تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
خیلی از مردم کشور ما علاقه دارند که بدانند بازیگران و ستاره های مورد علاقه شان چند سال دارند و چه ماهی به دنیا آمده اند.
خیلی از مردم کشور ما علاقه دارند که بدانند بازیگران و ستاره های مورد علاقه شان چند سال دارند و چه ماهی به دنیا آمده اند و میزان تحصیلات شان چیست؟ این امر ذاتی است و حتی درگفت و گو هایی که پیش از این با برخی از بازیگران سینما و تلویزیون انجام دادیم آن ها هم این مسئله را تایید کرده و می گفتند خود نیز دردورانی که وارد این حرفه نشده بودند علاقه داشتند که بدانند بازیگر مورد علاقه شان چند ساله است.
شهرام حقیقت دوست او متولد ۲۷ اسفند ۱۳۵۱ در رشت و دانشآموختهٔ کارشناسی رشته تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی می باشدشهرام حقیقت دوست بازیگری را از سال ۱۳۷۳ و با بازی در نمایش پسر کارون (امیر دژاکام، ۱۳۷۳) شروع کرد و با بازی در مجموعه تلویزیونی مهر خوبان (یوسف سیدمهدوی، ۱۳۷۴) به تلویزیون آمد. اولین تجربه سینمایی شهرام حقیقت دوست بازی در نقش کوتاهی در فیلم درخت گلابی (داریوش مهرجویی، ۱۳۷۶) است.بازی روان او در مجموعههای تلویزیونی و بخصوص در مجموعه خط قرمز (۱۳۷۹) نشان از تواناییهای او دارد.او مجرد است و این روزها با سریال «شاهگوش» میهمان شبکه نمایش خانگی است
لادن مستوفی مستوفی (متولد ۲۶ آبان در۱۳۵۱) واهل تنکابن است. او همسر شهرام اسدی (کارگردان) و خواهر لاله مستوفی (منشی صحنه) است. وی کار خود را با فیلم روز واقعه آغاز کرد و چند سال بعد پس از بازی در مجموعهٔ دوران سرکشی کمال تبریزی به شهرت رسید.او تحصیل در دانشگاه را به صورت نا تمام رها کرد و به رشته مورد علاقه ی خود یعنی بازیگری پرداخت.در چند سال اول ورودش به سینما بسیار کم کار بود به طوری که تا سال ۱۳۷۹ تنها در سه فیلم بازی کرده بود اما ازدواج با شهرام اسدی سبب شدد او در کارش مصمم تر شود و در فیلم های بیشتری ایفای نقش کند. ویژگی او جدیت خاصی است که حین بازیگری در جهره ی او می بینیم . لادن کسی است پس از گذشت سالها خود را مدیون آموزش های زنده یاد مهدی فتحی در روز واقعه می داند
ساره بیات ساره بیات متولد ۱۵ فروردین ۱۳۵۱ در تهران است.او بعد از اخذ مدرک بازیگری از موسسه "کارنامه" به مجموعه یک مشت پر عقاب دعوت شد و بعد از اتمام آن با فیلم سینمایی مقلد شیطان وارد سینما شد که با بازی در این کار نیز نامزد دریافت جایزه هم شد.بیات خرس نقرهای بهترین بازیگر زن بطور مشترک با لیلا حاتمی و سارینا فرهادی از جشنواره فیلم برلین (۲۰۱۰) برای جدایی نادر از سیمین به دست آورد. این بازیگر مجرد سینما وتلویزیون فیلم سینمایی محمدص را آماده اکران دارد.
لیلا حاتمی لیلا حاتمی(متولد ۹ مهر سال ۱۳۵۱در تهران) و همسرعلی مصفا، بازیگر و کارگردان سینما، میباشد. پدرش علی حاتمی، کارگردان سرشناس سینمای ایران، و مادرش زری خوشکام، هنرپیشه سینما، بود. او در رشتهٔ ریاضی فیزیک در تهران دیپلم گرفت. برای ادامهٔ تحصیل به لوزان سوئیس رفت. در دانشگاه پلی تکنیک در رشتهٔ مهندسی برق شروع به تحصیل کرد. تحصیل در این رشته را پس از دو سال نیمه کاره رها کرد و به دانشگاه لوزان، سوئیس رفت و آنجا ادبیات فرانسه خواند. به علت بیماری پدرش در ۱۳۷۵ تحصیل را نیمهکاره رها کرد و به ایران بازگشت. او با کسب چندین جایزه ازجشنواره های داخلی و خارجی موفق ترین بازیگر ایرانی از لحاظ تعداد جوایز میباشد.آن ها دو فرزند به نام های مانی و عسل دارند.لیلا حاتمیهمچنین به پنج زبان انگلیسی و فرانسه و فارسی و آلمانی و ایتالیایی صحبت می کند.
رامبد شکرابی رامبد شکرابی (متولد ۱۳۵۱ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است.همسر او حدیث فولادوند است. وی دیپلم ریاضی فیزیک دارد و برادر مهرداد شکرابی (گریمور) است ، شکرابی با فیلم ترانزیت به سینما آمد و موفق شد که خود را مطرح کند اما فیلمهای بعدی اش چنگی به دل نزد اما شکرابی شاید با بازی در فیلم مرسدس بود که دوباره دیده شد. در تلویزیون و در مجموعه تلویزیونی داستان یک شهر (سری اول) محبوب شد. با بازی در یک قسمت از مجموعه تلویزیون باران عشق توانایی های خود را به رخ همگان کشید. اما همچنان در زمینه سینما بازی مطرحی ارائه نکرده است
شبنم مقدمی او متولد ۱۳۵۱ در تهران است. وی دارای مدرک کارشناسی ادبیات فارسی و دانش آموخته آموزشگاه آزاد بازیگری امین تارخ است. او فعالیت خود در رادیو را در سال ۷۷با اجرای برنامه "خانه ی کاغذی" به کارگردانی شهرام کرمی آغاز کرد .وی به موازات فعالیت های رادیویی خود کار بازیگری در سینما را با فیلم "زخمی" (کامران قدکچیان، ۱۳۷۷)آغاز نمود و تا کنون در فیلم های از "صمیم قلب" (بهرام کاظمی، ۱۳۷۹)، به نام پدر(ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۸۴)، "پاداش سکوت"(مازیار میری، ۱۳۸۵) و "فرزند خاک"(محمد علی آهنگر، ۱۳۸۵) نقش آفرینی کرده است.مقدمی فیلم های «گس»و«امروز» را نوبت اکران دارد.
فلامک جنیدی فلامک جنیدی، متولد سال ۱۳۵۱، پدرش مشهدی است. دو خواهر و یک برادر دارد. سوم دبیرستان بود که تصمیم گرفت بازیگر شود. در دانشگاه نمایشنامه نویسی خوانده است. اولین باری که مردم با چهره او آشنا شدند ایفای نقش در «جنگ ۷۷» بود و پس از آن «ببخشید شما»، «جایزه بزرگ»، «بدون شرح»، «شب های برره» و... او با رامین ناصر نصیر، هم دانشگاهی بود و توسط وی به مهران مدیری معرفی شد. فلامک جنیدی طی سال های اخیر یک پای ثابت مجموعه های طنز بوده است.او این روزها با سریال«شوخی کردم» مهرام مدیری میهمان شبکه نمایش خانگی است.
هدیه تهرانی هدیه تهرانی متولد ۴ تیر سال ۱۳۵۱بازیگر سینمای ایران است. وی همچنین در زمینه عکاسی و ورزش تای چی چوان فعالیت دارد. او برنده دو سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر میباشد. هدیه تهرانی در شهریور ۱۳۹۲ به سمت نایب رئیس بانوان کمیته تای چی چوان منصوب شد. وی سابقه مربیگری این رشته ورزشی را دارد. مسعود کیمیایی او را برای فیلم سلطان انتخاب کرد و هدیه تهرانی وارد سینمای حرفهای شد. بازیهای راحت و روان او در فیلمهای غریبانه و به خصوص شوکران تحسین منتقدان را برانگیخت. یکی از بهترین نقش آفرینیاش که منجر به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و تندیس زرین جشن خانه سینما شد و تحسین نویسندگان و منتقدان را در پی داشت، بازی بیادماندنی او در چهارشنبه سوری بود.تهرانی مجرد است.
پارسا پیرورزفر پارسا پیروزفر متولد ۲۲ شهریور ۱۳۵۱ است. در طی سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ هنگامی که در مدرسه به تحصیل مشغول بود، همزمان به طراحی کامیک استریپ و طرحهای گرافیکی پرداخت که هرگز آنها را انتشار نداد. سال ۱۳۶۹ در رشته ریاضی فیزیک از دبیرستان فارغالتحصیل و در سال ۱۳۷۰ در دانشگاه هنرهای زیبای تهران در رشته نقاشی به تحصیل مشغول شد.وی همان زمان در دانشگاههای مختلف به روی صحنه رفت و سال ۱۳۷۲ در اولین نقش سینمایی اش، در نقش کوتاهی در فیلم پری ساخته داریوش مهرجویی حضور پیدا کرد. در سال ۱۳۷۴ دوره بازیگری را در موسسه هنرهای نمایشی استاد سمندریان پشت سر گذاشته و در سال ۱۳۸۰ نمایش هنر اثر یاسمینا رضا را به روی صحنه برد. در طی سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۴ در موسسه فرهنگی هنری کارنامه و دانشگاه علامه طباطبائی و همچنین در سال ۱۳۸۶ در موسسه فیلم سازی هیلاج به تدریس بازیگری پرداخت. او سرانجام در سال ۱۳۸۲ پس از ده سال، مزد زحماتش را برای بازی بسیار زیبایش در فیلم «مهمان مامان» از هشتمین جشن خانه سینما دریافت کرد. وی از زمان فارغالتحصیل شدن از دبیرستان تا کنون در زمینههای مختلفی از جمله گرافیک و تصویرسازی، مجسمه سازی، ساختن بنرهای تبلیغاتی، دوبله و همچنین شرکت در نمایشنامههای رادیویی تجربه کسب کردهاست. وی همچنین در تعدادی نمایش ویژه کودکان به صورت نوار کاست نیز همکاری داشتهاست.مهم ترین اثر پیروز فر سریال«درپناه تو» بود که سبب شهرتش در میان مردم شد.
امین زندگانی او در ۵ شهریور سال ۱۳۵۱ در خانوادهای هنرمند و آشنا با موسیقی در تهران متولد شد. پدرش، سیاوش زندگانی، از اساتید برتر موسیقی بود که در سال۱۳۸۲جمع صمیمی خانواده را ترک گفته و به دیار باقی شتافت. امین به فراگیری نواختن (فلوت) و نیز (گیتار) پرداخت وهم اکنون نیز به عنوان یکی از خوانندگان گروه"هفت" فعالیت می کند.او سال ۱۳۷۰ با ورود به دانشگاه هنر و تحصیل در رشته تئاتر وارد عرصهٔ هنر شد .همسر او الیکا عبدالرزاقی است.زندگانی فیلم «فصل فراموشی فریبا» را نوبت اکران دارد.
ژاله صامتی صامتی متولد ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۵۱ در تهران است، وی فارغالتحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنر می باشد فعالیت هنری خود را با حضور کوتاه در فیلم «دت یعنی دختر» به کارگردانی ابوالفضل جلیلی آغاز کرد و پس از آن در سال ۱۳۷۳ به عنوان بازیگر نقش اول فیلم «دشت ارغوانی» به کارگردانی نادر مقدس انتخاب شد. او فعالیت حرفه ای را با بازی در فیلمهای سینمایی «سایه به سایه»، «از جنوب تا شمال»، «خفاش»، «آخرین نبرد»، «فرار مرگبار» و «مربای شیرین» در پی گرفت. وی همچنین در مجموعههای تلویزیونی متعددی از جمله «یحیی و گلابتون»، «سفر به سرزمین ملائک»، «هتل»، «فکر پلید»، «مجتمع فرخ و فرج»، «آژانس دوستی» و «ضدگلوله» حضور داشته است.
