تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
كودكان نسبت به بزرگسالان بيشتر دچار عوارض داروئي مي شوند و بنابر اين در دادن داروهائي كه بدون نسخه مي توان از داروخانه ها تهيه كرد و همچنين داروهاي گياهي به كودكان دقت داشته باشيد.(در كودكان پيش دبستاني اين مسئله حتي مهمتر هم مي شود زيرا خوردن اتفاقي داروها در در اين سن ،معمولا بيشتر از ساير سنين اتفاق مي افتد.)
آسپرين هيچوقت از آسپرين يا داروهائي كه حاوي تركيبات آسپرين هستند براي كودك استفاده نكنيد مگر اينكه پزشك آنها را تجويز كرده باشد.آسپرين كودك را مستعد سندرمي به نام "راي" ميكند كه مقاله اي در مورد آن در اين سايت آورده شده است و يك سندرم بالقوه كشنده است. توضيحات روي بسته دارو ها را بخوانيد تا مطمئن شويد حاوي آسپرين نيستند(گاهي از كلمه ساليسيلات به جاي آسپرين استفاده مي شود) و در صورتيكه هر گونه ترديدي در اين مورد داشتيد براي راهنمائي بيشتر از داروساز يا پزشك كمك بگيريد. جايگزين مناسب براي تب يا درد ،استامينوفن يا ايبوپروفن است كه البته بايد دوز مناسب آنها براي بچه ها استفاده شود اما به ياد داشته باشيد چنانچه كودك استفراغ هم مي كند يا بدنش كم آب است ، آسم دارد،بيماري كليوي دارد و زخم يا هر بيماري مزمن ديگري در بدنش وجود دارد ،قبل از دادن ايبوپروفن با پزشكش مشورت كنيد. در مورد استامينوفن هم اگر فرزندتان بيماري كبدي دارد به پزشك بگوئيد تا از داروي مشابه مناسب ديگري استفاده كند. داروهاي سرماخردگي يا سرفه كه بدون نسخه پزشك قابل تهيه هستند اين گونه داروها براي كودكان اين سن نه تنها عملا علائم سرماخوردگي و سرفه را كاهش نمي دهند بلكه مي توانند مضر هم باشند به خصوص زماني كه اشتباها بيش از حد مجاز خورده مي شوند.علاوه بر آثار جانبي مانند خواب آلودگي، تهوع و استفراغ و جوش هاي پوستي،ممكن است عوارض جدي مانند افزايش ضربان قلب،تشنج و حتي مرگ هم اتفاق بيفتند. داروهاي ضد تهوع اين داروها را هرگز بدون نسخه پزشك به كودك ندهيد.در اكثر موارد بدون اينكه نياز به اين داروها باشد، بدن كودك خودش از پس استفراغ يا تهوع بر مي آيد زيرا معمولا تهوع در كودكان كوتاه مدت است. داروهاي مخصوص نوزادان يا بزرگسالان در اين سنين،دادن دوز كمتر از دوز مخصوص بزرگسالان به همان اندازه دادن دارو با دوز بيشتر از دوز مخصوص نوزادان، خطرناك است و اكثر والدين نمي دانند كه قطره هاي مخصوص نوزادان غلظت بيشتري در بدن ايجاد مي كنند تا شربت كه مخصوص كودكان بزرگتر است. توجه داشته باشيد چنانچه بر روي دارو دوز آن بر اساس سن و جنس كودك درج نشده،از دادن آن به فرزندتان خودداري كنيد. داوهائي كه براي شخص ديگر يا علائم ديگر تجويز شده اند در اين موارد نه تنها آن دارو ها احتمالا براي كودك شما موثر نيستند بلكه ممكن است عوارض هم ايجاد كنند. دارو يا هر چيزي كه تاريخ مصرفش گذشته است تمام موادي كه تاريخ مصرفشان گذشته است بايد در اولين فرصت به دور انداخته شوند زيرا از آن زمان به بعد نه تنها موثر نيستند بلكه اثرات نا مطلوب نيز بر بدن مي گذارند. به ياد داشته باشيد تغيير رنگ هم از مواردي است كه لازم است دارو كنار گذاشته شود.ضمنا بهتر است به گونه اي آنها را معدوم كنيد كه كودك به هيچ طريقي نتواند به آنها دسترسي داشته باشد. استامينوفن بيش از حد به جز خود استامينوفن ،بعضي از داروها ي ضد درد در تركيبات خود استامينوفن دارند.مراقب باشيد مقدار استامينوفني كه از اين طريق نيز وارد بدن كودك مي شود از حد معيني تجاوز نكند. يك راه مناسب اين است كه تا زماني كه مطمئن نشديد ،از دادن استامينوفن يا ايبوپروفن به كودك خودداري كنيد. شربت ايپكاك شربت ايپكاك باعث استفراغ مي شود و براي پيشگيري از مسموميت استفاده مي شود. امروزه پزشكان ديگر استفاده از آن را توصيه نمي كنند زيرا معلوم نيست كه واقعا چقدر به درمان مسموميت كمك ميكند. بنابر اين بهتر است كه اين شربت را در خانه نگه نداريد و براي پيشگيري از مسموميت هم دقت كنيد مواد خطرناك را از دسترس كودك دور نگه داريد. نكته آخر اينكه در مورد قرص هاي جويدني مراقبت بيشتري كنيد. در مورد كودكان بايد به اينكه چگونه و چه موقع آنها به كودك بدهيد،دقت كنيد. كودكان چهار ساله در اكثر موارد ارحت با اينها كنار مي آيند به خصوص اگر موادشان در دهان زود حل شوند اما به هر حال در هر كودكي كه هنوز نمي تواند عمل جويدن غذاها را به خوبي انجام دهد بايد در دادن جويدني ها احتياط كرد. گاهي پزشك اجازه مي دهد كه اين قرص ها را خورد كنيد و داخل غذاهاي نرم مانند ماست بريزيد و به كودك بدهبد و البته در آن صورت بايد مطمئن شويد كودك تمام آن غذا را خورده است تا بدانيد دوز كامل دارو را دريافت كرده است.
