تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
از میان هر 25 مرد یک نفر اختلال کم بودن تعداد اسپرمها را دارد. فاکتورهای سبک زندگی نظیر استرس، چاقی، و رژیم غذایی نامناسب میتواند بر تعداد و فعالیت اسپرمها تأثیرگذار باشد.
1. سیر
سیر یکی از بهترین انتخابهای غذایی برای افزایش تولید اسپرمها و تقویت اسپرمهای تولیدی است. سیر که امروزه به عنوان یک ماده غذایی موثر در روابط جنسی شناخته شده، حاوی سلنیوم است؛ آنتیاکسیدانی که برای جنبندگی و تحرک اسپرمها ضروری است و آلیسین، ترکیبی که از اسپرمها محافظت کرده و چرخهی هورمونهای جنسی در اندامهای جنسی مردان را تقویت میکند. برای رسیدن به تأثیرات کمکی سیر در این زمینه شروع مصرف با 1 تا 2 حبه سیر در روز میتواند مناسب باشد.
2. جینسینگ
در خوردن شکلات، کاکائو، قهوه و نوشیدنیهای کافئینی که بر خلقوخو تأثیر زیادی دارند اعتدال را رعایت کنید. حتی توصیه میکنیم مصرف این مواد را در دوره درمان کنار بگذارید. جینسینگ به عنوان داروی طبیعی افزایش غرایز جنسی شناخته شده است. این ماده غذایی سطوح تستسترون را افزایش میدهد، جریان خون به عروق اندامهای تناسلی را افزایش داده و میل جنسی را افزایش میدهد. مطالعات نشان دادهاند که این گیاه دارویی میتواند به عنوان یک راهکار درمانی در درمان اختلالات مردانه در مراقبتهای جنسی نیز در نظر گرفته شود. اما برای رسیدن به این تأثیرات جینسینگ مصرف 2 تا 6 گرم ریشه جینسینگ خشک در روز توصیه میشود.
3. گردو
گردو که سرشار از اسیدهای چرب امگا3 و آنتیاکسیدانها است، تأثیر قابلتوجهی در افزایش تحرک، جنبندگی و البته زیستپذیری و زنده ماندن اسپرمها دارد. گردو حاوی سلنیوم بالا است و از طرفی جریان خون به اندامهای جنسی را نیز افزایش میدهد.
علاوه بر قدرت گردو در کیفیت عملکرد و جنبندگی اسپرمها، گردو با تأثیر بر چربی خون و کاهش سطح کلسترول عملکرد مغزی و قابلیت یادگیری را نیز افزایش میدهد. برای رسیدن به این تأثیرات مصرف روزانه 8 عدد گردو در روز میتواند مناسب باشد.
4. شکلات تلخ
شاید این بهترین خبر برای طرفداران شکلات تلخ باشد. پس دوستداران شکلات تلخ بدانند و آگاه باشند که این شکلات سرشار است از انواع آنتیاکسیدانها که با رادیکالهای آزاد مقابله کرده و با دفاع از بدن در مقابل این رادیکالهای مهاجم از بیماریهای قلبی پیشگیری میکنند. از طرف دیگر از آنجایی که رادیکالهای آزاد تأثیر مهمی در تخریب اسپرمها و مجاری تقویتکننده اسپرمها در بیضه دارند، مصرف شکلات تلخ میتواند کمک درمان موثری در درمان اختلالات باروری در مردان در نظر گرفته شود.
شکلات تلخ سرشار از آنتیاکسیدان است. آنتیاکسیدانهایی که همچنین در میزان بالا در توت سیاه، زغالاخته، قره قاط و انار وجود داشته و سلامت قلب را تامین میکند. البته این میوهها سطوح بالای پلیفنلها و فلاونها را دارا میباشند. به همین خاطر است که مصرف روزانه یک تکه شکلات تلخ را برای تامین سلامت قلب و عروق و نیز سلامت اسپرم در مردان توصیه میکنیم. گردو که سرشار از اسیدهای چرب امگا3 و آنتیاکسیدانها است، تأثیر قابلتوجهی در افزایش تحرک، جنبندگی و البته زیستپذیری و زنده ماندن اسپرمها دارد
5. مارچوبه
این سبزی سبزرنگ و کوچک که خیلی از افراد به دلیل داشتن بوی بد، آن را منفور میدانند، امروزه به عنوان یک ماده غذایی جادویی در افزایش قدرت اسپرمها شناخته شده است. مقادیر بالای ویتامین C در این ماده غذایی آن را به یک محافظ قوی برای جلوگیری از اکسیداسیون اسپرمها و نیز محافظت از سلامت غشاء سلولهای بیضه تبدیل کرده است. از طرف دیگر ویتامین C در بدن به دلیل کاهش سطح رادیکالهای آزاد قادر خواهد بود قدرت تولید و جنبندگی اسپرمهای تولیدی را نیز افزایش دهد.