امیرحسین صدیق امیرحسین صدیق زاده ۸ آبان ۱۳۵۱ خورشیدی در نیشابور، بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون ایران است وی پدرش علی صدیق را زمانی که ۷ سال بیشتر نداشت در سانحه تصادف رانندگی از دست داد. اوج درخشش او در شماری از ساختههای مرضیه برومند کارگردان مشهور ایرانی بوده است. او توانست در این آثار توانائی خود را بروز بدهد که انصافاً هم از پس چند نقش کاملاً متفاوت به خوبی برآمد. بهخصوص در مجموعههای زی زی گولو، خودرو تهران ۱۱، هتل، مربای شیرین و...
شقایق فراهانی او متولد ۲ مرداد۱۳۵۱ در تهران فرزند بهزاد فراهانی و فهیمه رحیمنیا، و خواهر گلشیفته فراهانی، بازیگران سینما و تلویزیون است.از کودکی همراه پدر و مادرش (بهزاد فراهانی و فهیمه رحیمی نیا) به بازی در تئاتر پرداخت.با حضوری کوتاه در فیلم « لیلا » به سینما آمد اما تنها در فیلم « چتری برای دو نفر » توانست توانایی های خود را به نمایش بگذارد.فراهانی یک پسر ۲۱ ساله دارد.
نیلوفر خوشخلق نیلوفر خوشخُلق متولد ۱۳۵۱ بازیگر ایرانی و همسر امین حیایی است.او همسر امین حیایی و دارای فرزندی به نام دارا هستند. او تاکنون در فیلم های بوی بهشت، به آهستگی، سنگ، کاغذ، قیچی، دایره زنگی، قفس طلایی و قلادههای طلاوسریال های روزگار جوانی وکلاه پهلوی بازی کرده است.
انگار یک جورهایی عادت شده، از آن عادت هایی که باید هنگام تماشای هر فیلم و سریالی و با هر میزان گستردگی و اهمیتی راغش را گرفت؛ نمایش یک صنف و شغل خاص در موقعیتی خاص تر و فردا روز، اعتراض گسترده برای دفاع از حرمتشان و احتمالا آبروی بر باد رفته شان.
مجله همشهری جوان: انگار یک جورهایی عادت شده، از آن عادت هایی که باید هنگام تماشای هر فیلم و سریالی و با هر میزان گستردگی و اهمیتی راغش را گرفت؛ نمایش یک صنف و شغل خاص در موقعیتی خاص تر و فردا روز، اعتراض گسترده آدم های حاضر در صحنه و متعهدی که – دیده و ندیده – به میدان آمده اند برای دفاع از حرمتشان و احتمالا آبروی بر باد رفته شان. فرقی هم ندارد که مسئله، سر زدن یک کار خلاف باشد یا یک دیالوگ چند ثانیه ای بی اهمیتی در یک فیلم 90 دقیقه ای.
مهم این است که بهشان برخورده و احساس وظیفه می کنند که دست روی دست نگذارند. اینجوری هم صدایشان را به گوش «مسئولان امر» می رسانندو هم برای مدتی سر زبان ها می افتند. از این دست اتفاق ها و عادت ها در حافظه تاریخی مان کم نبوده و نیست.
قصه اش سر درازی دارد و هر بار به شکلی بروز می کند؛ یک بار در قالب تجمع اعتراض آمیز و تحصن، یک بار در فرمت بیانیه و گفتگوهای تند خبری (مدت هاست که با توجه به سهولت و دسترسی فراوان، اقبال به شکل دوم، یعنی بیانیه دادتن، کمپین راه انداختن و شکایت کشی از راه سایت های خبری اقبال بیشتری دارد).
مهم این است که «اعتراض» همیشه هست و از بین نمی رود، فقط از فیلم و سریالی به محصولی دیگر منتقل می شود! در این صفحه به مهمترین اعتراض هایی می پردازیم که در این سال ها با آنها مواجه بوده ایم. البته حواسمان هست که گاهی معترضان «حق» داشته اند و برای این حق کوتاه نیامده اند، گاهی هم برعکس. راستی، حساب اعتراض های پرطمطراق و - معمولا - پردامنه سیاسی را هم از این جمع جدا کرده ایم.
1376؛ آژانس شیشه ای؛ ابراهیم حاتمی کیا
علت: مامور دست و پا چلفتی نیروی انتظامی در همان آغاز فیلم، هم تفنگش را به راحتی از دست می داد و هم به شکل بدی روی زمین می خورد. نیروی انتظامی برای این صحنه، نسبت به فیلم اعتراض داشت و می گفت باید اصلاح شود (البته شایعه شده بود که مسئله اصلی پلیس به قبل از اینها برمی گردد و به هنگام ساخت فیلم و ندادن خودروهای پلیس مربوط می شود.)
نتیجه: یک ماه بعد این شکایت پس گرفته شد و حتی فرمانده وقت نیروی انتظامی از فیلم تقدیر کرد. بعد از این ماجراها نیروی انتظامی با تشکیل موسسه هنری جداگانه ای هم خودش وارد عرصه فیلمسازی شد و به این ترتیب، در برهه های مختلف، جلوی برخی شکایت ها و اعتراض ها را از سرمنشأ آن گرفت (تصویب فیلمنامه و تخصیص امکانات و بودجه).
1377؛ شوکران؛ بهروز افخمی
علت: هدیه تهرانی، اغواگری پرستار شوکران (سیما ریاحی) را به بهترین شکل بازی کرد و خب پرستاران برآشفتند و در اقدامی بی سابقه، جلوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحصن کردند و چند شب را در میدان بهارستان به صبح رساندند. پوشش تلویزیونی و روزنامه ای این قضیه، آتش التهاب را تندتر کرد. این اعتراض را باید نقطه عطفی در تاریخ اعتراض ها دانست؛ هم شکایت صنفی (غیرسیاسی) را به کف خیابان ها کشید و هم عامل موثری شد برای فروش بالای فیلم (به حدی که بعدها مورد تقلید قرار گرفت!)
نتیجه: با ریش سفیدی و برگزاری یک جلسه مشترک در حوزه هنری، قضیه فیصله پیدا کرد. شوکران نشان داد که اعتراض و شکایت رسانه ای، فروش هر فیلمی را تکان می دهد و ضمنا باید پرستاران و پزشکان را هم پای ثابت اغلب این نوع اعتراض ها دانست.
1383؛ بانویی دیگر ؛ سیروس مقدم
علت: در آن سال ها موجی تلویزیونی راه افتاده بود درباره زن دوم. نقطه اوج آن موج، همین سریال سیروس مقدم بود که زن اول، می افتاد دنبال خواستگاری برای شوهرش که زن دوم بگیرد و الخ. آیا می شود بانوان به این موج خانمان برانداز و تهدیدآمیز اعتراض نکنند؟ آیا می شود تلفن های روابط عمومی صدا و سیما نسوزد؟ آیا می شود به طعنه های حین تماشای فیلم، واکنشی نشان نداد؟ خیر!
نتیجه: بیشتر تماشای فیلم در خانه ها ممنوع و سانسور شد تا در تلویزیون، البته همه دلشان می خواست ببینند ته اش چه می شود! این اعتراض کاملا خودجوش و زنانه، عیش این نوع قصه ها را منغص کرد.
1383؛ نقطه چین ؛ مهران مدیری
علت: مدیری و نویسندگانش تا قبل از شب های برره که شمایل اخلاق ناپسند ایرانی را در یک جغرافیا جمع کردند. طعنه های بسیاری به مسائل روزمره جامعه می زدند و با پشتوانه حمایت مدیران تلویزیون، پیه همه چیز را به تنشان می مالیدند. یکی اش همین ماجرای روزه سیاسی و اعتراضات آن زمان که توسط بامشاد (رضا شفیعی جم) به سخره گرفته شد و اعتراض های گسترده ای در پی داشت.
نتیجه: طبیعی بود که چیزی نشود ولی از آن جهت مهم بود که برخلاف اعتراضات سیاسی مرسوم (حتی در این سال ها)، به خیابان کشیده نشد و در حد حرف و نقد و اعتراض روزنه ای باقی ماند.
1384؛ او یک فرشته بود ؛ علیرضا افخمی
علت: وکیلان (طبیعتا نه همه شان؛ برخی از وکلا) شخصیت آقای سرابی را تحمل نکردند. او شیطان اصلی و نهایی فیلم بود و تاثیر زیادی هم روی مخاطبان سریال های رمضانی داشت.
نتیجه: به دلیل ساختار معمایی فیلم، وقتی همه چیز برملا شد و اعتراضات بالا گرفت که سریال به پایان رسیده بود. در بازپخش هم کسی به این اعتراضات وقعی ننهاد.
1386؛ میوه ممنوعه؛ حسن فتحی
علت: سریال های تلویزیونی در صدر توجه و محبوبیت بودند و اعتراض ها به کوچکترین اتفاقات، از دید رسانه ای دور نمی ماند؛ حالا می خواهد شرکت ارتباطات سیار باشد که به برخورد هانیه توسلی با آنتن موبایلش معترض بود (!) یا سردفترداران باشندکه به اتهام زدوبندبازی شکایت داشتند.
نتیجه: با توجه به اقبال گسترده به این سریال، اتفاق خاصی نیفتاد (البته گویا پایان فیلم به دلیل اعتراض داخلی تلویزیونی ها و برخی منتقدان تغییرات اندکی داشت) ولی نشان داد که کسب شهرت هم می تواند عاملی برای اعتراض به فیلم ها و سریال های پرمخاطب باشد.
1386؛ اغما ؛ سیروس مقدم
علت: تعدادی از پزشکان به عدم رعایت مسائل فنی پزشکی شکایت داشتند و کمیسیونبهداشت مجلس هم نسبت به شخصیت پردازی پزشک فیلم که باعث سلب اعتماد مردم می شود، معترض بود.
نتیجه: سریال های رمضانی به دلیل ساخت روزانه، قابل تغییر بودند ولی مقدم (با توجه به سابقه چنین اعتراضات کوچک اما تاثیرگذاری در زمان پخش سریال نرگس)، آنقدر پزشک خوب و کاردان در فیلم قرار داده بود که راه دررویی برای این نوع اعتراضات داشته باشد. ضمنا، پخش فشرده سریال، اجازه قدرت نمایی بیشتر به اساتید نداد.
1386؛ حلقه سبز ؛ ابراهیمی حاتمی کیا
علت: داستان فیلم را یادتان هست؟ یک عقب مانده ذهنی که دچار مرگ مغزی شده بود ولی روح سرگردانش دنبال کسی می گشت که قلبش را به او اهدا کند. قصه حاتمی کیا از دو وجه مورد اعتراض قرار گرفت؛ یکی اشتباهات پزشکی موجوددر فیلم، یکی هم از طرف «انجمن پیوند اعضا» که مدعی بود آمار اهدای عضو پس از نمایش این سریال پایین آمده.
نتیجه: برای اولی، جوابیه بلندبالایی از طرف عوامل سریال (گویا به قلم خود حاتمی کیا) در روزنامه همشهری منتشر شد و تا مدت ها محل بحث قرار گرفت. دومی هم که هیچی! گذر زمان همه چیز را حل می کند.
1387؛ مرد هزار چهره ؛ مهران مدیری
علت: مسعود شصتچی که کلا آدم اشتباهی بود و در موقعیت های اشتباهی هم قرار می گرفت، کارمند بایگانی اداره ثبت احوال شیراز بود و خب چه انتظاری دارید؟ با اینکه جانمایه اصلی سریال، قرار دادن نقش اولش در صنف ها وشغل های مختلف و بهره برداری کمیک از آن بود (و دقیقا به همین دلیل از نظر شکایت و اعتراض، رکورددار است)، ولی این دلیل نمی شودکه پس از تعطیلات نوروز، کارمندان اداره مذکور اعتراض نکنند. آنها هم شکایتشان را رسانه ای کردندو هم پای دادگاه را وسط کشیدندو تقاضای دو میلیارد تومان خسارت معنوی کردند. همشهری جوان خودمان هم در همان ایام سراغ شاکیان رفت و با تیترهایی مثل «اگر دستم به مدیری برسد، 7 تا تیر بهش می زنم» و «گفتند شکایت تان را پیگیری نکنید» ماجرا را پوشش داد.