منبع:ninisite.com
:: موضوعات مرتبط:
نوزادان و کودکان،
، :: برچسبها:
داروهائي كه نبايد به كودكان خردسال داد,
کودک سالم,
نویسنده : مسعود , مهتاب
تاریخ : یک شنبه 20 بهمن 1392
در گوشه گوشه کشور بیمارستانها و مراکزی مخصوص کودکان بیمار قرار دارند. کودکانی که مظلومانه در تختهای بیمارستانها خوابیده و از درد به خود میپیچند. کودکانی که هنوز رنگ شوخی را ندیده و مفهوم شادی را درک نکردهاند. حسرت دویدن، بازی کردن و یا حتی خوردن غذاهای خوشمزه در جانشان مانده است و بی هیچ دلخوشی روزگار را طی میکنند. بزرگان دین بر احترام فرزندان و رعایت برخوردهای احترامآمیز با آنان تأکید فراوان داشتهاند تا شرافت ذاتی آنها سرکوب نشود. رفتار مبتنی بر روشهای پسندیده و گرامی داشتن کودکان است که آنها را افرادی مستقل، آزاده، محکم، با شرافت و صاحب فضیلت میسازد. اگر کودک کرامت دید و شخصیت حقیقیاش احترام شد، راست و مستقیم و با فضیلت میشود و چنانچه مورد تحقیر و اهانت قرار گیرد، رشد فضائل در او متوقف شده، به انحراف و کجی میگراید.[1] توجه به کودکان در دین مبین اسلام بسیار مهم است و آنها به عنوان سرمایههای عظیم اجتماع دانسته شدهاند که باید با برنامهریزیهای فرهنگی و آموزشی روح و جانشان را پرورش داد تا آینده جامعه تضمین گردد. زمانی که ملتی از این امر خطیر غافل شده و در جهت رشد فرزندان میهن کوتاهی نماید از رشد و ترقی جامعه خویش جلوگیری کردهاند. شاید بتوان گفت علت اصلی پیشرفت بسیاری از کشورهای جهان توجهی است که بر کودکان داشتهاند و اهمیتی که برای آموزش و پرورش آن قائل شدهاند. امری که متأسفانه در جوامع اسلامی با وجود سفارشات فراوان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) مغفول مانده است. پیشرفت علم و تکنولوژی بیش از هر چیز دیگر وابسته به نیروهای بالقوه جامعه ـ یعنی جوانان ـ است. در این مجال به بررسی جایگاه تکریمآمیز کودکان در احادیث و اخلاق آن بزرگواران با کودکان پرداخته میشود. برخورد پیامبر رحمت با کودکان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران زندگانی خویش مسئولیتهای سنگینی از قبیل اداره دولت، رهبری سپاه، حکومت بر مردم، دریافت و ابلاغ وحی از سوی پروردگار و بسیاری امور دیگر را بر عهده داشتند. جای بسی تعجب است که با وجود این حجم بالای کار اهتمام بسیاری به کودکان داشته و به خوبی با ایشان برخورد مینمودند. پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نسبت به کودکان بسیار مهربان بودند. با آنها بازی میکردند. گاه آنها را بر دوش خویش سوار مینمودند. سعی در خوشحال نمودن آنها داشتند و یاران خویش را نیز به صورت کلامی و عملی به این کار تشویق مینمودند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «اکرموا اولادکم و أحسنوا آدابکم»؛ «فرزندان خود را کرامت کنید و با آداب نیکو با آنها معاشرت نمایید». اسامة بن زید گفته است: «کان رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) یأخذنی فیقعدنی علی فخذه و یقعد الحسن ... »؛ «رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) چنین بودند که مرا می گرفتند و بر راه خویش می نشاندند و حسن (علیه السلام) را نیز مینشاندند .... ». در جایی دیگر روایت شده است که: «کان یصلی، فإذا سجد وثب الحسن و الحسین علی ظهره، فإذا أرادوا أن یمنعوهما، أشار إلیهم أن دعوهما، فلما قضی الصلاة وضعهما فی حجره و قال: من أحبنی فلیحب هذین»؛ «رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) نماز می خواندند که هنگام سجده حسن و حسین (علیه السلام) بر پشت ایشان پریدند در این هنگام خواستند که مانع آن دو بزرگوار شوند که رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) به آنها اشاره کرد که رهایشان کنید هنگامی که نمازشان تمام شد آن دو را در آغوششان قرار دادند و فرمودند: هر کس مرا دوست دارد پس باید این دو را دوست بدارد». حضرت محمد این صحنهها در کرامت کودکان در تاریخ بشر بینظیر است. تاریخ به یاد ندارد که رهبری مذهبی ـ سیاسی، آن هم مانند رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) با کودکان اینگونه رفتار کرده باشد و لطف و عنایت و توجه به کودکان از عادت رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) بود. آن وجود گرامی در تکریم کودکان، به آنها سلام میکرد و توصیه میکرد که به این عمل او تأسی شود: عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله و علیه و آله و سلم) مَرَّ عَلَی صِبْیَانٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ وَ هُوَ مُغِذ»؛ انس بن مالک گوید:پیغمبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) به كودكانی گذشت و به ایشان سلام كرد، و به آنها خوراكی پخش كرد». سنت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بر کرامت استوار بود چرا که نتایج کرامت یا حقارت شخصیت بسیار گسترده است و در بیانات آن وجود گرامی و اوصیایش نسبت به آنها تذکرات فراوانی داده شده است.[2] نالههای پنهان در گوشه گوشه کشور بیمارستانها و مراکزی مخصوص کودکان بیمار قرار دارند. کودکانی که مظلومانه در تختهای بیمارستانها خوابیده و از درد به خود میپیچند. کودکانی که هنوز رنگ شوخی را ندیده و مفهوم شادی را درک نکردهاند. حسرت دویدن، بازی کردن و یا حتی خوردن غذاهای خوشمزه در جانشان مانده است و بی هیچ دلخوشی روزگار را طی میکنند. در این میان برخی از این کودکان به دلیل وضع اقتصادی بد والدین از حداقلهای درمانی نیز محروم هستند. در حالی که برخی والدین نمیدانند که برای شادی بیشتر فرزند خود چگونه اموالشان را اسراف کنند برخی دیگر به دنبال آن هستند که بتوانند پولی به دست آورده و فرزند خویش را مراکز درمانی برسانند. شاد کردن قلب این کودکان بسیار آسان است. میتوان به دیدارشان رفت و به آنان گفت که یادشان هستیم و یا در حد توان به آنان کمک نمود که در شرایط راحتتری بهره گیرند و روزگار را آسانتر طی نمایند. ایام عید میتواند فرصتی مناسب برای این کار باشد. زمانی که کودکان دوست دارند در کنار خانواده خویش به مسافرت رفته، گردش کنند و با دوستان خویش شاد باشند دیدار از این کودکان میتواند آتش حسرت نهفته در جانشان را سرد سازد و لبخند را به لبانشان بازگرداند. تمام کودکان سرمایههای اصلی ایرانند و حق بهترینها را دارند. پس به یادشان باشیم. و با لبخندی دلشان را به دست آوریم آن درد کشیدگان محک و محک ها،شیرخوارگاهای بهزیستی و... نگاهشان منتظر ماست. پی نوشت ها : [1]. سیره عملی، دفتر دوم، مصطفی دلشاد، ص59. [2]. همان، ص 61.
در چنین مواردی بهتر است خودمان و سایر اطرافیان، مواظب باشیم تا در صورتی که فرزندمان حرف درشتی زد، به هیچ عنوان واکنشی نشان ندهیم تا او واکنش ما را نوعی تحسین و تشویق به حساب نیاورد. گاهی اوقات، بچههای کوچک حرفهای ما بزرگترها را تکرار میکنند؛ حرفهایی که زیاد مناسب سن و سالشان نیست و به نوعی گندهگویی محسوب میشوند؛ اما ممکن است ما در همان لحظه، پاداشهایی مانند خندیدن به بچه داده باشیم. بهتر است بدانید که بچهها متوجه این خنده ما نمیشوند و نمیدانند که ما به خاطر حرف درشتی که او زده خندیدهایم و خنده ما به دلیل تشویقش برای صحبت کردن به این صورت نبوده است. به همین دلیل و از آنجا که بچهها نمیتوانند ارزیابی درستی از موقعیتهای مختلف داشته باشند، ممکن است آن حرف درشت را باز هم تکرار کند و با این کار، ما و سایر اطرافیان احساس کنیم که او بچه بیادبی است یا حدود خودش را نمیداند. در چنین مواردی بهتر است خودمان و سایر اطرافیان، مواظب باشیم تا در صورتی که فرزندمان حرف درشتی زد، به هیچ عنوان واکنشی نشان ندهیم تا او واکنش ما را نوعی تحسین و تشویق به حساب نیاورد. اگر هم که این رفتار در بچهها شکل گرفت، ما باید به نحوی او را متوجه اشتباهش کنیم و بگوییم که اینطور حرف زدن میتواند برایت عواقبی داشته باشد. مثلا به فرزندتان بگویید اگر بازهم اینگونه صحبت کند، نمیتواند برای مدت خاصی برنامه مورد علاقهاش را نگاه کند؛ یا اگر در مهمانی آن حرف را زد، باید برای مدت 10 دقیقه مهمانی را ترک کند. در صورتی که فرزندتان نوع حرف زدنش را اصلاح نکرد و شما در مهمانی بودید، میتوانید او را 10 دقیقه داخل ماشین ببرید و حتما به او بفهمانید که این دوری از مهمانی یا محرومشدن از تماشای برنامه موردعلاقهاش، به دلیل رفتار نادرستش بوده است.