6. آووکادو
تابستان بهترین زمان برای تهیه مقداری آووکادو و خشک کردن و نگه داشتن آن برای فصلهای بعد است. از آنجایی که آووکادو سرشار از ویتامین E، ویتامین B6، و فولیک اسید است، افزایش تحرک و جنبندگی اسپرم با مصرف آووکادو، آن را به ماده غذایی مناسب برای افزایش باروری تبدیل کرده است.
7. موز
ممکن است شما هم اخباری در خصوص تأثیر مصرف این میوه در افزایش باروری مردان شنیده باشید، اما در اینجا میخواهیم اطلاعات جدید و البته جالبی در خصوص تأثیر مصرف موز بر افزایش تعداد اسپرمها در اختیار شما قرار دهیم. موز سرشار از آنزیمی به نام "بروملین" است. آنزیمی که نقش مهمی در تنظیم هورمونهای مردانه دارد. موز همچنین میوهای سرشار از ویتامین B1، ویتامین A، و ویتامین C است که با افزایش استقامت و پایداری اسپرمها قدرت باروری را در مردان افزایش میدهد.
8. گوشت قرمز
البته گوشت قرمز عاری از چربی، با ارائه مقادیر بالایی از زینک و پروتئین به بدن، ماده غذایی مناسبی برای افزایش قدرت باروری در نظر گرفته میشود. همان طور که قبلتر هم گفتیم زینک ماده معدنی بسیار مهم در پیشگیری از اکسیداسیون و تامین سلامت اسپرمها و همچنین پیشگیری از تبدیل هورمون تستسترون به استروژن و ایجاد اختلالات هورمونی مردانه دارد.
9. انار
این میوه بهترین بهترینها در مواد غذایی تامین کننده سلامت اسپرم است. طب سنتی اعتقاد دارد انار میتواند تمام بیماریها، از یک سرماخوردگی ساده گرفته تا اختلالات شمار اسپرمها را درمان کند. به دلیل محتوای بالای آنتیاکسیدانها در انار، مصرف انار و آب انار قادر خواهد بود سطح ماده شیمیایی به نام مالون دی آلدهید را در خون کاهش دهد. این ماده شیمیایی اسپرمها را تخریب میکند. همین ویژگیهای انار است که آن را به یک ماده غذایی موثر در حفظ سلامت تولیدمثلی مردان تبدیل کرده است.
يک مدل جوگیری است، جو انجام کار، جو زندگی فعال بدون بازده مثبت، جو زندگی با انواع راههای از زیر کارت در رفتن. اسمش چیست؟ کار کردن، رسمش چیست؟
يک مدل جوگیری است، جو انجام کار، جو زندگی فعال بدون بازده مثبت، جو زندگی با انواع راههای از زیر کارت در رفتن. اسمش چیست؟ کار کردن، رسمش چیست؟ فراری از انجام کارها، احساسش چیست؟ زرنگی. آنها فکر می کنند با ساعت ها در محل کار پلکیدن و مدام به ساعت نگاه انداختن، وظیفه شان را انجام داده اند. وقتی می پرسی چرا درست کار نمی کنی؟ مدعی می شوند که بهترین گزینه در محل کارشان هستند و وقتی می گویی مگر دنبال پیشرفت مملکت نیستی؟ صددرصد پوزخندی می زنند که آنه بالاها دارند می ریزند و می پاسند و بدبختی اش را ما می کشیم. می گوید: پدرمان توی کار در می آید اما نمی گویند: کدام پدر؟ کدام کار؟
در زمان های دور در این کشور، مردمانی زندگی می کردند که عشق مدیرکل بودن داشتند. آدمهایی که روزی دو ساعت به محل کار سرک می کشیدند و حضوری به هم می رساندند و می رفتند پی خوش گذرانی هایشان. آدم هایی که پسر فلان خان بودند و از کارهای اداری همین اندازه را می دانستند که باید داد و دعوایی راه بیندازند و بقیه اش را به شادمانی بگذرانند. هر چند از آن زمان های دور، مدتی طولانی گذشته اما آن آدم ها همچنان همان وضعیت را دارند. آنها فکر می کنند کار کردن یعنی همان. برای همین است که وقتی در رفتارهایشان دقیق می شوی، مدل برخوردو لن رفتارشان می تواند لحظات شادمانه ای برایتان بسازد.