نتیجه: کسی نمی داند که اصلا دادگاهی برای این شکایت تشکیل شد یا در همان حد حرف باقی ماند. تلویزیون هم از این عدد و رقم ها به کسی نمی دهد (اصولات شکایت از تلویزیون خیلی راه به جایی نمی برد!) مرد دو هزار چهره سال بعد نیز روی آنتن رفت و البته به شغل مورد نظر نپرداخت.
1388؛ مرد دو هزار چهره ؛ مهران مدیری
علت: باز هم شصتچی در صنف ها و محیط هایی قرار می گرفت که جایش آنجا نبود! هر چند این بار سعی شده بیشتر جانب احتیاط رعایت شود و حوزه های کم دردسر سوژه شود ولی شوخی با روشنفکران کار خودش را کرد. اعتراض به چند نقد تند و تیز در روزنامه ها محدود شد و جوابیه ای هم از جانب یکی از نویسندگان منتشر شد. همین!
نتیجه: چیزی نشد! همه آنچه هم که در بالا خواندید، برای پس از تعطیلات نوروزی و پس از اتمام سریال بود.
1389؛ به کجا چنین شتابان ؛ ابوالقاسم طالبی
علت: بازپرس ویژه قتل تهران با انتقاد از اهانت به قضات گفت که حتما شکایتی تنظیم می کند. چرا؟ «چون در صحنه بازرسی از شرکت، فردی که متهم به کلاهبرداری بود با این دیالوگ که «قاضی فس فس کرد» قضاوت را در رسیدگی سریع به پرونده ها مورد انتقاد قرار داد و ادامه گفتگوی این مامور انتظامی با رئیس تیم عملیاتی، موارد دیگری را نیز درخصوص قضات مطرح کردکه قابل پیگیری است.»
نتیجه: طبیعتا چیزی نشد!
1389؛ در مسیر زاینده رود ؛ حسن فتحی
علت: هر چند خود سریال برای فتحی دستاورد چندانی نداشت ولی اعتراض ها به لهجه اصفهانی بازیگران، سریال را سر زبان ها انداخت. خیلی ها هم متوجه نشدندکه چرا باید این اعتراض ساده این همه رسانه ای شود و تیم سازنده را به دردسر بیندازد. آن هم تیمی که سختی ساخت سریال فشرده در اصفهان را جایگزین کار در پایتخت کرده بود و می خواست ایده جدیدی در ساخت سریال خارج از پایتخت رو کند.
نتیجه: کار به بیانیه دادن توسط تیم سازنده و عذرخواهی از مردم اصفهان هم کشید و فتحی هم از این همه انتقاد تند غیرمنصفانه گلایه کرد.
92 و 1390؛ پایتخت ؛ سیروس مقدم
علت: لهجه مازنی بازیگران و شخصیت های پردردسر شمالی سوژه اعتراض بودند. هر چند به دلیل داستان شیرین و دوست داشتنی، حفظ شأن و نمایش محبت و سادگی شمالی ها در جای جای قصه، تعطیلات نوروزی و تعطیلی رسانه ها، اعتراضات چندان گسترده نشد ولی بد نیست بدانید که سایت های خبری شمالی، برخی نمایندگان استان مازندران، جمعی از حقوقدانان مازندرانی و حتی معاون سیاسی و امنیتی وقت استانداری مازندران خواستار توقف پخش فیلم و عذرخواهی از مردم شریف مازندران شدند.
تلویزیونی ها هم کار جدیدی یاد گرفتند و در برنامه های خاصی قبل از پخش سریال، میکروفونشان را به میان شمالی ها می بردند و از آنها می خواستند که سریال را تایید کنند.
نتیجه: این شکایت ها در حد همین حرف و خودنمایی باقی ماند و از سازندگان پایتخت 2 در مرکز آن اعتراض های پوشالی، استقبال هم شد. هر چند در سری دوم، لهجه های اغراق شده برخی را اذیت کرد ولی کار به بیانیه و اینها نرسید!
1391؛ خداحافظ بچه ؛ علیرضا افخمی
علت: دزدیدن ساده و سردستی بچه از شیرخوارگاه و نمانیش شرایط فرزند خواندگی، باعث واکنش و صدور بیانیه رسمی سازمان بهزیستی شد. البته آنها در بخش دوم، بیشتر نسبت به اطلاعات غلط مطرح شده در سریال معترض بودند. نظام پرستاری هم نسبت به نمایش برخی صحنه ها اعتراض کرد.
نتیجه: اتفاق خاصی نیفتاد.
1392؛ پژمان ؛ سروش صحت
علت: شما یک فوتبالیست را با همه خنگی ها، بی سوادی ها، توهم ها و اشتباهات سوژه کنی و برخی اهالی فوتبال اعتراض نکنند؟ اصلا شدنی نیست! هر چند به دلیل وجود بازیکنان فوتبال در نقش های اصلی، روایت کم نقص و خاص کردن قصه و از همه مهمتر، سیب زمینی بودن نسبی حوزه ورزش، اعتراض ها به یکی دو مصاحبه بی جان محدود شود. در نهایت نیما نکیسا، خداداد عزیزی و مسئولانی چون رئیس کمیته حقوقی فدراسیون فوتبال (هوشنگ نصیرزاده) نسبت به برخی اتفاقات مطرح شده در پژمان اعتراض کردند.
نتیجه: هیچی نشد و قسمت آخرش به سلامت روی آنتن رفت! اصولا حوزه ورزش با جنبه ترین حوزه در همه این سالیان بوده؛ ورزش و مردم و نود به عنوان پرقدمت ترین و جنجالی ترین برنامه های تلویزیون همچنان روی آنتن اند؛ مثل پژمان.
«برادلي كوپر» ، «مت ديمون» ، «چنينگ تيتوم» ، «رايان رينولدز» ، «برد پيت» و «جورج كلوني» (2 بار) به عنوان جذاب ترين مردان سال از نظر مجله پيپل معرفي شده اند.
مجله سرگرمي «پيپل» (People) در جديدترين گزارش ساليانه خود ، عنوانجذاب ترين مرد سالرا به «آدام لوين» خواننده گروه «مارون 5» (Maroon 5) داد.
مجله پيپل در اين گزارش خود آورده : به عنوان يك خواننده و آهنگساز «آدام لوين» فانتزي هاي لازم براي دريافت جوايز «گرمي» را دارد. اين چهره 34 ساله سالهاي گذشته دركنار چهره هاي معروفي همچون «چنينگ تيتوم» و «برادلي كوپر» نامزد دريافت اين عنوان بوده است.
«لوين» علاوه بر حضور موفق در عرصه موسيقي (داور مسابقه Vioce) يكي از چهره هاي كمتر شناخته شده در عرصه سينما هم بوده است كه نمونه آن بازي در فيلم «ايي تي : موجود فرازميني» ساخته «استيون اسپيلبرگ» بوده است.
گفتني است «برادلي كوپر» ، «مت ديمون» ، «چنينگ تيتوم» ، «رايان رينولدز» ، «برد پيت» و «جورج كلوني» (2 بار) به عنوانجذاب ترين مردان سالاز نظر مجله پيپل معرفي شده اند.
تصاویری ازرویا تیموریان، بازیگر سینما را که ظاهراً وجه زنانه خود را فراموش کرده و در لباس مردانه با موهایی تراشیده جلوی دوربین ظاهر شده، در ادامه مطلب ببینید.
تیموریاناین ظاهر عجیب را برای نقشآفرینی در یک فیلم سینمایی به نام شیفتگی انتخاب کرده که در روند داستانی آن پس از آشنایی با یک موزیسین جوان به نام غوغا و کمک به او برای رفع گرفتاریاش، خود نیز دچار دگردیسی میشود.
ابولفضل پورعربکه مدت هاست جلوی دوربینهای خبری ظاهر نشده بود، در یک جمع عمومی حضور پیدا کرد. حضوری که نشان میداد ستاره سالهای نه چندان دور سینمای ایران، سرحالتر از گذشته به روزهای آینده نگاه امیدوارانهای دارد.
آقای سوپر استار برای اولین بار به یک کنسرت موسیقی رفت. کنسرت موسیقی پاپ که خوانندهای مثل محسن یگانه صحنه گردان آن است. کنسرتی که در بین کنسرتهای پاپ به عنوان پرمخاطبترین اجرا مشهور است و مخاطبین زیادی برای دیدن اجرای جذاب محسن یگانه به سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران رفته بودند.
اواسط کنسرت پنجم آبان یگانه بود که آقای نابغه،پورعربرا به حضار معرفی کرد و طرفدارانش را از حضور او در سالن باخبر کرد. همین موضوع کافی بود که سالن به مرز انفجار برسد و برای دقایقی همه محو تشویق پورعرب شوند. شدت تشویقهای طرفداران یگانه آنقدر زیاد بود که صدا به صدا نمیرسید! آقای سوپر استار، با تواضع همیشگی خود پاهای خود را ستون کرد و به احترام حضار در سالن سر تعظیم فرود آورد.
کنسرت تمام شد، مهمانان ویژه کنسرت به بک استیج رفتند تا با محسن یگانه به خوش و بش بپردازند.پورعرباما تمام وقت خود را در بک استیج مشغول عکس انداختن با آدمهایی بود که روزگاری با فیلمهای او زندگی کردهاند و امروز با خاطرات آقای سوپر استار روزگار میگذرانند. نکته جالب مردم داری پورعرب بود. امکان داشت کسی سر میز پورعرب برود و او به نشانه احترام بلند نشود.
وقتی هم کهپورعرب به همراه پوریا (پسرش)عزم خروج از سالن را داشت، علی رغم بارش شدید باران، آقای سوپراستار خیلی متین و موقر به ابراز احساس هوادارانش پاسخ میگفت و با تک تک آنها عکس یادگاری میانداخت. این یعنی او هنوز هم محبوب است، ستارهای که هنوز در یاد و خاطره مردم مانده و با تواضع مثال زدنی خود حرفهای ناگفته زیادی را فریاد میزند.
مراسم یادبود مرحومژیلا مهرجوییساعاتی پیش در خانه هنرمندان با استقبال فراوان سینماگران و مردم برگزار شد. مراسمی که سرشار از غم و اندوه هنرمندان و دوستانژیلا مهرجوییبود و با سخنان تندداریوش مهرجوییهمراه شد که با عصبانیت از شرایط روز گله کرد.
داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد،لیلا حاتمی، محمود کلاری، جعفر پناهی، هایده صفی یاری، نیکی کریمی، علی مصفا، مهتاب کرامتی، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، همایون ارشادی،گوهر خیراندیش،فریار جواهریان،فرشته طائرپور،ابولحسن داوودی،آزیتا حاجیان، حسن حسندوست، مانی حقیقی، رضا درمیشیان، امین حیایی، نظام الدین کیایی،هارون یشایایی،مسعود رایگان، پرویز پورحسینی،جهانگبر کوثری، پرویز نوری، وحیده محمدی فر، ملک جهان خزاعی، محسن شاه ابراهیمی، امیرحسین قدسی، حسن توکل نیا، امیر علی دانایی، امیر حسین قدسی، غلامحسن نامی، مونا زندی حقیقی و...از جمله حاضران در این مراسم بودند.
روز گذشته مراسم رونمایی ازسریال «شوخی کردم» آخرین اثر مهران مدیری با حضور هنرمندان، اهالی رسانه و عوامل سریال در هتل هما برگزار شد. کمدینهای مشهور سینما و تلویزیون ایران، از جمله مهمانان این مراسم بودند.
مدل مشهور و بازیگر سینمای ایران به جرم حمل کوکایین در دوبی به حبس ابد محکوم شد.
این فرد به عنوان مدل در ۲۳ کشور جهان و با بیش از ۱۰۰ برند، همکاری داشته و همچنین سابقه بازی در فیلمهایی چون “چهل سالگی” ساخته علیرضا رییسیان در کنار سینماگران مطرحی چون لیلا حاتمی، عزتالله انتظامی و محمدرضا فروتن را دارد.