شاید پدر یا مادر بودن بزرگ ترین مسوولیت شما در زندگی باشد و تصور کنید برای اینکه مبادا فرزند شما دچار مشکلی شود باید همه درها را بست و پرده ها را کشید. اما این طرز فکر کاملا اشتباه است. این حمایت بیش از حد و مریضگونه چیزی نیست که خودتان هم از آینده آن خوشحال شوید. با دور نگه داشتن کودکان از واقعیت های زندگی در واقع آنها را از از درس هایی که باید در زندگی یاد بگیرند دور می کنید. برای پرورش فرزندان سالم و قوی می توانید از 7 راهکار زیر استفاده کنید. این روش ها به کودکان کمک می کند تا در بزرگسالی بتوانند بهترین تصمیمات را هنگام مواجهه با مشکلات اجتماعی اتخاذ کنند. به کودک خود قدرت رویارویی با مشکلات را بدهید 1. به کودک خود اجازه دهید خودش باشد این کاملا طبیعی است، چیزهایی در دیگران را دوست داریم که در خودمان هم دوست داریم. متاسفانه در بحث کودکان، برعکس این مساله نیز مصداق دارد: ممکن است با دیدن رفتار یا شخصیتی از دیگران که در خود دوست نداریم، واکنش منفی نشان دهیم. در نتیجه، اغلب اوقات به طور اشتباه تلاش می کنیم تا فرزندان خود را به گونه ای پرورش دهیم که نمونه کوچکی از ما باشند تا بتوانیم بیشتر دوستشان داشته باشیم. وظیفه ما دوست داشتن فرزندانمان بدون هیچ قید و شرط و پذیرفتن رفتارهای متفاوت آنها به عنوان یک انسان کامل و مجزا است. چیزی که شما به عنوان ایراد به آن نگاه می کنید، شاید توانایی خاصی در کودک شما باشد. با از بین بردن ایراد موردنظر، ممکن است تکه تکمیل کننده شخصیت کودک خود را دور ریخته باشید. به طور مثال، اگر کودک شما به دلیل حساس بودن بسیار محتاط است، مکانیسم دفاعی او را با توسل به زور از بین نبرید. به کودک خود به عنوان یک انسان کامل نگاه کنید و اجازه دهید خودش باشد. 2. باور این مطلب که کودک برای مرحله بعد آماده است به خیال خود اغلب اوقات از کودک خود در برابر سختی های زندگی محافظت می کنیم اما آینده نگری ما به تجربه های شخصی ما محدود است. ما نمی توانیم شکست های کودکان خود را پیش بینی کنیم. همچنین، دوست داریم تصور کنیم به طور کامل روی زندگی آنها کنترل داریم. این گفته را هنگام راهنمایی فرزند خود همیشه در ذهن داشته باشید: «هنگامی که دیگران رویاهای شما را از بین می برند، سرنوشت شما را پیش گویی می کنند یا شما را مورد انتقاد قرار می دهند، به خاطر داشته باشید آنها در واقع داستان خود را برای شما تکرار می کنند؛ نه داستان خودتان را.» ما گاهی تلاش می کنیم تا فرزندان خود را عقب نگه داریم زیرا فکر می کنیم آنها به اندازه کافی بالغ و فهمیده نیستند که بتوانند با مسایل زندگی روبه رو شوند. اما این را به خاطر داشته باشید: فرزندان شما درس های لازم برای زندگی را هنگامی که به آن درس ها نیاز داشته باشند، خواهند آموخت. شرایط این را برای آنها می خواهد. آنها به شما نیازی ندارند تا شجاعتشان را بگیرید یا نشان دهید به توانایی های آنها اعتماد ندارید. اگر واقعا توانایی های کمی داشته باشند، مطمئنا خودشان این مساله را خواهند فهمید. هنگامی که نشان می دهید به توانایی های آنها شک دارید، تنها چیزی که یاد می گیرند عدم اعتماد به نفس است. این مشکل نیز یادگیری درس های زندگی را در مراحل بعد برای آنها دشوار می کند. کودکان با سعی و خطا می توانند قابلیت هایی را در خود کشف کنند که شما هرگز به آنها فکر هم نمی کنید. 3. در شرایط سخت به دنبال راه حل های بدون نگرانی باشید همه انسان ها در طول زندگی خود با مشکلاتی روبه رو می شوند و این مساله کاملا نرمال است. اگر تلاش کنید برخلاف این را نشان دهید در واقع کار غیرمنطقی انجام می دهید. تسلیم سرنوشت و ناراحتی شدن نیز بسیار مضر و خطرناک است. ممکن است تصور کنید نگرانی در مورد اتفاق هایی که ممکن است در آینده رخ دهد، شاید ما را در برابر آنها آماده کند. اما هیچ کس نمی تواند آینده را پیشگویی کند. زیبایی این واقعیت در این است که می توانیم فکر و فعالیت های خود را در شرایط سخت کنترل کنیم. به فرزندان خود آرامش و بزرگواری بیاموزید؛ صبوری در برابر مسایلی که نمی توان تغییر داد، شجاعت تغییر مسایلی که از عهده انسان بر می آید و منطقی که بتوانند تفاوت خوب و بد و درست و غلط را تشخیص دهند. به فرزند خود کمک کنید تا درس هایی که در نتیجه تجربیات منفی به دست می آورد را دور بریزد. 4. ارزش قائل شدن برای احساسات فرزند خود همه می دانیم که والدین تحمل ندارند تا فرزندانشان تجربه های منفی و سختی در زندگی خود داشته باشند. اغلب اوقات به آنها می گوییم: «این مساله این قدرها هم بد نبود». یا بدتر از آن، کودکی که خودش ناراحت است را تنبیه می کنند. احساس های بد فرزندان را درک کنید. آنها را در آغوش بگیرید و از آنها بخواهید تا این مساله را فراموش کنند. در اینجا مشکل دخالت و نفوذ به احساسات کودکان پیش می آید: احساسات برای نوع بشر بسیار مفید هستند. شما با احساسات خود می توانید خوب یا بد بودن شرایط و موقعیت ها را درک کنید و تمهیداتی برای بهبود اوضاع بیندیشید. اگر به کودکان خود اجازه ندهید تا اتفاق های اطراف را حس کند، هرگز نمی آموزد چگونه با احساسات خود کنار بیاید و چگونه آنها را هدایت کند. در بیشتر مواقع، کودکانی که اجازه بروز احساسات را ندارند در آینده دچار اعتیادهای روانی همچون مواد مخدر، الکل یا پرخوری می شوند. زیرا وقتی شما حضور ندارید تا آنها را تنبیه یا تشویق کنید، نمی توانند از احساسات خود استفاده کنند. هنگامی که واقعا غمگین یا عصبانی هستیم، آن را با دیگران مطرح می کنیم و آنها درک می کنند. این کار درست و موثر است و به احساسات ما اعتبار می بخشد و باعث آرامش و تخلیه روانی ما می شود. این مساله در مورد کودکان نیز مصداق دارد. اگر هنگام عصبانیت و ناراحتی به آنها اجازه دهیم در مورد مشکل خود صحبت کنند، در نتیجه آن بسیار آرام خواهند شد زیرا می دانند کسی هست که به احساساتشان بها دهد. حتی اگر استرس های آنها کاملا بی منطق باشند نیز برای احساسات فرزند خود ارزش قائل باشید. 