بیمارستان عنوان کرده است. بهاره رهنما پس از حضور چند ساعته در بیمارستان..
بهاره رهنما که در بیمارستان قلب تحت مراقبت ویژه ویژه قرار داشت، اعلام کرد حالش خوب است.
این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون گفت: چند ساعتی در بیمارستان بودم و اکنون حالم خوب است.
وی که این روزها مشغول بازی در سریال نوروز 93 شبکه دو سیماست، اشاره کرد که سر صحنه سریال «خوب بد زشت» (به کارگردانی منوچهر هادی) حاضر شده و حالش خوب است.
بهاره رهنما که سه روز در مقابل دوربین «خوب بد زشت» رفته، آلودگی هوا، فشار کار، مشکل قلب و تنگی نفس را علت تحت مراقبت ویژه قرار گرفتن در بیمارستان عنوان کرده است.
سریال خوب، بد، زشت به کارگردانی منوچهر هادی، تهیهکنندگی علیرضا سبط احمدی و نویسندگی محسن کیایی و علیرضا کوچکی در 15 قسمت 45 دقیقهای برای نوروز 93 شبکه دو تهیه میشود.
عاقبت روابط نامشروع بازیگر زن ایرانی! +عکس شهره آغداشلو با نام اصلی پری وزیریتبار بازیگر ایرانی ساکن امریکا است که سالهاست به فعالیت های غیر اخلاقی و ضد دینی با رویکرد مقابله با انقلاب اسلامی می پردازد! وی که پیش از انقلاب اسلامی در ایران به ایفای نقش در فیلم های فارسی می پرداخت پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور فرار کرد و در آمریکا مقیم شد.
عاقبت روابط نامشروع بازیگر زن ایرانی! +عکس
شهره آغداشلو که علاقه بسیاری به روابط نامشروع دارد در رزومه بازیگری خود در فیلم های ضد ارزشی و غیر اخلاقی بسیاری ایفای نقش کرده است و در حال حاضر در کسوت یک فعال حقوق بشر مطامع تفکر غربی در اشاعه فرهنگ برهنگی فعالیت می کند.
گفتنی است، پری وزیری تبار یا همان شهره آغداشلو پس از بازی در فیلم سنگسار ثریا به علت اعتیاد به مواد مخدر مدتی است دیگر از سوی کارگردانان و تهیه کنندگان برای ایفای نقش انتخاب نشده است.
همچنین نزدیکان شهره آغداشلو اذعان کرده اند که اعتیاد به مواد مخدر باعث شده است که وی پیشنهادی از سوی برخی از تهیهکنندگان فیلم های هالیوودی نداشته باشد و نتواند به عنوان یک چهره هنری به فعالیت حقوق بشری بپردازد.
رویا تیموریان در فیلم «شیفتگی» نقش زنی به نام شایسته را بازی میکند که بیش از سی سال است وجه زنانه خود را فراموش کرده است.
فیلم سینمایی «شیفتگی» به کار گردانی علی زمانی عصمتی به دبیر خانه سی ودومین دوره جشنواره فیلم فجر تحویل داده شد. این کارگردان جوان سینمای ایران علاوه بر کارگردانی، تهیهکننده و نویسنده این فیلم بوده و مدیریت فیلمبرداری آن را هم به عهده داشته است.
در «شیفتگی» بازیگرانی همچون رویا تیموریان ، افسانه چهره آزاد ، لیلا زارع ، سحر عبدالهی ، بهداد رویان، هومن اشکبوس، مهسا ظریف، شایان ترابیان، مرتضی نسیم سبحان ، لیلا بارگاهی، مجتبی لاله زاری، امیر جلالی، امیر زمانی، محسن عالم زاده، جمیله ستوده نیا، مهری زمانی و... حضور دارند.
در خلاصه داستان فیلم آمده است : شایسته زنی است که بیش از سی سال است وجه زنانه خود را فراموش کرده است. او پس از آشنایی با یک موزیسین جوان به نام غوغا و کمک به او برای رفع گرفتاریش خود نیز دچار دگردیسی می شود. به احتمال زیاد «شیفتگی» نام موقت این فیلم بوده و برای نمایش در جشنواره فجر تغییر نام خواهد داد.
علی زمانی عصمتی بیش از 4 سال پیش فیلم سینمایی «اوریون» را کارگردانی کرده بود که با حضور جهانی موفق در فستیوالهای معتبر، موفق به دریافت جوایزی از جمله نتپک ارتقاء سینمای آسیا در جشنواره کارلووی واری شده بود .
عوامل فیلم سینمایی شیفتگی عبارتند از :نویسنده، تدوینگر و کارگردان: علی زمانی عصمتی،مدیر فیلمبرداری: علی زمانی عصمتی،فیلمبرداران: احسان دادرس - محمد مجلل،مدیر صدابرداری: سعید بهرامی،مدیر تولید: امیر زمانی،مدیر تدارکات: مرتضی ترابیان، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: سید جواد حسینی،طراح صحنه: ابوالفضل سلیمی،طراح لباس: سحر عبدالهی، عکاس: امیر جلالی، طراح گریم: مرتضی متقی، اجرای گریم: رکسانا محیط، لیدا ایرانی، دستیار دوم کارگردان: میثم سربندی، منشی صحنه: مهدی اسدالهی
دستیاران فیلمبرداری: مصطفی معمار - امیر طاهری - حمید مولوی - طارق دریعاوی، ستیاران صدا: علی عبدالحسینی - حمید سلمان، دستیار تولید: مجتبی رضایی، دستیار تدوین: سید پوریا بصیر، دستیار لباس: فریده بوئی آبادی، دستیاران تدارکات: امیر ترک - حسن عارف، امور مالی: مریم زمانی، امور اداری: سحر عبدالهی، مشاور امور رسانه ای : علی زادمهر، بازیگران: رویا تیموریان - افسانه چهره آزاد - لیلا زارع - بهداد رویان - سحر عبدالهی - هومن اشکبوس - مهسا ظریف - مرتضی نسیم سبحان - لیلا بارگاهی - مجتبی لاله زاری - امیر جلالی - امیر زمانی - محسن عالم زاده - جمیله ستوده نیا - مهری زمانی و ...بازیگر خردسال: شایان ترابیان، تهیه کننده و سرمایه گذار: علی زمانی عصمتی ( نماهنر)، با تشکر ویژه از موسسه فرهنگی هنری جوادالائمه یزد و جناب آقای مهندس سفید.