دادگاهی در دوبی، روز چهارشنبه (۱۵ ژانویه-۲۵ دی)،فرزان اطهریمدل سوئدی ـ ایرانی و بازیگر نه چندان مطرح سینمای ایران را به جرم حمل ۲۱ گرم کوکایین، به حبس ابد محکوم کرد.
ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر، فرزان اطهری را در نزدیکی "هتل آرمنی” دوبی در حالی دستگیر کردند که او ۱۱ کیسه پلاستیکی حاوی کوکایین با "هدف فروش” همراه خود داشت.
اطهری۲۹ ساله، در دادگاه ادعا کرده که بستههای کوکایین را برای مصرف شخصیاش داشته و قصد فروش آنها را نداشته است.
فرزان اطهری، به عنوان مدل در ۲۳ کشور جهان و با بیش از ۱۰۰ برند، همکاری داشته و از ۱۰ سال قبل در صنعت مُد و سرگرمی فعال بوده است. او همچنین سابقه بازی در فیلمهایی چون "چهل سالگی” ساخته علیرضا رییسیان در کنار سینماگران مطرحی چون لیلا حاتمی، عزتالله انتظامی و محمدرضا فروتن را دارد.
وکیل متهم نیز پیشتر مدعی شده بود که فرایند طی شده توسط پلیس مبارزه با مواد مخدر در این پرونده "غیرقانونی” بوده است چرا که به گفته وی، از یک سو، خبرچینی که پلیس دوبی با استناد به اطلاعات او، علیه موکلش شهادت داده، اطلاعات دروغ در خصوص ماده مخدری که توسط متهم حمل میشده، داده است و از سوی دیگر، دیگر زندانیان نیز فرزان اطهری را در زمان بازداشت موقت، گمراه و تهدید کردهاند.
در جریان دادگاه، یک افسر پلیس اماراتی شهادت داد که یک خبرچین به آنها اطلاع داده کهفرزان اطهریهمراه خود مواد مخدر دارد و دنبال خریدار برای آن میگردد.
به گفته این افسر پلیس مبارزه با مواد مخدر، متهم روز ۱۴ می (۲۴ اردیبهشت) در مقابل هتلی در منطقه تاریخی "بِر دوبی” بازداشت شد و در جریان تحقیقات پذیرفت که قصد فروش کیسههای کوکایین همراه خود را داشته است.
دادگاه بدوی دوبی، علاوه بر محکومیت اینمدل ایرانیبه حبس ابد، وی را به جریمه سنگین ۵۰ هزار درهم امارات نیز محکوم کرده است و او بعد از پایان محکومیتش از این کشور اخراج خواهد شد.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشور شامگاه دیشب به دعوت مهران مدیری در محل ضبط مجموعه جدید مدیری با نام «شوخی کردم» حضور پیدا کرد.
شامگاه سه شنبه بیست و ششم آذر ماه، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، به دعوتمهران مدیریدر محل ضبط مجموعه جدیدمدیریبا نام «شوخی کردم» حضور پیدا کرد.
مدیریپس از استقبال از ظریف، روند تولید مجموعه جدیدش را برای وی شرح داد.
در پی تماسهای پیدرپی موبایل دکتر ظریف،مدیریبه «شوخی» از او خواست یک ربع گوشی موبایلش را به او واگذار کند تا وی پاسخ گوی تماسها باشد. ظریف هم پاسخ داد: «پس جواب دبیر کل سازمان ملل را هم خودت بده.»
بخش دوم این ملاقات، بازدید محمدجواد ظریف از دکورهای مجموعه «شوخی کردم» بود که مدیری توضیح نسبتا جامعی راجع به نحوه ضبط و تولید این مجموعه ارائه داد.
این ملاقات صمیمانه باعکس یادگاری محمدجواد ظریف با بازیگرانو عوامل این مجموعه به پایان رسید.
مجموعه «شوخی کردم» با موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با حضور ۶۷ بازیگر طنز ایران، از اواسط دی ماه در شبکه خانگی توزیع خواهد شد.
وقتی حرف از عشق و زندگی رومانتیک به میان می آید که روی سادگی و صداقت عشق بنا شده، با خودمان می گوییم این حرف ها متعلق به فیلم های عاشقانه و قصه ها است. «ویدا جوان» و «ایلا تهرانی» یک زوج جوان هنری هستند که اساس زندگی شان بر همین موضوع بوده.
حاشیههای ازدواج ویدا جوان و همسرش آیلا تهرانی
وقتی حرف از عشق و زندگی های رومانتیک به میان می آید که روی سادگی و صداقت عشق بنا شده، با خودمان می گوییم این حرف ها متعلق به فیلم های عاشقانه و قصه های قدیمی است و هیچ وقت در زندگی های عادی نمی توان نمونه هایی از این دست را پیدا کرد، چرا که معمولا زن و شوهرها پس از مدتی برای هم عادی می شوند و حرف های عاشقانه جایش را به توقع می دهد و دیگر پول است که حرف اول و آخر را در زندگی مشترک می زند اما در این میان خانواده هایی هستند که همچنان عشق و صداقت در زندگی شان حرف اول را می زند،
اگر دنبال نمونه می گردید باید خانواده تهرانی ار برایتان مثال بزنم، «ویدا جوان» و «ایلا تهرانی» یک زوج جوان هنری هستند که اساس زندگی شان بر همین موضوع بوده. آنها قواعد زندگی های مشترک عادی را به هم زدند و نشان دادند با صداقت و عشق هم می توان زندگی را شروع کرد. شاید برایتان جالب باشد بدانید «ویدا جوان» که نقش نامزد پژمان جمشیدی» را در سریال «پژمان» بازی می کرد، در یک حرکت عجیب خودش از همسرش «ایلا تهرانی» خواستگاری کرده است. آقای تهرانی هم به قدری از این موضوع ذوق زده شده که همان لحظه پاسخ مثبت را می دهد. اگر خواهان خواندن باقی ماجرا هستید مصاحبه با این زوج هنرمند را از دست ندهید. «ماه عسل» این شماره به این زوج اختصاص دارد....
ازدواج ویدا جوان و آیدا تهرانی
شیفته جسارت ویدا شدم
ایلا تهرانی: راستش را بخواهید آن چیزی که باعث شد من شیفته ویدا شودم و در تصمیم گیری ام برای ازدواج با او مصمم شوم، جسارت و قدرتی بود که در او وجود داشت، چیزی که این روزها کمتر به چشم می خورد.
دوبله باعث آشنایی ما شد
ویدا جوان: حکایت آشنایی من و ایلا به چند سال قبل بازمی گردد، یکی از دوستانم که از علاقه ام به دوبله باخبر بود مرا به استودیو ضبط صدای «ایلا» برد تا تست دهم. طی همین جلساتی که به آنجا می رفتم و با ایلا صحبت می کردیم به این نتیجه رسیدیم که علایق مشترکمان در رنگ ها، هنر و مسائل عمیق زندگی بسیار است و حتی پس از ازدواج تفاهم ما دو نفر برای خانواده هایمان هم خیلی جالب بود.
وقتی ویدا به خواستگاری ایلا می رود!
ایلا تهرانی: راستش را بخواهید در ازدواج ما بسیاری از چیزها از جمله مراسم خواستگاری و مراسم عقد و عروسی به شیوه های رایج برگزار نشد و سعی کردیم ضمن احترام به سنت آنطور که خودمان دوست داریم این مراسم را برگزار کنیم، اتفاقی که در خواستگاری ما رخ داد و شاید به نظر برخی ها حتی نامتعارف به نظر برسد این بود که ویدا از من خواستگاری کرد و من هم آنقدر از این حرکت او شگفت زده شدم که بدون درنگ به او پاسخ مثبت دادم. معمولا دخترها در ذهن شان است که مرد رویایی شان سوار اسب سفید شود و به خواستگاری آنها بیاید، در حالی که ویدا این قاعده را به هم زد و با اسب سفید به خواستگاریم آمد و من را با خودش برد.
کتاب شعر به جای دسته گل و شیرینی در شب خواستگاری
ایلا تهرانی: ما دوست داشتیم به سنت ها احترام بگذاریم و حرمت بزرگترها را هم نگه داریم. به همین خاطر دوست داشتیم با اجرای برخی از مراسم به خانواده مان نشان دهیم که برای آنها ارزش قائل هستیم و به همین خاطر مراسم رسمی خواستگاری ما به شکلی کاملا متفاوت و البته جالب برگزار شد تا مان از این طریق نشان دهیم که ضمن حفظ سنت ها نگاه و باورهای خودمان را برای ازدواج داریم به طور مثال وقتی به خواستگاری ویدا رفتم به جای گل و شیرینی کتاب سعدی را برای ما در ویدا و دو جلد از کتاب های هوشنگ ابتهاج را برای خود او هدیه بودم. این موضوع برای هر دوی ما بسیار عزیز و دوست داشتنی بود.
مهریه عروس خانم 7000 شاخه گل رز
ایلا تهرانی: من و ویدا دوست داشتیم آنطور که دوست داریم زندگیمان را شروع کنیم و به شدت هم بر این باور بودیم که عشق و صداقتی که در زندگی ما وجود دارد باعث خوشبختی ما می شود، به همین خاطر وقت بحث مهریه به میان آمد ویدا مهریه 7000 شاخه گل رز هلندی به رنگ های سفید، قرمز و زرد را انتخاب کرد. حتی عاقد هم در مراسم عقد از این مهریه ویدا تعجب کرد. در هر حال من در طول این سال ها سعی می کنم به مناسبت های مختلف برای همسرم شاخه گلی را بخرم.
آیدا تهرانی
آیدا تهرانی ، همسر ویدا جوان
طبخ شام عروسی توسط مادرشوهر
ویدا جوان: دستپخت مادر ایلا در بین فامیل شان زبانزد است، به همین خاطر تصمیم گرفتیم برای اینکه همه در آن شب از مهمانی نهایت لذت را ببرند شام عروسی را خودش تهیه کند. بنده خدا از سه روز مانده به مراسم در تدارک طبخ شام بودند و همین کار ایشان باعث شد که همه از آن شب خاطرات بسیاری در ذهن شان رقم بخورد.
از برگزاری روز عروسی مان بی خبر بودیم
ایلا تهرانی: من و ویدا بعد از اینکه مراسم نامزدی را برگزار کردیم چندان به فکر برگزاری مراسم عروسی نبودیم، هر دو سرمان با کار گرم بود و از آنجا که هیچ کداممان درگیر و دار برگزاری مراسم عروسی پرهزینه بودیم ترجیح می دادیم همه چیز به شکل ساده برگزار شود تا اینکه پدر و مادرهایمان ما را سورپرایز کردند و در باغچه منزل عمه ام یک مراسم با 180 نفر مهمان برگزار کردند. ما خودمان از برگزاری این مراسم کاملا بی اطلاع بودیم و زمانی به ما گفتند که ما تنها 3-2 ساعت برای آماده شدن فرصت داشتیم. در هر حال در آن روز ما به نوعی مانند دیگر مدعوین به نوعی مهمان بودیم که البته حسابی هم به ما خوش گذشت.
به خاطر همسرم حاضرم کارم را رها کنم
ویدا جوان: همیشه زندگی شخصی ام برایم نسبت به همه چیز در اولویت قرار داشت وهیچ چیز را حاضر نیستم با خوشبختی ام در زندگی مشترک عوض کنم، به همین خاطر حاضرم به خاطر حفظ زندگی ام، حتی قید بازیگری را بزنم.
من و همسرم عاشق یکدیگر هستیم و زندگی مان را با عشق و علاقه خاصی شروع کردیم و در نهایت این عشق و علاقه به ما کمک زیادی کرد تا یاد بگیریم مشکلات را به اتفاق هم حل کنیم و برای حل آنها از خودگذشتگی داشته باشیم. اگر عشق و علاقه در زندگی مشترک وجود نداشته باشد، افراد دچار نوعی روزمرگی می شوند! شما اینطور فکر نمی کنید.