5. به فرزند خود اجازه دهید مسوولیت کارهایش را به عهده بگیرد با اینکه در آخر این شما هستید که به داد او می رسید، اما اجازه دهید فرزند شما مسوولیت کارهایش را به عهده بگیرد. این شجاعت را به او بدهید تا پاسخگوی انتخاب ها و اشتباه های خود باشد و برای بهبود یا درست کردن آنها گام بردارد. هنگامی که کودک خودداری را احساس کند، یاد می گیرد تا بر پیشامدهای رفتاری خود کنترل داشته باشد. اگر خیلی کم به فرزند خود اجازه داده اید تا مسوولیت پذیر باشد، کاملا معلوم است که از دیدگاه دیگران در درجه دوم اهمیت قرار داشته باشد. درست برعکس، اگر به او اجازه دهید از اشتباهات خود درس بگیرد در واقع به او فرصت داده اید تا با احساس امنیت بر اساس قدرت و علایق خود فعالیت کند. البته مسلما جالب نیست به کودک خود اجازه دهید بالای میز برود و شلوغ کند و در اینجا باید به او درس هایی بیاموزید. در این حالت او می تواند احساس استقلال را در خود تقویت کند. 6. به فرزندان خود بیاموزید برای خوشحالی چشم به همسالان خود نداشته باشند وقتی کودک شما به سن مدرسه می رسد در مجموعه کوچکی از اجتماع قرار می گیرد. برای بسیاری از کودکان بدشانس، گروهی که با دنیای درونی آنها جور باشد و بتوانند به آنها ملحق شود، وجود ندارد. کودکان باید احساسات قوی در مورد ارزشمندی خود داشته باشند که در مواجهه با نامهربانی ها و بی احساسی دیگران به سرعت ضربه نخورند. فعالیت یا استعدادی که کودک به واسطه آن بتواند خودش را سرگرم کند و از مسایل موجود در مدرسه دور باشد بسیار کمک کننده است. این فعالیت ها می توانند ورزش های انفرادی مثل یوگا، شنا یا دو یا کارهای هنری همچون نقاشی یا موسیقی باشد. به کودک خود اجازه دهید تا به فعالیت هایی روی بیاورد که به او اجازه می دهد استعدادهای درونی خود را شکوفا کند و در دنیای درونی خود غرق شود. این کارها می تواند تا بزرگسالی با او همراه باشد. 7. تغییر تعریف «نظم» از تنبیه تا تعلیم وقتی ما در روش های تربیتی خود به تنبیه متوسل می شویم – از فریاد کشیدن گرفته تا کتک زدن – کودکان ما درس های ناخوشایندی یاد می گیرند. آنها یاد می گیرند مردمی که ما دوستشان داریم قابل اعتماد نیستند و هر لحظه ممکن است از کنترل خارج شوند. آنها یاد می گیرند که می توانند مورد نفرت یا ترک شدن افرادی قرار بگیرند که دوستشان دارند. و یاد می گیرند نمی خواهند در مساله ای گرفتاری شوند. تنبیه به طور کلی بد هم نیست. مثلا اگر کودک شما کار نادرستی انجام داد، برای تنبیه او بهتر است ابتدا احساسات مرتبط با آن اشتباه را مورد خطاب قرار دهید تا به این ترتیب کودک به گوش کردن به درس هایی که به او می دهید، آماده شود. سپس، برای تصحیح رفتار او رفتارهای درست را به او آموزش دهید. به طور مثال: «من می دانم تو عصبانی هستی. خواهر کوچک تو نباید اساب بازی تو را خراب می کرد. من بعدا به حساب او می رسم. اما تو هم نباید برای انتقام اسباب بازی او را خراب می کردی. به جای این کار به یک بالشت مشت می زدی تا عصبانیتت خالی شود.» هنگامی که فرزند شما رفتار ناشایستی از خود نشان داد، سعی کنید رفتارهای جایگزین درست و کنترل داشتن روی رفتار را به او بیاموزید. سعی کنید متوجه شوید چرا فرزندتان آن کار را انجام داده و راه مناسب را به او نشان دهید.
در این مطلب قرار است روش هایی برای تربیت عالی پسربچه ها را مطالعه کنید. از آنجا که پسرها شیطنت بیشتری دارند و کارهای خطرناک بیشتری هم نسبت به دخترها انجام می دهند، باید برخی موارد را در روند تربیت آنها بدانید تا در آینده، پسری موفق و با اعتمادبهنفس تحویل جامعه بدهید.
1. به نامزد/همسر او یک شانس بدهید برای بسیاری از مادرها سخت است که جایگاه «زن شماره یک» خود در زندگی پسرشان را به فرد دیگری بدهند. اما باید بدانید این پسر در جوانی به سراغ عشق خود خواهد رفت و خواسته یا ناخواسته، جایگاه شما را به زن جوانی خوهد داد که عاشقش شده است. بنابراین، به نامزد/همسر او یک شانس بدهید تا خودش را در دل شما جا کند. اگر شما هم از دید پسرتان آن زن را ببینید، بسیاری از مشکلات از بین خواهند رفت.
2. تواضع و فروتنی را به او بیاموزید هرگز پسر خود را خیلی مغرور و از خودراضی بار نیاورید. خیلی هم اعتمادبهنفس را از او نگیرید. سعی کنید با مطالعه و کمک گرفتن از مشاوران پسری تربیت کنید که در عین ادب و تواضع، شخصیت و غرور خود را نیز حفظ می کند.
3. هدایای او را دوست داشته باشید هر هدیه ای که پسرتان به شما می دهد را با همه وجود قبول کنید و عشق و خوشحالی خود را به او نشان دهید. این هدیه می تواند یک بیسکوئیت ساده یا کاردستی زیبایی باشد که خودش برای شما ساخته است. با این کار، خود را در دل او جا می کنید و همیشه دوستتان خواهد داشت.
4. به پدر او احترام بگذارید اگر با پدر پسرتان در یک خانه زندگی می کنید، با عشق و احترام با او رفتار کنید. اگر به هر دلیلی از هم جدا شده اید، باز همچنان با احترام در مورد او صحبت کنید. وقتی پسرتان این محبت و احترام را از طرف شما می بینند، آن را می آموزند و در آینده روحیه و اخلاق بهتری خواهند داشت.
5. غذاخوردن پشت میز را به او بیاموزید از همان سن پایین درست غذا خوردن پشت میز را به او بیاموزید. باید آداب تشکر، درخواست، غذاخوردن و بلند شدن از پشت میز را به او بیاموزید. این کار بسیار دشوار است زیرا پسرها سرسخت هستند، اما با تکرار و گذشت زمان می توانید از عهده این کار بر بیایید. این برای آینده فرزندتان بسیار مهم است.
6. او را با زنان قوی احاطه کنید پسر خود را با حضور زنان قوی و باهوش همچون مادربزرگ، عمه، خاله، دوستان و حتی معلم ها احاطه کنید. وقتی پسرتان در طول رشد خود شاهد این باشد که زنان می توانند کارها بزرگی در زندگی انجام دهند و مهارت ها و استعدادهای بیشماری دارند، به تدریج در ناخودآگاه خود برای زنان ارزش و احترام بسیاری قایل خواهد شد و زن را موجودی ضعیف نخواهد دانست.
7. رفتار با زنان را به او بیاموزید از آموزش باز کردن در برای زنان گرفته تا اینکه وقتی یک زن می گوید «نه»، یعنی «نه» را از همان نوجوانی به پسر خود بیاموزید. احترام به زنان و نحوه برخورد صحیح و درک درست از نیازهای زن داشتن را از سن پایین و به طور مرتب و پیگیر به پسر خود بیاموزید تا هنگام بزرگسالی بهترین رفتار را با همسر یا نامزد خود داشته باشد.
8. اجازه دهید گریه کند چه کسی گفته است، مرد گریه نمی کند؟ به پسر خود اجازه دهید هر زمان احساس ناراحتی یا غمگینی داشت به راحتی گریه کند و از این کار خجالت نکشد. پسرها هم انسان هستند و باید بغض خود را اشک کنند.
9. کارهای خانه را به او بیاموزید پسرها هم باید مراقبت از خود را بیاموزند. باید بدانند وقتی در خانه تنها هستند، چطور از عهده کارهایشان بر بیایند. باید به او تمیز کردن خانه، پختن غذا و انجام کارهای شخصی و بهداشتی را بیاموزید.
10. به او اجازه دهید شما را شیفته خود کند پسرها برخی از کارها همچون شانه کردن موهای مادر خود را دوست دارند. شاید پسر کوچک شما خیلی سفت موهایتان را شانه کند و سرتان درد بگیرد یا موهای زیادی لای شانه باقی بماند اما به او اجازه دهید به این ترتیب عشق زیاد خود را به شما نشان دهد و ما را شیفته خود کند.
11. غذای خوب به او بدهید پسرها رشد سریعی دارند و باید تغذیه درستی داشته باشند تا بدن سالم و قوی پیدا کنند. تا حد امکان برای پسر خود غذاها مقوی و سرشار از ویتامین و پروتئین تهیه کنید.
12. از او تعریف کنید با تعریف کردن از شخصیت پسرتان به او اعتمادبهنفس بدهید. البته این تعریف ها نباید بیهوده باشند. هر زمان شجاعت، از خود گذشتگی، مهربانی، ادب، صداقت یا سختکوشی از او می بینید، حتما از او تعریف کنید تا این صفات را بیش از پیش در خود تقویت و تکرار کند.
13. نقش پدر را در تربیت او پررنگ کنید برای اینکه پسرتان با همه موقعیت ها و مسایل مردانه آشنا بشود، بخشی از بار تربیت او را به پدرش بسپارید. پدرها درس های مهمی می توانند به پسران خود بیاموزند.
14. با او صادق باشید گاهی در زندگی مشکلاتی وجود دارد که نمی توان از دیگران مخفی کرد. پسر شما نیز از این قاعده مستثنی نیست. با فرزند خود صادق باشید و اگر مشکلی هست او را نیز در اندازه درکش در جریان بگذارید.
15. استفاده از بروشور را به او بیاموزید به پسر خود روش ساخت وسایل گوناگون از روی بروشور را بیاموزید. لازم نیست او خود به تنهایی تختخواب ساختنی خود را بسازد. به او کمک کنید، اما نحوه استفاده از دفترچه راهنما را نیز به او بیاموزید تا در آینده کار خودتان راحت تر باشد.
16. از او تقدیر کنید وقتی پسر شما کار خوب یا موفقیتی کسب می کند از او تقدیر کنید. این باعث می شود تا این کارها را بیشتر و بهتر انجام دهد.
17. بگذارید پسر باشد پسرها شیطنت بسیاری دارند. آنها وسایل خانه را خراب می کنند، کارهای خطرناک می کنند، جوک های بی مزه می گویند و ... این فرصت ها را از آنها نگیرید. اجازه دهید بچگی کند. بگذارید دنیای اطراف خود را کشف کند و از آن لذت ببرد.
18. به او آزادی بدهید به پسر خود آزادی های لازم را بدهید. بگذارید آزادانه بازی کند، بدود، سوال بپرسد، مشکلات را حل کند و برای خواسته های خود تلاش کند.
19. به او شهامت حرف زدن بدهید جامعه اصولا به پسرها اجازه نمی دهد تا احساسات خود را بیان کند. اما اگر مساله ای باعث آزار فرزند شما شد به او این شهامت را بدهید تا بتواند آزادانه حرف هایش را به شما بگوید. بیان احساسات به هیچ عنوان رفتاری زنانه نیست. این موهبت را از پسر خود نگیرید.
20. برای نظرات او ارزش قایل شوید در طول رشد فرزند خود، او نظرات بسیاری بیان خواهد کرد. برای نظراتش ارزش قایل شوید. وقتی واقعا حرف هایش را بشنوید و او نیز این مساله را درک کند، هر روز ایده های بهتر و ارزشمندتری ارایه خواهد کرد و به تدریج، ذهنی خلاق و مبتکر پیدا خواهد کرد.
پدر یا مادر بودن یکی از سخت ترین کارهای دنیا است. این شغل، 24 ساعته است و می تواند بسیار خسته کننده باشد. اما مهم است، با همه خستگی نیز مسایلی را رعایت کنید تا به روح، جسم و اعتمادبهنفس فرزندتان لطمه ای وارد نشود. باید طوری او را تربیت و با او رفتار کنید تا در بزرگسالی علاوه بر اینکه مایه افتخار شما شود، خودش نیز در سلامت روحی کامل زندگی کند.
یکی از روش های ارتباطی با کودکان حرف زدن است. اگر بتوانید روش های صحیح حرف زدن خود با کودکان را یاد بگیرید، به طور غیرمستقیم درست حرف زدن را به او نیز می آموزید.
1. غر زدن بسیاری از والدین برای اینکه فرزندشان تکالیفش را درست انجام دهد یا غذایش را کامل بخورد، مدام سر او غر می زنند و اعتراض می کنند. این رفتار به هیچ عنوان مناسب و پاسخگو نیست. بر اساس مجله تایم، این کار باعث می شود تا کودک لج کند و درست برعکس آن را انجام دهد. این مساله همچنین باعث می شود تا فرزند از زمان هایی همچون غذاخوردن فرار و سعی کند خودش را به کاری دیگر مشغول کند.
2. کوتاه پاسخ دادن والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می کنند از آنها اطاعت کند، به هیچ عنوان روش درستی برای تربیت کودک خود انتخاب نکرده اند. با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسشگرایی را از او می گیرید. یا گفتن عبارتی همچون: «هر چه من می گویم را باید انجام دهی» به این مفهوم است که هیچ احترامی برای فرزند خود قایل نیستید و او نیز در مقابل به شما احترام نخواهد گذاشت. برای تربیت صحیح فرزندان، برای پاسخ به سوالات او زمان بگذارید و با صبر کامل و مرتبط به او پاسخ بدهید.
3. کودکانه رفتار کردن کودکان بسیار باهوش تر از آن هستند که تصور می کنید. لازم نیست صدای خود را کودکانه کنید یا با کلمات خیلی بچهگانه با او حرف بزنید تا به حرف هایتان گوش کنند. کودکان مکالمات مردم با یکدیگر را می شنوند و کودکانه حرف زدن را نوعی اهانت به خود می دانند.
4. مشغول بودن کودکان دوست دارند برای آنها ارزش قایل شوید. به همین دلیل بسیار مهم است واقعا برای آنها ارزش قایل شوید. هنگام صحبت با فرزند خود، گوشی موبایل را کنار بگذارید و با همه حواس به حرف های او گوش فرا دهید. این باعث می شود تا اعتمادبه نفس پیدا کنند و آن حس ارزشمندی که دنبالش هستند را از شما بگیرند.
5. زیاد حرف زدن تحقیقات کارشناسان ثابت کرده است، مغز هر انسانی می تواند در هر مرتبه، به طور متوسط 5 تا 9 موضوع را به خاطر بسپارد. به همین دلیل است که کودکان وقتی بیشتر از ظرفیت خود می شنوند، دیگر تمایلی به گوش کردن ادامه حرف ها ندارند. اگر می خواهید مسایل زیادی به فرزند خود بیاموزید، آن را به چندین بخش کوتاه تقسیم کنید تا نتیجه بهتری داشته باشد.
6. استفاده از واژه های محکوم یا سرزنش کننده هرگز از واژه هایی که باعث ایجاد حس گناه در کودک می شود، استفاده نکنید. کودکان از همان ابتدا حس همدردی ندارند و بسیاری از چیزها را نمی توانند درک کنند. نباید برای اشتباهای که انجام می دهند خیلی آنها را مواخذه و سرزنش کنید.
7. تهدید کردن هدف از بزرگ کردن کودک این نیست که او را مطیع و فرمانبردار خود تربیت کنیم. باید به کودکان فرصت فکر و خطا کردن بدهد. تهدید کردن کودک باعث می شود تا اعتمادبهنفس او از بین برود و در بزرگسالی دچار مشکل بشود.
«من تمام تلاشم را میکنم که پسرم یاد بگیره... اما پدرش همهی تلاشهای من رو به باد میده». «من هزار بار برای دخترم توضیح دادم که... اما وقتی مادرش رعایت نمیکنه، اونم به حرف من گوش نمیده».
وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنند، قطعاً در بسیاری از موارد شبیه هم نیستند و مثل هم فکر نمیکنند. آنها ژنتیک متفاوت، تجربیات متفاوت و خانوادههای متفاوت داشتهاند و خلاصه، دو آدم کاملا متفاوتند. اما معمولاً به حدی از پذیرش هم میرسند که تصمیم میگیرند با هم زندگی کنند.
اما وقتی فرد سومی به این رابطه اضافه میشود، آن هم فرد سومی که وظیفهی تربیت او بر عهدهی من است، داستان عوض میشود. آنوقت اختلافها خودشان را نشان میدهند.