دستپخت ایلا در حد رستوران های پاریس است
ویدا جوان: من و همسرم در کنار هم به امورات خانه رسیدگی می کنیم چرا که من خودم چندان اهل کار خانه نیستم! بی شک اگر لطف و حمنایت های ایلا نباشد، نمی توانم از پس انجام کارهای خانه به تنهایی بربیایم چرا که من خیلی وقت ها به خاطر بازی تا دیر وقت سر کار هستم و زمانی که به خانه می آیم فرصت چندانی برای انجام کارهای خانه ندارم. اگر هر دوی ما خانه باشیم معمولا به کمک همدیگر آشپزی می کنیم. در واقع همسر من آشپز کم نظیری است و غذایی که طبخ می کند، در حد رستوران های پاریس است. به همین خاطر ترجیح می دهم در خیلی از موارد در حد یک کمک آشپز عمل کنم و اتیاجات او را در آشپزی برایش فراهم کنم.
بی نیازی بزرگترین اتفاق زندگی افراد است
ایلا تهرانی: متاسفانه آن چیزی که باعث می شود افراد نتوانند آنطور که باید از زندگی مشترکشان لذت ببرند این است که مادیات در زندگی شان نقش اول را بازی می کند در حالی که برای رضایت از زندگی باید به نوعی به درجه بی نیازی یا همان کم توقعی رسید. منظور از بی توقعی این نیست که نسبت به کسب درآمد بی اعتنا بود یا به دنبال زندگی بهتر نبود، بلکه منظور این است که شما به جای اینکه مدام در فکر بالا بردن مدل ماشین و تجملات در زندگی تان باشید، به فکر این باشید که از زندگی تان بیشتر لذت ببرید.
خانواده سبز
گردآوری : گروه اینترنتی پرشین وی http://www.persianv.com/pic/
همشهری سرنخ: می دانیدکدامبازیگران ایران با هم نسبت فامیلی دارند؟بهتر است یک نگاهی به این مطلب بیندازید.
خانواده داودنژاد
رضا، علیرضا، محمدرضا، زهرا و فاطمه داودنژاد، احترام سادات حبیبیان، غزل بدیعی، کبری حسن زاده
زمانی که قرار است هنرمندان خانواده داودنژادها را بشماریم و بدانیم که چند نفر بین آنها هنرمند هستند واقعا گیج می شویم. حتی نمی توان حدس زد که کدامیک از برادران داودنژاد زودتر وارد صحنه بازیگری شده اند. علیرضا داودنژاد برادر بزرگ خانواده داودنژادهاست که از یک طرف برادرش محمدرضا با او در مقوله سینما همراه شده و از طرف دیگر دو فرزند به نام های رضا و زهرا داودنژاد دارد که هر دو از بازیگران سینما و تلویزیون هستند.
مسئله بازیگری به اینجا ختم نشد، مدت زیادی است که احترام السادات حبیبیان، مادر داودنژادها هم وارد عرصه بازیگری شده است، نفر بعدی کبری حسن زاده است، بازیگر مسن موفق سینمای ایران که در سال 90 با فیلم «مرهم» به سینماها آمد. کبری حسن زاده، زن پدر احترام السادات و به نوعی مادر بزرگ ناتنی داودنژادهاست. فاطمه داودنژاد دیگر بازیگر خانواده داودنژادها است. «غزل بدیعی» خواهر مرحوم «عسل بدیعی» دیگر هنرمندی است که به خانواده داودنژادها اضافه شده است. با این حساب خانواده داودنژاد 8 هنرمند دارد که در بین اهالی سینما با اختلاف بسیار زیادی نسبت به دیگران در صدر جدول قرار دارد.
خانواده شریفی نیا
محمدرضا، میلکا و مهراوه شریفی نیا
خانواده شریفی نیا را می توان با اضافه کردن خانم آزیتا حاجیان یک خانواده 4 نفره هنرمنددانست و بدون در نظر گرفتن ایشان که از همسرشان جدا شده اند یک خانواده 3 نفره. مهراوه و ملیکا شریفی نیا از سنین کودکی بازیگری را آغاز کردند. ملیکا که بازی او را در فیلم «مهمان مامان» و سریال «شمس العماره» به خوبی به خاطر داریم، گرافیک را به بازیگری ارجح می داند اما مهراوه اینطور نیست. او زنی است با کلی قابلیت بازیگری.
داریوش ارجمند و انوشیران ارجمند، دو برادری بودند که سال ها قبل پا به عرصه سینما گذاشتند، این دو نفر بعد از تشکیل خانواده همچنان به کار خود ادامه دادند تا اینکه فرزندانشان بزرگ شدند. از خانواده انوشیروان ارجمند، برزو و بهار که هر دو از بازیگران سینما و تلویزیون هستند وارد عرصه بازیگری شدند و از خانواده داریوش، امیر یل ارجمند خودش را در بازیگری محک زد. مادر بهار و برزو ارجمند، خانم امین است که ایشان سال هاست طراحی لباس انجام می دهند. برزو ارجمند که مدتی است صاحب فرزند شده است با پارمیس زند ازدواج کرد، زند سال هاست در سینما طراحی صحنه، لباس و البته چهره پردازی انجام می دهد.
خانواده فرهادی
اصغر فرهادی، پریسا بخت آور، سارینا فرهادی
اصغر فرهادی که طی 5 سال گذشته، زندگی هنری و حتی شخصی اش دگرگون شده و توانسته گام های بلندی در سینما بردارد یک خانواده کوچک اما تماما هنرمند دارد.
خانواده حیایی
امین حیایی، نیلوفر خوش خلق و دارا حیایی
امین حیایی و نیلوفر خوش خلق، زوج موفق سینمای ایران هستند که سال هاست بی حاشیه کنار هم زندگی می کنند و به قول امین حیایی از زمانی که او توانست فرشته نجات زندگی اش را پیدا کند، به خوبی و خوشی زندگی اش را آغاز کرده است.
نیلوفر خوش خلق بازیگری را در سال 79 با فیلم مونس شروع کرد و در بسیاری از فیلم های سینمایی با همسرش به ایفای نقش پرداخته است. «دارا حیایی» پسر امین از زندگی مشترک اولش است، او یک بار جلوی دوربین ظاهر شده و دوست دارد مثل پدرش بازیگری را ادامه بدهد.
خانواده اوجی
فلورا سام و مجید اوجی
مجید اوجی یکی از تهیه کنندگان قدیمی سینماست. فلوراسام که مدتی قبل بازی در سریال «توطئه فامیلی» را برعهده داشت. سال 63 با مجید اوجی ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها یک دختر است. البته دخترشان تاکنون در سینما نقش آفرینی مهمی نداشته است.
خانواده قریبیان
فرامرز قریبیان و سام قریبیان
یکی از هنرمندانی که به تازگی قدم به عرصه فیلمنامه نویسی در ایران گذاشته و این روزها گناهکاران را در اکران عمومی دارد، سام قریبیان فرزند فرامرز قریبیان است. سام 34 ساله مدتی قبل بعد از اتمام تحصیلات خود به ایران بازگشت و فیلمنامه ای به همراه خود آورد که پدرش را مجاب کرد. بازیگری را پشت سر گذاشته واولین فیلم سینمایی عمرش را کارگردانی کند. او در آمریکا تحصیل کرده و فوق لیسانس مدیریت و اقتصاد در سینما را دارد. البته باید بدانید که این فیلمنامه نویس این روزها دنباله رو کار پدرش شده و دنیای بازیگری را هم تجربه می کند.
با اینکه قرار است به بررسی بازیگران و هنرمندان خانواده پسیانی بپردازیم اما برای رأس این هرم باید به نام دیگری رجوع کنیم. مرحوم «جمیله شیخی». ایشان مادر آتیلا پسیانی بودند که تا قبل از مرگ در فیلم و سریال های موفق بسیاری به ایفای نقش پرداختند. بعد از جمیله شیخی، آتیلا پسیانی به بازیگری روی آورد. طولی نکشید که آتیلا پسیانی با فاطمه تقوی پیمان زناشویی بست، نقوی که روانشناسی خوانده و یکی از بازیگران تئاتر است، دو فرزند به نام ستاره و خسرو دارد که هر دو راه پدر و مادرشان را در عرصه بازیگری پیش گرفته اند.
خانواده داود رشیدی
داود رشیدی، لیلی رشیدی، احترام برومند
برای در آوردن آمار اینکه در خانواده داود رشیدی چند بازیگر و کارگردان وجود دارد، کار سختی در پیش داریم. چون این خانواده از دو سمت هنرمند پرور است، یکی داود رشیدی و دیگری همسرش احترام برومند داود رشیدی بعد از ازدواج با احترام برومند، صاحب فرزندی به اسم لیلی شد. کسی که سال هاست بعد از مجموعه «قصه های تا به تا» او را به نام مادر زی زی گولو می شناسیم.
خانواده برومندها
احترام، راضیه و مرضیه برومند
بعد از شمردن اعضای هنرمند خانواده رشیدی، نوبت می رسد به خانواده برومند. احترام برومند 20 سال قبل کارش را در تلویزیون شروع کرد. علاقه احترام برومند بیشتر در حوزه کودک بود. او سال ها در این حوزه فعالیت کرد و یکی از قدیمی ترین مجریان ایران است. مرضیه برومند خواهر دیگر خانواده برومند است که یکی از کارگردان های حوزه کودک و عروسک گردانی به حساب می آید.
او بیش از دیگر خواهرانش در این حوزه فعالیت داشته و این روزها هم مشغول ساخت فیلم سینمایی «مدرسه موش ها» است. خواهر دیگر برومندها راضیه نام دارد. راضیه، بازیگر و نویسنده بوده و از قهارترین عروسک گردان هایی است که تاکنون در این حوزه فعالیت کرده اند.
خانواده ولدبیگی
مسعود و سحر ولد بیگی، نیما فلاح، سهراب ولدبیگی
مسعود ولدبیگی یکی از قدیمی های چهره پردازی در ایران است که اتفاقا سابقه بازیگری هم دارد. این هنرمند که اهل کرمانشاه است. سال ها قبل ازدواج کردکه حاصل آن ازدواج دو فرزند به نام های سهراب و سحر بود. سهراب سال هاست در عرصه عکاسی سینما فعالیت می کند و سحر هم که جزو بازیگران طناز کشورمان است. با ازدواج نیما فلاح و سحر ولدبیگی، تعداد بازیگران این خانواده به چهار رسید.
خانواده عطاران
رضا عطاران، فریده فرامرزی
رضا عطاران و فریده فرامرزی زوج بی حاشیه ای هستندکه از سال 73 پیمان زناشویی بستند و به زندگی شان زیر یک سقف مشترک ادامه دادند. فرامرزی یکی از بازیگران گزیده کاری است که در تلویزیون فعالیت می کند و در دیگر کارهای هنری هم دست دارد. این زوج هنرمند صاحب یک فرزند دختر هستند.
خانواده قاسم خانی
شقایق دهقان، پیمان قاسم خانی، محراب قاسم خانی، بهاره رهنما، پریا قاسم خانی، پروین قائم مقامی
محراب قاسم خانی برادر کوچکتر پیمان قاسم خانی است. پیمان که کارش را زودتر در سینما شروع کرد، سابقه بازیگری هم دارد اما محراب بیشتر ترجیح می داد که در کنار نویسندگی گاهی اوقات طراحی صحنه و لباس هم انجام دهد. هر دو برادر با بازیگران سینما و تلویزیون ازدواج کردند و به این واسطه بهاره رهنما و شقایق دهقان با یکدیگر جاری شدند. از خانواده محراب قاسم خانی و شقایق دهقان کسی وارد وادی هنر نشد، یا حداقل هنوز نشده است اما پریا قاسم خانی در بسیاری از آثار طنزی که پدرش نوشته و مادرش بازی کرده بود. ایفای نقش کرده است. البته یک نفر دیگر هم در این خانواده وارد عرصه بازیگری شده است. ایشان مادر بهاره رهنما، پروین قائم مقامی هستند.