آنوقت تصمیمگیری بر سر اینکه کدام نظر، عقیده و ویژگی باید به فرزند آموزش داده شود، چه شیوهی تربیتی باید در پیش گرفته شود، باید محدود شود یا آزاد باشد، باید تمیز باشد یا هرجور دلش خواست لباس بپوشد، حتی اینکه وقتی زمین میخورد، باید او را در آغوش گرفت و نوازش کرد یا بیاعتنا ماند تا یاد بگیرد خودش بلند شود، موضوعات بحثبرانگیز بیپایانی در زندگی مشترک خواهند بود که گاه، طاقتفرسا و بسیار آسیبزا میشوند.
حق با کیست؟ بسیاری از افراد در جلسات مشاوره، انواع کتابها، جلسات آموزشی، جلسات پرسش و پاسخ و برنامههای تلویزیونی به دنبال راهحلی برای پایان دادن به این اختلافنظر همیشگی هستند. اما واقعاً حق با کیست؟ کدام روش درستتر است؟ اغلب آنها این جمله را به کار میبرند: «من همیشه میگم بچه باید... اما پدرش موافق نیست و با من همکاری نمیکنه». «من معتقدم بچه باید... اما مادرش فقط لوسش میکنه».
«من تمام تلاشم را میکنم که پسرم یاد بگیره... اما پدرش همهی تلاشهای من رو به باد میده». «من هزار بار برای دخترم توضیح دادم که... اما وقتی مادرش رعایت نمیکنه، اونم به حرف من گوش نمیده». مثالهای اینچنین فراوانند.
یکی از اتفاقاتی که معمولاً میافتد این است که فرزندان اختلاف بین پدر و مادر را خیلی زودتر از آنچه باور کنید کشف میکنند. متوجه میشوند که در برابر چه رفتارهایی که از آنها سر میزند، پدر و مادر در دو جبهه مخالف هم میایستند و مشغول بحث و نزاع میشوند. وقتی دو جبهه شکل گرفت، هر طرف دیگر فقط به بردن فکر میکند. بنابراین حاضر است هر کاری انجام دهد تا ثابت کند حق با اوست.
برندهشدن به قیمت باج دادن وقتی من بخواهم به هر قیمتی جبههی خودم را نگه دارم، ممکن است بدون اینکه خودم متوجه شوم، باجهایی بدهم. ممکن است برای اینکه فرزندم را در جبههی خودم نگه دارم و به طرف مقابل، پدرش یا مادرش، ثابت کنم که فرزندم هم طرف من است هر بهایی را بپردازم.
در این شرایط کودکان خیلی زود یاد میگیرند که اگر میخواهند چیزی به دست بیاورند، بهتر است والدین در یک جبهه نباشند. آنوقت او طرف کسی را میگیرد که خواستهی او را برآورده کند. فکر نکنید این کار بدجنسی است، در واقع، کودک عمداً این کار را انجام نمیدهد. در فضای خانه این راه را برای برآورده کردن خواستههایش یاد گرفته است. امکان دیگری برای یاد گرفتن یک راه بهتر نداشته و خود والدین همیشه همین راه را جلوی پای او گذاشتهاند.
خبر بد این که این ویژگی رفتاری معمولاً با کودک باقی میماند و او در بزرگسالی هم سعی میکند در بین دوستان، همکاران و حتی خانوادهی همسرش، با همین روش به خواستههایش برسد. فکر کنید چه زندگیای در آینده خواهد داشت و دیگران روی او چه حسابی باز خواهند کرد.
از بین رفتن قدرت والدین در کنترل فرزندان از عواقب دیگر ناهماهنگی بین والدین این است که قدرت آنها در کنترل فرزند کم میشود. اگر پدر میتواند با مادر مخالفت کند و هرچه دلش میخواهد به او بگوید، چرا فرزند نتواند؟ اگر مادر میتواند لجبازی کند و به نظر پدر بیاعتنا باشد، چرا فرزند نتواند؟ وقتی مادر میگوید این کار بد است، اما به نظر پدر بد نیست، پس شاید واقعاً بد نیست و فرزند میتواند آن را انجام دهد.
به علاوه، وقتی مادر مخالف است و پدر مخالف نیست، اگر مادر بخواهد فرزند را تنبیه کند، پدر از او دفاع خواهد کرد. همهی این موارد مجوزهایی هستند برای اینکه فرزندان زیر بار قوانینی که والدین وضع میکنند نرود. آنها یاد میگیرند این خانه قانون مشخصی ندارد و اصلاً دلیلی ندارد که مطابق قوانینی رفتار کرد که یک نفر در خانه وضع کرده.
به همین نسبت، جریمه و تنبیه را وقتی فقط یکی از والدین بخواهد اجرا کند، عملاً اجرا نمیشود. فکر کنید مادر پسرش را از گرفتن پول توجیبی به خاطر دعواکردن در مدرسه محروم کند. وقتی پدر معتقد است که پسر باید بتواند از خودش خوب دفاع کند، یواشکی هم که شده، پولی را که پسرش لازم دارد به او میدهد. فکر کنید پدر دخترش را از بیرون ماندن بعد از مدرسه منع کند، جریمهاش هم محرومیت از اردوی مدرسه باشد، اگر مادر باور داشته باشد که دختر باید آزاد باشد، میتواند اصلاً به پدر نگوید که دخترشان دیر به خانه برمیگردد یا خودش فرم رضایت نامه اردوی مدرسه را پر کند.
موضوع این نیست که کدامیک از والدین درست میگویند، چه قانونی باید باشد و چه قانونی نباید باشد، یا اینکه هر رفتاری چه پیامدی باید داشته باشد. موضوع فقط و فقط پیامدهای ناهماهنگی بین والدین، تاثیر این ناهماهنگی روی فرزندان و در واقع لزوم هماهنگی بین والدین در تربیت فرزندان است.
واقعیت این است که آسیبی که فرزندان از ناهماهنگی والدین میبینند معمولاً بیشتر از آسیبی است که ممکن است از روش تربیتی یکی از والدین ببینند. البته در مواردی که شرایط ویژهای وجود دارد- مثلاً یکی از والدین از اختلال روانی شدیدی رنج میبرد یا اعتیاد دارد و کنترلی روی رفتار خودش ندارد- این موضوع لزوماً صادق نیست. اما در اغلب خانوادهها درست است.
فرض کنید مادری دوست دارد که فرزندش بسیار منظم باشد. مثلاً یاد بگیرد وسایلش را سر جای خودش بگذارد، لباسهایش را کثیف نکند، هیچوقت چیزی را گم نکند یا جا نگذارد، وسایل خانه را کثیف و خراب نکند، اسباببازی و کتابهایش را بیرون از اتاقش روی زمین نریزد و کفشهایش را در جاکفشی بگذارد. مطمئنم که ایدهآل بسیاری از مادران داشتن چنین فرزندی است.
از سوی دیگر، پدر ممکن است خودش هم رعایت این همه نظم را قبول نداشته باشد.
پدری را تصور کنید که همیشه با غرغر مادر کتش را آویزان میکند، همیشه در حال گشتن به دنبال کلیدهایش است و بارها و بارها به دلیل اینکه روزنامههایش روی میز ناهارخوری افتادهاند یا اینکه کیف پول کثیفش را روی میز آشپزخانه گذاشته که جای مواد غذایی است با مادر وارد مشاجره شده است.
پدر احساس میکند به فرزندش و در واقع خودش سخت گرفته میشود و بچه باید آزادتر از این حرفها باشد. مادر اما دوست ندارد فرزندش مثل پدرش بار بیاید و از همین حالا میخواهد به او نظم و ترتیب را یاد بدهد، اما شاکی است که پدر با او همکاری نمیکند. کدامشان درست میگویند؟ حق با کیست؟ مطمئنم نظرهای متفاوتی در این مورد وجود دارد. موضوع همیشه درست و غلط بودن نیست. آنچه در ضمن اتفاق میافتد فرزندی است که ناظر این مشاجرات و اختلافنظرها است. این فرزند میتواند دچار استرس و اضطراب شود، یاد بگیرد در این مشاجرات باج بگیرد و به خواستههایش برسد، یاد بگیرد نافرمانی کند و ارتباط خوبی با والدین خود نداشته باشد. حالا خودتان به این سوال پاسخ دهید: اینکه فرزند این خانواده فرد منظمی بشود، یا برعکس، زیاد نظم را رعایت نکند بدتر است یا عواقبی که ناهماهنگی والدین به دنبال خواهد داشت؟
چه باید کرد؟ خب حالا که عواقب ناهماهنگی بین شیوههای تربیتی پدر و مادر را دانستید، بهتر است راهکارهای بهتر هماهنگ شدن را هم بیاموزید.