خانواده هاشمی
گلاب آدینه، نورا هاشمی، مهدی هاشمی
نورا هاشمی تنها فرزندگلا آدینه و مهدی هاشمی توسط والدینش پا به تلویزیون گذاشت. اما کمی بعد توسط همسرش سیاوش اسعدی وارد دنیای سینما شدو چند فیلم سینمایی از جمله «جیب بر خیابان جنوبی» را بازی کرد.
سرکشی در زندگی ستاره ها، همیشه جزو علاقه مندی های مردم بوده. فرقی ندارد این ستاره ها ایرانی باشند یا خارجی. زمانی که اسم آنها و حاشیه ای از زندگی شان به میان می آید، گوش همه تیز می شود. از آنجا که در سینمای ایران نسبت های فامیلی زیادی وجود دارد و این نسبت ها با ازدواج بازیگران با یکدیگر، این روزها بیش از پیش شده، در این گزارش مروری کوتاه بر نسبت های فامیلی بازیگران و کارگردان های ایرانی داریم. در این گزارش خانواده داودنژاد با 8 بازیگر (البته شناخته شده هایشان را آوردیم وگرنه در این خانواده تا دلتان بخواهد بازیگر وجود دارد) رتبه نخست را کسب کردند. بفرمایید این شما و این نسبت های فامیلی دنیای بازیگران.
سپند و کمند امیرسلیمانی / باران کوثری فرزند جهانگیر کوثری و رخشان بنی اعتماد/ رویا تیموریان همسر مسعود رایگان و مادر درنا مدنی (دستیار کارگردان)/ ریما رامین فر همسر امیر جعفری، علیرضا جعفری برادرزاده امیر جعفری/ جلیل فرجاد پدر مونا و مارال فرجاد و ... هم جزو خانواده هایی هستند که در آنها 3 هنرمند وجود دارد.
مسعود کیمیایی و پولاد کیمیایی / لیلا حاتمی همسر علی مصفا/ میلاد صدر عاملی فرزند رسول صدر عاملی/ راما قویدل فرزند امیر قویدل/ بهمن کیارستمی فرزند عباس کیارستمی/ ملیکا زارعی خواهر مریلا زارعی/ ایرج نوذری فرزند منوچهر نوذری/ بهرام بیضایی و همسرش مژده شمسایی/ ماه چهره خلیلی نوه پروین سلیمانی/ مستانه مهاجر (تدوینگر) همسر پژمان بازغی/ شیما منفرد (تدوینگر) همسر عبدالرضا کاهانی/ محمد رحمانیان همسر مهتاب نصیرپور/ لادن طباطبایی همسر سعید تهرانی/ مهناز افضلی همسر حسن پورشیرازی/ افسر اسدی همسر اصغر همت/ لادن مستوفی همسر شهرام اسدی/ مائده طهماسبی همسر فرهاد آییش/ محمود پاک نیت همسر مهوش صبر کن/ هما روستا همسر مرحوم حمید سمندریان/ پندار اکبری فرزند عبدالرضا اکبری/ مهدی پاکدل همسر بهنوش طباطبایی/ بهنوش بختیاری همسر محمدرضا آرین (نویسنده)/ هومن سیدی همسر آزاده صمدی/ شهیلا ریاحی همسر مرحوم اسماعیل ریاحی/ شهلا ناظریان همسر حسین عرفانی/ آزیتا موگویی (طراح صحنه و لباس) همسر رضا کریمی (کارگردان) و ... هم جزو خانواده هایی هستند که در آنها 2 هنرمند وجود دارد.
گزارش و عکسها از نمايشگاه «از نزدیک و شخصی» / مهناز افشار و بهرام رادان به روایت عکسهای نویسندهی «پل چوبی» + یادداشت نقیبی درباره نمایشگاهاش
نمایشگاه عکسهای خسرو نقیبی ازمهناز افشار و بهرام راداندر حضور آنها و جمع کثیری از چهرههای سرشناس عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با اجرای جواد یحیوی ابتدای هفته در لیدوما لانژ افتتاح شد. به گزارش کافه سینما، این نمایشگاه که بازدید از آن تا پنجم بهمنماه ساعت ۱۵ الی ۲۰ امکانپذیر است، ۲۴قاب از مجموعهعکسهاییست که نقیبی آن را در زمان فیلمبرداری فیلم سینمایی «پل چوبی» بیرون از ساعتهای فیلمبرداری و در زمانهای استراحت، از این دو ستارهی سینمای ایران گرفته است.
بخشی از عواید فروش نمایشگاه عکس «ازنزدیک و شخصی» به امور خیریه اختصاص پیدا خواهد کرد. همچنین عکسهای خریداریشده، در ضیافت شامی که برگزارکننده میزبانش است، با حضورمهناز افشار،بهرام رادانو عکاس امضا شده و به خریداران تحویل داده خواهد شد. افشار و رادان نخستین اعضای کلوب لیدوما لانژ هم بودند که در مراسم افتتاحیه از بهروز خواجهنوری مدیر این مجموعه کارت افتخاری عضویت دریافت کردند.
خسرو نقیبی دربارهی این نمایشگاه و توضیح چرایی برپایی آن نوشته است:
دوست دارم این کارها را به چشم یک نمایشگاه عکس نبینید؛ دوستتر دارم اینها یادداشتهای تصویری یک فیلمنامهنویس از رابطهی دو کاراکتری دیده شود که روی کاغذ خلقشان کرده و حالا رنگ واقعیت به خود گرفته بودند. امیر و شیرین دوستداشتنیِ من در واقعیت؛ نه آنی که برای نگاتیو سینما در «پل چوبی» پلانبهپلان بازی شد، نه خود بهرام رادان و مهناز افشارِ واقعی. اینها لحظههای واقعی و بیرون قابِ دوربین سینمای دو بازیگر بود برای رسیدن به رابطهی واقعی دو شخصیتی که «گذشته» پشت خود داشتند... یک رابطهی ۱۰ساله.
سال ۸۸ بود. همراه مهدی کرمپور قصهی زوجی را نوشتیم که بعد از یک دهه میخواستند جور دیگری رابطهشان را ادامه دهند. در جایی دیگر. از همان وقت نوشتن صحنهها و دیالوگها، تصویر رادان و افشار توی سرم بود. آنها را هم آخرینبار ۱۰سال قبل کنار هم روی پرده دیده بودیم -با فیلمی که به قول بهرام هر دوی آنها را به «ستارههای کاغذی» سینمای ایران تبدیل کرد- و بعد، در این فاصله، هر دو به ستارههای واقعی این سینما بدل شده بودند. میدانستم هر دو منتظر قصهای هستند و کاراکترهایی، که آن تصویر جوانانهی ۱۰سال قبل را به تصویر زوج باتجربهی زندگی امروز تبدیل کنند و «پل چوبی» همان قصه بود. داستان شیرین و امیری که عشق و نفرت را به فاصلهای کم در یکی از حساسترین برهههای زمانی تاریخ معاصر ایران تجربه میکردند. درست شبیه کاراکترهای شماری از مهمترین عاشقانههای تاریخ. وقتِ فیلمبرداری، از هر دو که رفیق قدیم هستند، اجازه گرفتم تا این تلاش برای امیر و شیرین شدنشان را تصویری ثبت کنم. لحظههای خصوصیتری را که یک بازیگر برای رفتن در قالب شخصیتش پشت سر میگذارد. بهعنوان خالق آن رابطه و آن حرفهایی که بینشان ردوبدل میشد، واقعیت پیداکردن نوشتههای روی کاغذ از نزدیک و شخصی تجربهی هیجانانگیزی بود... و نتیجهاش، برای خودم، دوستداشتنی. آن سالهای سخت را پشت سر گذاشتیم، «پل چوبی» هم به نمایش درآمد و مردم دوستش داشتند، و حالا وقتش بود که این مجموعه هم از گنجه بیرون بیاید و دیده شود. لحظههایی که نه در خود فیلم هست، نه مربوط به پشت صحنه. لحظههای دونفره و تکنفرهای است برای رسیدن به «حالِ درست» دو شخصیت؛ عکسهایی که قرار است حالشان همان حالی باشد که کلیدجملهی ورود به جهان «پل چوبی» توصیف میکند: که «عشق یعنی حالِت خوب باشه»...
برای بازدید از نمایشگاه عکس «از نزدیک و شخصی» تا پنجم بهمنماه از ساعت ۱۵ تا ۲۰ میتوانید به آدرس چهارراه پاسداران، خیابان شهید کلاهدوز (دولت)، پلاک ۱۲، مجتمع تجاری پُرمهر ، طبقهی سوم، لیدوما لانژ مراجعه کنید.
* عکسهایي از نمايشگاه «از نزدیک و شخصی» را در كافه سينما ببينيد: گالری عکسهای فضای نمایشگاه (عكاس: دنیا راد) و عکسهای افتتاحیهی نمایشگاه (عكاس: نیما رسولزاده)
همسر امیرحسین مدرس نیز در صفحه شخصی خود در فیسبوک و اینستاگرام، عکسهایی با حجاب نامناسب از خود و همسرش منتشر کرده که زیر آنها برای یکدیگر جملات عاشقانه رد و بدل کردهاند.
امیرحسین مدرس بازیگر، خواننده و مجری سابق برنامه های تلویزیونی که بیش از هر حوزه دیگری به خاطر حضور در برنامههای مذهبی و نیز اجرای کارهای مذهبی شهرت یافته، تصاویری از خود و همسرش به نمایش گذاشته که شگفتی مخاطبان صفحه اختصاصی او را به همراه داشته است...
این سایت در ادامه نوشته است كه: او اخیرا عکس جدیدی از خودش و همسرش منتشر کرده است که باعث شوکهشدن کاربران شبکههای اجتماعی شده است. برخی کاربران در نظرات زیر این عکس نوشتهاند: واقعاً گیج شدهایم. "ما تا حالا فکر میکردیم شما آدمی مذهبی و متدین هستی!" کابر دیگری هم نوشته: "دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟" همسر مدرس نیز در صفحه شخصی خود در فیسبوک و اینستاگرام، عکسهایی با حجاب نامناسب از خود و همسرش منتشر کرده که زیر آنها برای یکدیگر جملات عاشقانه رد و بدل کردهاند.
مدرس که اولین بار با حضور در برنامه نیم رخ برای نوجوانان به شهرت دست یافت، اندکی بعد به بازیگری و خوانندگی نیز روی آورد و سپس به عنوان مداح مجالس محرّم و مجری برنامههای عاشورایی و بازیگر فیلمهای مذهبی شناخته شد. او در کلیپ اخیر حسن روحانی به عنوان خواننده اصلی ظاهر شده است. به نوشته این سایت، تناقضات عجیب میان رفتار و کردار افراد مشهوری چون مدرس گاهی اعتماد بسیاری از مخاطبان و دوستداران این اشخاص را به شدت مخدوش میکند. به ویژه آنکه این افراد در حوزههای مذهبی نیز مشغول به کار باشند. چراکه ممکن است باورهای و علاقهمندیهای مذهبی مردم نیز مورد هدف قرار گیرد. گفتنی است مدرس اخیرا مجموعه موسیقی "خورشید" با مضمون عاشورایی را با همراهی "امین تارخ" و " ماه نی" وارد بازار کرده است.
سری به صفحات شخصی بازیگران تلویزیون و سینما در اینستاگرام زدیم تا ببینیم این روزها چه می کنند و در چه وضعی بسر می برند.
شبنم قلی خانیاین عکس را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و نوشته : «من و جناب ایگوآنا» ایگوانا (به انگلیسی: Iguana) یک جنس از مارمولک است که زیستگاه آن نواحی استوایی مرکزی و جنوبی قاره آمریکا و حوزه دریای کارائیب می باشد.
هانیه توسلیمخاطبانش را به خواندن یک کتاب دعوت کرده و نوشته است: همنوایی شبانه ارکستر چوبها!یکی از درخشان ترین رمانهای ایرانی در سالهای اخیر!کسایی که رمان ایرانی دوست دارن دقت کنن! کسانی هم که دنبال کتاب خوب می گردن همینطور.
شوخی کردم با یک گروهان از بازیگرهای کمدی خاطره ساز معلوم نیست با چه کسی شوخی می کند ...
تعریف مشخصی از شبکه ی نمایش خانگی وجود ندارد ، قاعدتا مردم انتظار داشتند فیلمی که از این طریق به دستشان می رسد ، کیفیتی بالاتر از تولیدات معمول تلویزیون داشته باشد . و شاید به همین علت هم باشد که با شروع پخش اولین قسمت مجموعه یشوخی کردم، بازتاب های مخاطبین متفاوت بوده است .
در این که مدیری با قهوه ی تلخ بخشی از محبوبیت و اعتماد مردمی اش را از دست داده ، تردیدی نیست . بی نظمی و بدقولی در ارائه قهوه ی تلخ و از همه مهم تر ناتمام رها شدن این مجموعه مهم ترین دلیل برای این بی اعتمادی است ، اما شاید شوخی کردم با گروه بزرگ بازیگرانی که فراهم کرده است ، بتواند در بازیابی جایگاه از دست رفته ی مدیری موثر واقع شود . هر کدام از چهره های حاضر در شوخی کردم برای جذب گروهی از مخاطبان کافی است که هر از گاهی هم یکی از این قسمت ها را خریداری کنند و قطعا با این ترفند ، هدف اقتصادی و تجاری این مجموعه تامین خواهد شد. به ویژه این که حضور برخی چهره ها مثل جواد رضویان و مهران غفوریان که تصور نمی شد ، حاضر به همکاری با مدیری باشند و یا بالعکس مدیری از کار با آن ها ابا داشته است ، می تواند به اطمینان استقبال از این مجموعه اضافه کند .
شوخی کردمبا مونولوگ گویی مدیری نه به عنوان بازیگر که بیشتر شبیه آن چه در ساعت خوش و ببخشید شما ! به عنوان مجری ارائه می کرد ، آغاز می شود . از همان ابتدا مبنای تاثر و یا محتوا و مضمونی اجتماعی و شاید سیاسی با عنوان دروغ مطرح می شود و بعد آیتم های به ظاهر بی ارتباط با یکدیگر اما در همین موضوع دروغ ارائه می گردد. در میان اظهار نظرهایی که در مورد شوخی کردم وجود دارد ، شائبه ی توهین به اقوام ایرانی و زبان و لهجه یشان است . تعبیری که شاید کمی سخت گیرانه باشد و بازتاب انتقاد آمیزی برای مدیری و گروهش داشته باشد ، اما به هر حال کارکرد تجارتی خوبی هم می تواند داشته باشد
رویکرد مدیری به آن چه در سال های دور - و در ساعت خوش به ویژه - به آن پرداخته ، در شوخی کردم به تنهایی نمی تواند محل تایید و یا رد مجموعه باشد ، اما نبود داستان مشخص و واحد می تواند مثل دو لبه ی شمشیر عمل کند .
می تواند مخاطب علاقه مند به داستان گویی را از این مجموعه بیگانه و زده کند و در عین حال برای گروهی انگیزه ی علاقه مندی به شوخی کردم باشد .
به هر حال وجود داستان مشخص و واحد ، پی گیری هفته به هفته و قسمت به قسمت را الزامی می نماید و چنان چه مخاطب بداند که اگر احیانا قسمتی را هم از دست بدهد ، اتفاق ویژه ای نیافتاده است ، در خریداری بخش های دیگر هنوز راغب خواهد بود .
اولین لازمه ی چنین مجموعه ای خنداندن است . این طبیعت یک کار کمدی است که بعضا به غلط مصطلح طنز تعبیر می شود .
یک کار کمدی در هر مدیومی که ارائه شود باید بتواند مخاطب خود را بخنداند و شوخی کردم این کار را انجام می دهد هرچند که شاید برخی از آیتم هایش صرفا برای پرکردن زمان بسته ی سرگرمی باشد . اما اگر بخواهیم به عنوان یک اثر ماندگار به شوخی کردم نگاه کنیم قضیه تفاوت خواهد کرد .
شوخی کردم زایایی هنری ندارد و اگر جنبه اجتماعی و اخلاقی مبنای تاثرش را نیز در نظر نگیریم اتفاقا تجمیعی از شوخی های گذشته ی بازیگرانش است . شوخی ها ، عادت های و صفات ویژه ی هر کدام از بازیگران که در شوخی کردم دوباره تکرار می شود . نگاه کنید به آیتم آخر قسمت نخست که رضا شفیعی جم به روان شناس مراجعه کرده و دغدغه اش بیماری برادرش است . هم روند داستانک این آیتم تکرار و کلیشه ی نمونه های مشابه قبلی است و هم این که رفتار نقش آفرینانه ی شفیعی جم با گذشته ی کاریش تفاوتی نمی کند .
این شرایط برای مهران غفوریان و یوسف صیادی هم صدق می کند و فقط شاید بازی جواد رضویان را بشود از این دسته مستثنی کرد . آن هم به این جهت که بعد از نقطه چین و ارائه ی نقش داود برره ، دیگر بازی ماندگاری از رضویان سراغ نداریم و دوباره با هدایت مدیری نشانه ی توانایی رضویان تا حدودی برجسته می شود .
از میان بخش های مختلف قسمت اول ، آن چه میزان یک هنر نمایشی معیار تلقی شود را تنها در آیتم مربوط به روز پرش می توان مشاهد کرد . آیتم روز پرش با بازی عارف لرستانی ، رامین پور ایمان و سحر ولد بیگی مشخصات یک کمدی کامل را دارد . اولا که در مدت کوتاهی عارف لرستانی یک تیپ را در قالب شخصیت ارائه می دهد ، ثانیا در همین مدت کوتاه روند داستانی مناسب وجود دارد و علاوه بر این دو نکته اسباب یک کمدی چه از نظر اکت های بازیگری و معمای کلامی برقرار است .
در میان اظهار نظرهایی که در موردشوخی کردموجود دارد ، شائبه ی توهین به اقوام ایرانی و زبان و لهجه یشان است . تعبیری که شاید کمی سخت گیرانه باشد و بازتاب انتقاد آمیزی برای مدیری و گروهش داشته باشد ، اما به هر حال کارکرد تجارتی خوبی هم می تواند داشته باشد . همین که مردم خبر اعتراض بخشی از جامعه ی ایران نسبت به شائبه ی توهین را می شنوند ، حتی اگر خیال نداشتند که شوخی کردم را ببینند ، مجاب می شوند که در این تصمیم تجدید نظر کنند . مدیری و گروهش آن قدر ی با تجربه و باهوش هستند که پیش بینی چنین اعتراضی را داشته باشند و با این حال در صدد اصلاح این نکته بر نیامده باشند . می شود با یک عذر خواهی و شاید بدون عذر خواهی و آوردن توجیهات جوابی برای این سیل انتقاد ها فراهم کرد ، اما در بحبوحه ی این جنجال رسانه ای و محفلی شوخی کردم هم مشتری های خود را پیدا می کند .
مهراوه شریفی نیا بازیگر سینما و تلویزیون ساعاتی قبل دلنوشته ای را درباره تیم محبوبش پرسپولیس در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد و خطاب به بازیکنان این تیم گفت: «، بجنگید... تا پای جان»
همه ی قرمزی های اتاق را گرد هم می آورم که بدانید من و هوادارنی مثل من شما را پر از عشق و غیرت و تعصب راهی میدان می کنیم. اگر ببرید اگر ببازید اگر مساوی کنید، حتی اگر روزهای قبل از بازی با اعتصابتان قلب مارا به دهانمان هدایت کنید ، باز هم دوستتان داریم و پرسپولیسی بودنمان را با افتخاااااااااااار جار می زنیم.
به امید بازی زیبا و برد شیرین پرسپولیس به خدا با اینهمه زحمتی که من برای گرفتن این عکس کشیدم ، نامردین اگه ببازین، اینجا شرایط من بغرنجه ،، آبروم در خطره ، بجنگید... تا پای جاااااااان
بهاره رهنما که سه روز در مقابل دوربین «خوب بد زشت» رفته، آلودگی هوا، فشار کار، مشکل قلب و تنگی نفس را علت تحت مراقبت ویژه قرار گرفتن در بیمارستان عنوان کرده است. بهاره رهنما پس از حضور چند ساعته در بیمارستان..
بهاره رهنما که در بیمارستان قلب تحت مراقبت ویژه ویژه قرار داشت، اعلام کرد حالش خوب است.
این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون گفت: چند ساعتی در بیمارستان بودم و اکنون حالم خوب است.
وی که این روزها مشغول بازی در سریال نوروز 93 شبکه دو سیماست، اشاره کرد که سر صحنه سریال «خوب بد زشت» (به کارگردانی منوچهر هادی) حاضر شده و حالش خوب است.
بهاره رهنما که سه روز در مقابل دوربین «خوب بد زشت» رفته، آلودگی هوا، فشار کار، مشکل قلب و تنگی نفس را علت تحت مراقبت ویژه قرار گرفتن در بیمارستان عنوان کرده است.
سریال خوب، بد، زشت به کارگردانی منوچهر هادی، تهیهکنندگی علیرضا سبط احمدی و نویسندگی محسن کیایی و علیرضا کوچکی در 15 قسمت 45 دقیقهای برای نوروز 93 شبکه دو تهیه میشود.
عاقبت روابط نامشروع بازیگر زن ایرانی! +عکس شهره آغداشلو با نام اصلی پری وزیریتبار بازیگر ایرانی ساکن امریکا است که سالهاست به فعالیت های غیر اخلاقی و ضد دینی با رویکرد مقابله با انقلاب اسلامی می پردازد! وی که پیش از انقلاب اسلامی در ایران به ایفای نقش در فیلم های فارسی می پرداخت پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور فرار کرد و در آمریکا مقیم شد.
عاقبت روابط نامشروع بازیگر زن ایرانی! +عکس
شهره آغداشلو که علاقه بسیاری به روابط نامشروع دارد در رزومه بازیگری خود در فیلم های ضد ارزشی و غیر اخلاقی بسیاری ایفای نقش کرده است و در حال حاضر در کسوت یک فعال حقوق بشر مطامع تفکر غربی در اشاعه فرهنگ برهنگی فعالیت می کند.
گفتنی است، پری وزیری تبار یا همان شهره آغداشلو پس از بازی در فیلم سنگسار ثریا به علت اعتیاد به مواد مخدر مدتی است دیگر از سوی کارگردانان و تهیه کنندگان برای ایفای نقش انتخاب نشده است.
همچنین نزدیکان شهره آغداشلو اذعان کرده اند که اعتیاد به مواد مخدر باعث شده است که وی پیشنهادی از سوی برخی از تهیهکنندگان فیلم های هالیوودی نداشته باشد و نتواند به عنوان یک چهره هنری به فعالیت حقوق بشری بپردازد.
رویا تیموریان در فیلم «شیفتگی» نقش زنی به نام شایسته را بازی میکند که بیش از سی سال است وجه زنانه خود را فراموش کرده است.
فیلم سینمایی «شیفتگی» به کار گردانی علی زمانی عصمتی به دبیر خانه سی ودومین دوره جشنواره فیلم فجر تحویل داده شد. این کارگردان جوان سینمای ایران علاوه بر کارگردانی، تهیهکننده و نویسنده این فیلم بوده و مدیریت فیلمبرداری آن را هم به عهده داشته است.
در «شیفتگی» بازیگرانی همچون رویا تیموریان ، افسانه چهره آزاد ، لیلا زارع ، سحر عبدالهی ، بهداد رویان، هومن اشکبوس، مهسا ظریف، شایان ترابیان، مرتضی نسیم سبحان ، لیلا بارگاهی، مجتبی لاله زاری، امیر جلالی، امیر زمانی، محسن عالم زاده، جمیله ستوده نیا، مهری زمانی و... حضور دارند.
در خلاصه داستان فیلم آمده است : شایسته زنی است که بیش از سی سال است وجه زنانه خود را فراموش کرده است. او پس از آشنایی با یک موزیسین جوان به نام غوغا و کمک به او برای رفع گرفتاریش خود نیز دچار دگردیسی می شود. به احتمال زیاد «شیفتگی» نام موقت این فیلم بوده و برای نمایش در جشنواره فجر تغییر نام خواهد داد.