1- تربیت فرزند و نفع او را از باقی موارد جدا کنید: معمولاً اولین قدم این است که اصلاً والدین بخواهند به این هماهنگی برسند. گاهی، لجبازیها و خشمهایی که برسر موضوعات دیگر دارند روی تربیت فرزند تأثیر میگذارد. وقتی من زورم به خانوادهی همسرم نرسد، میتوانم فرزندم را علیه آنها بار بیاورم. بنابراین، اول باید خشمی را که از موضوعات دیگر مانده و رقابتجویی خودمان را از تربیت فرزند جدا کنیم.
2- انتظار شما چیست؟ : بعد باید دید که اصلاً هرکدام از والدین واقعا چه میخواهند و چه انتظاری دارند؟ یک برگهی سفید بردارید و کل انتظارات خود را بنویسید. حالا همهی لیست خود را بخوانید و بسنجید چقدر عینی نوشتهاید. عینی یعنی اینکه دقیق، جزئی، عملیاتی و روشن باشد. کلیگویی کمکی نمیکند. «میخواهم فرزندم منظم باشد» میتواند تعاریف متفاوتی داشته باشد. «میخواهم فرزندم مودب و وقتشناس باشد» یعنی دقیقاً چه کار کند؟
3- لیست خود را دوباره به طور عینی و جزئی بنویسید:مثلاً کتابهایش را در اتاق خودش روی قفسهی کتابها بگذارد. اسباببازیهایش را بعد از بازی در سبد کنار تختش بریزد. وقتی وارد خانهی مادرم میشویم، به پدر و مادرم سلام کند. وقتی میخواهیم به مهمانی برویم، زمانی که قرار است همه آماده باشند، او هم آماده باشد.
قرار نیست همیشه مادر بگذرد یا پدر کوتاه بیاید، از استدلالهایی استفاده نکنید که اوضاع را بدتر میکند، مثل اینکه چون مادر بیشتر وقتها خانه است، حق بیشتری در تربیت فرزند دارد، یا پدر چون مسئول فرزند است، باید تعیینکننده باشد. سعی کنید یکدیگر را درک کنید
4- از همسرتان هم بخواهید دقیقاً همین کار را انجام بدهد. یعنی همسرتان هم لیست خودش را دقیق و روشن بنویسد.
5- به یک لیست مشترک برسید: حالا لیستها را کنار هم بگذارید و مقایسه کنید. موارد مشترک را علامت بزنید؛ قوانینی که هر دو بر سر آنها توافق دارید. بعد به سراغ مواردی بروید که با هم اختلافنظر دارید. کدام را باید انتخاب کرد؟
نکتهی مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که هردو به یک اندازه در تربیت فرزندتان حق دارید. دختر یا پسر شما، همانقدر فرزند شما است که فرزند همسرتان. با این دید که ببینید، شاید به نظر طرف مقابلتان، هرقدر هم که مخالف اعتقاد شما باشد، بیشتر احترام بگذارید و آن را به عنوان خواسته همسری که به اندازهی شما حق دارد بیشتر بپذیرید.
در این موارد، سعی کنید به یک راهحل میانه برسید. مثلاً مادر میتواند اجازه بدهد که فرزندش بیرون از اتاقش هم با اسباببازیهایش بازی کند و پدر هم قبول کند که هرشب قبل از خواب و زمانی که قرار است مهمان داشته باشند، بهتر است از فرزندشان بخواهد که اسباببازیهایش را به اتاق خودش ببرد. مادر قدری از معیارهای سختگیرانهاش کوتاه بیاید و پدر هم قبول کند که قدری محدودیت قائل شود.
وقتی راهحل میانهای وجود ندارد در برخی از موارد، اختلاف به صورتی است که راهحل میانهای برای آن وجود ندارد. در این صورت چه باید کرد؟ پاسخش این است که: باید یکی از طرفین بگذرد. به خاطر منافعی که هماهنگی والدین برای فرزند و تربیت او و نیز ارتباطش با والدین دارد، در هر مورد بدون راهحل میانه، یکی از والدین باید نظر دیگری را بپذیرد.
سعی کنید در این حالت تعادلی وجود داشته باشد و هردو واقعا راضی باشند، وگرنه بیفایده خواهد بود. قرار نیست همیشه مادر بگذرد یا پدر کوتاه بیاید، از استدلالهایی استفاده نکنید که اوضاع را بدتر میکند، مثل اینکه چون مادر بیشتر وقتها خانه است، حق بیشتری در تربیت فرزند دارد، یا پدر چون مسئول فرزند است، باید تعیینکننده باشد. سعی کنید یکدیگر را درک کنید، دلایل خود را به نحوی بیان کنید که طرف مقابل بتواند خودش را جای شما بگذارد و دلیل شما را درک کند. در برخی موارد هم فقط باید ساده بگذرید.
سیاه دانه دارای خواص درمانی بسیاری است. در احایث و روایات اسلامی نیز آمده است که : " سیاه دانه دوای هر بیماری و دردی است ، به جز مرگ." برخی خواص آن عبارتند از : - سیاه دانه طبیعت گرمی دارد. - به دلیل داشتن ماده ای موسوم به تیموکیتون، دارای اثرات ضد تشنجی است. بررسی ها نشان می دهد سیاه دانه می تواند موجب تاخیر در زمان شروع تشنج و کاهش مدت آن شود. - در کاهش نفخ شکم و دفع گازهای معده موثر است. - زیاد کننده شیر مادران است. - قاعده آور است، یعنی عادت ماهانه را باز می کند. - ضد کرم است. مصرف سیاه دانه با سرکه باعث دفع کرم دستگاه گوارشی می شود. - استفاده از مخلوط سیاه دانه آسیاب شده با عسل برای تسکین درد رحم و پس درد زایمان مفید است. - غرغره کردن جوشانده ی سیاه دانه در سرکه باعث تسکین درد دندان و محکم شدن دندان می شود. درمان بیماری ها با سیاه دانه * سرگیجه و درد گوش : یک قاشق مرباخوری عسل را با چند قطره روغن سیاه دانه مخلوط کرده و هر صبح ناشتا، میل کنید. این کار را حداقل تا 11 روز ادامه دهید. * روماتیسم : یک فنجان روغن سیاه دانه را گرم کنید. سپس قبل از خواب آن را در محل درد بمالید و خوب ماساژ دهید. بعد محل مورد نظر را با یک تکه پارچه پشمی باندپیچی نموده و استراحت کنید. * اسهال : یک قاشق غذاخوری سیاه دانه ی آسیاب شده را با نصف استکان عصاره ی تره تیزک (شاهی) مخلوط کرده و پس از صرف غذا در سه وعده میل نمایید. * ناراحتی های کبدی : مقداری از پودر سیاه دانه را با گیاه صبر زرد ( آلوئه ورا ) و عسل مخلوط کرده و هر صبح ناشتا، به مدت هفت روز یک قاشق مرباخوری از آن را میل کنید. همچنین می توانید روغن سیاه دانه را که در حال جوش است، با غنچه ی برگ های بید (برگ های کوچک ) مخلوط کرده و پیش از خواب یک قاشق مرباخوری از آن را به مدت یک هفته میل کنید. * سردرد و میگرن : نصف قاشق سیاه دانه آسیاب شده را با نصف قاشق انیسون (دانه هایی شبیه رازیانه دارد) و سه تکه میخک کوبیده شده، مخلوط کنید و با یک لیوان شیر بجوشانید (بهتر است کمی عسل خالص نیز اضافه کنید). یک فنجان از این معجون دارویی را می توانید در هنگام شروع سردرد و میگرن بنوشید. در ضمن با روغن سیاه دانه، گیجگاه و شقیقه خود را چرب کنید. * درد و ناراحتی های کلیوی : یک استکان سیاه دانه را در یک لیتر آب بجوشانید و با عسل شیرین کنید و به مدت یک هفته، صبح ناشتا آن را میل نمایید. همچنین می توانید یک قاشق غذاخوری سیاه دانه آسیاب شده را با نصف لیوان روغن زیتون مخلوط کرده و به صورت ضماد (یعنی مانند پماد روی یک تکه پارچه تمیز) در آن قسمت از کلیه که احساس درد می کنید بگذارید. این عمل را روزانه یک بار و به مدت پنج روزادامه دهید. هر روز مقداری جعفری را در یک لیوان آب بجوشانید و هفت قطره روغن سیاه دانه را به آن افزوده و صبح و شب یک فنجان میل کنید. این کار را به مدت پنج روز ادامه دهید. * بی اختیاری ادرار: پوسته تخم مرغ را پس از شستن کامل ، با حرارت مقداری تفت دهید و با مقداری سیاه دانه مخلوط کرده و بکوبید تا کاملا نرم شود. یک قاشق چایخوری از این مخلوط را در یک لیوان شیر ریخته و آن را به هم بزنید و صبح و شب، به مدت یک هفته میل کنید. * دل پیچه و درد های روده ای: به مقدار مساوی زیره و نعنا و انیسون را بجوشانید و هفت قطره روغن سیاه دانه به آن اضافه کنید. سپس با عسل خالص آن را شیرین کرده و در موقع دل پیچه و دل درد آن را بنوشید. * تب : اگر مقداری سیاه دانه را بکوبید و با کمی سکنجبین میل نمایید، تب را برطرف می کند.