علی زمانی عصمتی بیش از 4 سال پیش فیلم سینمایی «اوریون» را کارگردانی کرده بود که با حضور جهانی موفق در فستیوالهای معتبر، موفق به دریافت جوایزی از جمله نتپک ارتقاء سینمای آسیا در جشنواره کارلووی واری شده بود .
عوامل فیلم سینمایی شیفتگی عبارتند از :نویسنده، تدوینگر و کارگردان: علی زمانی عصمتی،مدیر فیلمبرداری: علی زمانی عصمتی،فیلمبرداران: احسان دادرس - محمد مجلل،مدیر صدابرداری: سعید بهرامی،مدیر تولید: امیر زمانی،مدیر تدارکات: مرتضی ترابیان، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: سید جواد حسینی،طراح صحنه: ابوالفضل سلیمی،طراح لباس: سحر عبدالهی، عکاس: امیر جلالی، طراح گریم: مرتضی متقی، اجرای گریم: رکسانا محیط، لیدا ایرانی، دستیار دوم کارگردان: میثم سربندی، منشی صحنه: مهدی اسدالهی
دستیاران فیلمبرداری: مصطفی معمار - امیر طاهری - حمید مولوی - طارق دریعاوی، ستیاران صدا: علی عبدالحسینی - حمید سلمان، دستیار تولید: مجتبی رضایی، دستیار تدوین: سید پوریا بصیر، دستیار لباس: فریده بوئی آبادی، دستیاران تدارکات: امیر ترک - حسن عارف، امور مالی: مریم زمانی، امور اداری: سحر عبدالهی، مشاور امور رسانه ای : علی زادمهر، بازیگران: رویا تیموریان - افسانه چهره آزاد - لیلا زارع - بهداد رویان - سحر عبدالهی - هومن اشکبوس - مهسا ظریف - مرتضی نسیم سبحان - لیلا بارگاهی - مجتبی لاله زاری - امیر جلالی - امیر زمانی - محسن عالم زاده - جمیله ستوده نیا - مهری زمانی و ...بازیگر خردسال: شایان ترابیان، تهیه کننده و سرمایه گذار: علی زمانی عصمتی ( نماهنر)، با تشکر ویژه از موسسه فرهنگی هنری جوادالائمه یزد و جناب آقای مهندس سفید.
انفجار در پشت صحنهی فیلم و سریال «معراجیها»ی مسعود دهنمکی به کشته شدن یک نفر منجر شد.
انفجار در پشت صحنهی فیلم و سریال «معراجیها»ی مسعود دهنمکی به کشته شدن یک نفر منجر شد.
در حالی که مراحل پایانی فیلم «معراجیها» در حال انجام است، صبح امروز، 18 دیماه، در پشت صحنه این فیلم در شهرک سینمایی دفاع مقدس انفجاری رخ داد.
بنابراین گزارش، خبرنگار ایسنا در تماس با عوامل حاضر در صحنه مطلع شد که بر اثر این انفجار، حداقل یک نفر - جواد شریفی، مسؤول جلوههای ویژه - کشته شده است.
ریاحی گفت: یک عکس از آنجلینا جولی دارم که عاشق این عکس هستم. عکسی که در آن استخوانهای خودش مانند بچه سیاهپوستی که در آغوش گرفته بیرون زده.»
کتایون ریاحی در گفتگوی تازهاش از بنیاد خیریهای گفته به نام کمک، که خود او، بنیادش را نهاده است: جامعه هدف بنیاد «کمک»، کودکان نیازمند جراحی کاشت حلزونی گوش هستند. کودکانی که ناشنوای مادرزاد هستند...
کتایون ریاحی همچنین گفت: «کارهای انساندوستانه خانم آنجلینا جولی برایم بسیار قابل احترام است. من به وضع انسانی این ماجرا توجه میکنم و اینکه تا چه حد میتواند تاثیرگذار و مروج انسانیت باشد. مهم نیست که چه مقدار از این حرکت تبلیغاتی یا بشردوستانه است.
به جای قضاوت یاد بگیریم که میشود چنین کارهایی را هم انجام داد و بهعنوان شخصیتی شناختهشده تاثیرات زیبای انسانی به جای گذاشت. یک عکس هم از ایشان دارم که عاشق این عکس هستم. عکسی که در آن استخوانهای خودش مانند بچه سیاهپوستی که در آغوش گرفته بیرون زده.»
ضمن ادای این جملات، از بنیاد خیریهای گفته به نام کمک، که بنیادش را نهاده است: جامعه هدف بنیاد «کمک»، کودکان نیازمند جراحی کاشت حلزونی گوش هستند که این کودکان، ناشنوای مادرزاد هستند.
افراد مشهور خصوصا بازیگران و خوانندهها جدا از زندگی هنریشان علایقی دارند که سعی میکنند در اوقات فراغتشان به آنها بپردازند و برخی از آنها در این تفریح و سرگرمیها اینقدر تبحر پیدا میکنند که در آن حرفه هم مشهور میشوند.
افراد مشهور خصوصا بازیگران و خوانندهها جدا از زندگی هنریشان علایقی دارند که سعی میکنند در اوقات فراغتشان به آنها بپردازند و برخی از آنها در این تفریح و سرگرمیها اینقدر تبحر پیدا میکنند که در آن حرفه هم مشهور میشوند مثال این موارد به قدری زیاد است که میتوان به جرات گفت که به اندازه همه هنرمندان این فهرست ادامه خواهد داشت اما ما فقط سوپراستارهایی را مد نظر قرار دادهایم که در سرگرمی و تفریح مورد نظرشان هم به شدت موفق و یکی از بهترینها در آن مورد هستند هرچند همه قبول دارند که اگر شما مشهور باشید و بهویژه اگر سوپر استار یا هنرمند و بعد به رشتهای دیگر بپردازید، شهرت حتما در پیشبرد بهتر آن تاثیر چشمگیری دارد و حتی میتوان گفت شهرت پلهای است برای موفقیت در رشتههای دیگر البته برخی میگویند پرداختن به کارهای دیگر، بازیگران را چند بعدی میکند، به آنها این اطمینان را میدهد که خودشان را محک بزنند حتی اگر این کار یک تفریح ساده باشد که قرار نیست از آن پول دربیاورند.
سیامک انصاری
بولینگبازی روی فرش
سیامک انصاری درست مثل شخصیتهایی که بازی میکند علایق عجیب و غریبی دارد. او که از بچگی به واسطه کار پدرش به کار فرش علاقه داشته هر وقت بتواند به بازار فرش میرود و فرش میخرد البته او با فرش کارهای هنری جدید انجام میدهد که نامش «پچ ورک» یا همان هنر تکهدوزی است. البته سیامک انصاری به بولینگ هم علاقه زیادی دارد و به گفته خودش مدتهاست تمرین میکند. او حتی در برنامه «گپ» رامبد جوان هم وقتی قرار شد از علاقهمندیهایش بگوید بولینگ را درجای اول چیزهایی که دوست دارد، قرار داد.
رضا کیانیان
مجسمههای چوبی
رضا کیانیان، عاشق مجسمهسازی با چوب است و این مجسمهها تمام سرگرمی رضا کیانیان است و به گفته خودش اگر هر وقت کار نداشته باشد در کارگاهش با چوبهایی که خودش از جنگل پیدا کرده کار میکند و یک مجسمه یا یک طرح از آنها درست میکند.
نگار جواهریان
عشق سریال
نگار جواهریان هم از بازیگرانی است که علایق بامزهای دارد. او چند وقت پیش در مصاحبه با ما گفته بود که تنها تفریحش در زندگی دیدن سریال است و حتی سریالهای آلمانی را هم میبیند.
سیروان و زانیازخسروی
قهرمانان پلیاستیشن
به غیر از اینکه همه سیروان خسروی را به عنوان یک تنظیمکننده حرفهای میشناسند، همه میدانند که سیروان به صورت دیوانهکنندهای پلیاستیشن بازی میکند و حتی چند وقت پیش در مسابقات پلیاستیشن که در تهران برگزار شد به مقام اول رسید. او و برادرش زانیار خسروی خودشان را از بهترین پلیاستیشنبازهای ایران میدانند و حتی گفته بود اگر پلیاستیشن تیم ملی داشت ما باید به تیم ملی دعوت میشدیم.
الناز شاکردوست
قهرمان موتورسواری
الناز شاکر دوست اصولا آدم اکتیوی است و خیلی از تفریحاتش پسرانه است. خــودش میگوید به «داش الناز» معروف است. چند وقت پیش در مصاحبهای برادرش فاش کرد که او یکی از بهترین موتورسوارهای باشگاه بانوان تهران است.
علیرضا عصار و مهران مدیری
کلکلهاي بیلیاردی
بازیگران عشق بیلیارد کم نیستند و شاید این سرگرمی بسياري از آنها باشد از جمله محمدرضا گلزار و علی دایی اما شايد کل کل بیلیارد علیرضا عصار و مهران مدیری از همه معروفتر باشد. علیرضا عصار درباره رفاقتش با مدیری و بیلیاردبازیشان میگوید: «چند سال پیش من و مهران همدیگر را در یک جمع دوستانه دیدیم. آنجا من به اوگفتم که کارت را خیلی دوست دارم دست بر قضا او هم به من این را گفت. البته ممکن است هر دو نفر تعارف کرده باشیم یا اینکه راست گفته باشیم. تلفنهایمان را به هم دادیم. پس از آن روز تا همین الان حتی مواقعی که خیلی گرفتار بودهایم تقریبا هر روز همدیگر را دیدهایم. بیلیارد جزو تفریحات هر دوی ماست. هر دفعه که مهران مدیری احساس میکند بازیاش خیلی خوب است به باشگاه میبرمش و متوجهاش میکنم که اینطور نیست. البته گاهی وقتها هر شب این اتفاق میافتد. بازی مهران عالی است ولی من از او بهترم.
لیلا بلوکات
سوارکار و والیبالیست حرفهای
لیلا بلوکات کارشناسی فرش دارد و سوارکاری را حرفهای دنبال میکند. بلوکات دراین باره گفته: «من از بچگی والیبال دوست داشتم. الان دو، سه سالی است که بخش بانوان باشگاه هنرمندان راه افتاده و من با این تیم شروع به همکاری و بازی کردم. در واقع شروع با تیم والیبال هنرمندان بوده اما در سه، چهار تیم دیگر هم توپ میزنم.
بهنوش بختیاری
عاشق واقعی فوتبال
بهنوش بختیاری یکی از فوتبالدوستترین بازیگران ایران است و شاید در میان همکاران مرد هم رقیبی نداشته باشد. این علاقه باعث شده کار گزارشگری در فوتبال البته برای بازیهای کامپیوتری برای اولینبار در ایران به نام او ثبت شود. بختیاری میگوید: عاشق فوتبال و تيم پرسپولیس هستم حتی میخواهم یک باشگاه فوتبال برای خانمها درست کنم و تمام علایق من در زندگی در فوتبال خلاصه میشود. برنامه نود را خيلي خیلی دوست دارم و با آن خيلي زندگي كردهام.
حامد کمیلی
به عشق جت اسکی در جزیره
عاشق جت اسکی است و همیشه برای اینکه بتواند ورزش و تفریح مورد علاقهاش را انجام دهد، مجبور است به کیش برود. او که در یکی از برنامههای جشنواره کیش روی سن رفته بود، گفت:«هر وقت بتوانم به کیش میآیم و این قدر به این جزیره آمدهام که فکر میکنم خانهام اینجاست.»
مهدی هاشمی
تنها رانندگی کردن در جاده
مهدی هاشمی و گلاب آدینه زوج محبوبی هستند. آنها خیلی اهل مصاحبه و تعریف از خودشان و زندگی خصوصیشان نیستند اما خانم آدینه چند وقت پیش در گفتوگو با ما از علاقه عجیب مهدی هاشمی پرده برداشته بود:« يكي از بهترین تفریحهای آقای هاشمی، رانندگی در جاده، آن هم تنهایی است»