منابع : - سایت tabesh.net - سایت :parsiteb.com - کتاب زبان خوراکی ها، جلد یک، تالیف دکتر غیاث الدین جزایری tebyan.net
10 توصیه غذایی برای حفاظت از پروستات تشخیص و درمان سرطان پروستات در ابتدای ابتلا بسیار آسان است اما وقتی این سرطان پیشرفته شود میتواند دیگر ارگانها را آلوده کرده و درمان را سخت کند. با کمک یک آزمایش خون ساده و اندازهگیری آنتیژن پروستاتیک خاص AP5 میتوان بیماری را در همان مراحل نخست شناسایی کرد. چند دستورالعمل برای پیشگیری از ابتلا پزشکان و متخصصان متوجه شدهاند برخی موادغذایی میتوانند خطر ابتلا به سرطان پروستات را افزایش یا کاهش دهند.
در اینجا به 10 توصیه از مهمترین آنها اشاره میکنیم: 1- مصرف سبزیجاتاز خانواده کلم مثل بروکلی، کلم، گلکلم نه تنها آنتیاکسیدان زیادی به بدن میرسانند بلکه حاوی ایزوتیوسیاناتها هستند که از فیتوشیمیکها تشکیل شده و برای سلامت بسیار مفیدند! 2- مصرف ماهی و روغنهای گیاهی به دلیل آنکه غنی از امگا3 هستند احتمال ابتلا به انواع سرطان از جمله سرطان پروستات را پایین میآورند! 3- مصرف موادغذایی حاوی ویتامین Eسبب کاهش هیپرتروفی پروستاتیک شده و از غدد در برابر سرطان محافظت میکنند. مارگارین، روغنهای گیاهی، گردو، گندم و غلات کامل از جمله منابع غنی ویتامین E هستند! 4- مصرف غلات سبب افزایش میزان فیبر، سلنیوم و ویتامین E و همچنین ترکیبات فیتوشیمیک در بدن شده که در پیشگیری از سرطان مفید است! 5- تحقیقات اخیر پژوهشگران نشان داده است مصرف گوجه و مشتقات آن چون حاوی لیکوپن است میتواند خطر ابتلا به سرطان پروستات را کاهش دهد. گوجه به ویژه وقتی میپزد لیکوپن بیشتری آزاد میکند. به همین دلیل املت گوجه و سوپ آن نه تنها مانع از چاقی میشود بلکه از بروز سرطان هم جلوگیری میکند! 6- سلنیوم نوعی نمک معدنی است که در گردو، میوههای دریایی، برخی گوشتها، ماهی، گل گندم، دانه گندم و برنج قهوهای موجود است و از بروز سرطان پیشگیری میکند. 7- موادغذایی حاوی سویا از هیپرتروفی پروستات پیشگیری کرده و رشد تومورها را کند میکند. دلیل این امر ایزوفلاونهای موجود در سویا است که سبب کاهش میزان دیهیدروتستوسترون یا هورمون مردانه و رشد غیرعادی بافت پروستات میشود. 8- گوشتهای قرمز چون حاوی چربی حیوانی هستند میتوانند احتمال ابتلا به سرطان پروستات را افزایش دهند. 9- مصرف زیاد آب و مایعات غیرالکلی چون سبب شستشوی کلیه و مثانه میشود برای مبتلایان به هیپرتروفی پروستات مفید است. برعکس آن مصرف قهوه و آب جو به این افراد توصیه نمیشود. 10- مصرف الکل، مایعات دارای کافئین و ترکیباتی که مجاری ادرار را ملتهب میکنند برای مبتلایان به هیپرتروفی پروستات مضر است.
بسیاری از غذاهایی که ما روزانه از آنها استفاده میکنیم حاوی ویتامینهای مختلف و مواد معدنی هستند که برای بدن لازم و ضروری اند.
این ویتامین ها هر کدام دارای ویژگیهای خودشان هستند.در میان ویتامینهای مختلفی که از راه تغذیه وارد بدن میشوند محققان به این نتیجه رسیدهاند که برخی برای مردان بهتر هستند و هر مردی باید از این ویتامین ها همیشه در بدن خود داشته باشد.
سلنیوم: آنتی اکسیدانی بسیار قوی است که در مردان از ریزش مو جلوگیری میکند و همچنین محققان در مطالعات خود به این نتیجه رسیدهاند که این ویتامین میتواند میزان کلسترول بد خون را نیز کاهش دهد. برای بهدست آوردن میزان زیادی سلنیوم میتوانید سراغ غذاهای دریایی بروید.
ویتامین ب: به طور کلی این ویتامین برای سلامت و قوای بدن لازم است و همیشه باید در بدن به میزان لازم وجود داشته باشد. همچنین محققان به این نتیجه رسیدهاند که ویتامین ب در آقایان میتواند از بیماریهای مو وپوست جلوگیری کند. بهترین منبع برای کسب این ویتامین غلات و سبزیهای مختلف است.
امگا 3:به طور کلی اسید چرب امگا 3 برای بدن بسیار لازم است اما در کنار آن این ویتامین در مردان میتواند معجزه کند. جلوگیری از افزایش میزان کلسترول و نابود کردن عوامل ایجاد سکتههای قلبی و مغزی تنها بخشی از خواص امگا3 درمردان است. همانطور که میدانید ماهی و میگو بهترین منبع برای کسب این اسید چرب است.
ویتامین دی:ویتامینی که در هرکجا میتوانید آن را پیدا کنید ویتامین دی است. این ویتامین در نور خورشید وجود دارد و برای کسب آن تنها کافی است مقداری زیر نور خورشید قدم بزنید. در مردان این ویتامین میتواند از میزان مرگ و میر بر اثر سرطان پروستات بکاهد و همچنین میزان تستسترون خون را نیز کنترل میکند. به غیر از خورشید میتوانید این ویتامین را در تخم مرغ نیز پیدا کنید.
منیزیم: این ماده معدنی و ویتامین مهمترین عنصری است که باعث میشود تا استخوان ها محکم و غیرقابل شکست شوند. این ماده معدنی در مردان میتواند از سرطانهای مختلف جلوگیری کند و همچنین سلامت کلی بدن را نیز افزایش میدهد. بهترین منبع برای دریافت منیزیم آجیل و تخم کتان است. منبع:salamatnews.com