می توانند از زمین و زمان شکایت کنند و نسبت به اتفاقاتی عکس العمل های تند و یکجانبه نشان دهند که دهانت وا می ماند. و خب، بدترین شانس ما این است که در کنار مردمی زندگی می کنیم که «آن بالاها» برایشان مجوزی است برای کار نکردن، مجوزی برای دست به سیاه و سفید نزدن. برای از زیر کار در رفتن. برای پوزخند زدن به پیشرفت کشور.
نه آن که امروز باشد که ما با «آن بالاها» مشکل داشته باشیم، ما از همان دوران قاجاریه که اداره جات در ایران راه افتادند، با این مسئله روبروییم. با آدم هایی که حوصله کار کردن ندارند و فکر می کنند کسی در آن بالاها نشسته و همان بهتر که کار نکنیم.
به مرور زمان، ما شده ایم آدم هایی که با همان فرهنگ ایلی و قبیله ای با کت و شلوار یا مانتوهای بلند و مقنعه های تیره پشت میزهای کارمان می ایستیم و گوشی های هوشمند دستمان می گیریم و روزهایمان را با گپ و گفت با دیگران می گذرانیم. در اداره های خصوصی این وضعیت کمتر است اما نه به این خاطر که آن فرهنگ در روح و جانمان نباشد، به این خاطر که اینجا هرچقدر کار کنی، آش می خوری و خب، نمی شود آنطور که در زمان های دور زندگی می کردیم، همچنان به زندگی ادامه دهیم.
به واسطه آن فرهنگ، به راحتی از زیر کار در می رویم و همین مدل از زندگی باعث می شود تا رفتارهای بعدی مان هم تغییر کند. باعث می شود در امروزمان نابلد پیش برویم و رویای دو پله یکی کردن در سر بپرورانیم. باعث می شود آدم های پاچه خار و مجیزگویی شویم تا پایمان به پله های مدیریتی برسد. امتیاز بدهیم، اما صندلی مان را نگه داریم. امتیازهای اشتباه بدهیم به بالادستی مان، قربان صدقه اش برویم و در نهایت حقوق سر ماهمان را بگیریم و توی مجامع خصوصی بنشینیم و از فضایل کار کردن بگوییم و در باب اهمیت جدی بودن در کار صحبت کنیم.
خدا را شکر فضای مجازی هم فرصت بیشتری در اختیارمان می گذارد تا به دوستانمان پز بدهیم و از میزان اهمیت خودمان بگوییم. غافل از اینکه در محیط کار حرکت مثبتی انجام نمی دهیم. کارمان را درست پیش نمی بریم. ساعت می زنیم که ساعت هشت آمده ایم سر کار اما پرونده روی پرونده تلنبار می شود و ما به روی خودمان نمی آوریم. به روی خودمان نمی آوریم، چون بلد نیستیم کار را انجام دهیم؛ به هیچ کس هم نمی گوییم مبادا صندلی را از یر پایمان بکشند یا از هیچ کس کمک نمی خواهیم نکند زیرآبمان را بزنند و اگر هم کار را بلدیم که چرا باید خودمان را خسته کنیم وقتی دیگران می ریزند و می پاشند. وقتی آدم های باحال آنهایی هستندکه ادای کار کردن درمی آورند و پشت درهای بسته به مدیران امتیازهای ویژه می دهند، چه دلیلی دارد ما از آن آدم باحال ها نباشیم؟
این آدم باحال های ویژه، رفتارهای خاص خودشان را دارند، از زمین و زمان می ترسند و نسبت به هر اتفاقی واکنش منفی نشان می دهند. آنها فرزندان همان پدران هستند، چند ساعتی سر کار می آیند، غر می زنند، داد و قال راه می اندازند، و مهم ترین راه مقابله با شما را برگه های نظم و انضباطتان می دانند؛ چه ساعتی رفته اید و چه ساعتی آمده اید، آنها از شما درباره اجرای پرونده تان سوال نمی پرسند. آنها نمی گویند در این هشت ساعتی که اینجا گذراندی چه کردی، آنها تنها به ساعت شان نگاه می کنند. نکند خودشان کار را بلد نیستند که تنها به ساعت توجه می کنند؟ انجام کارها تا اندازه ای برایشان اهمیت دارد که بتوانند به بالادستی شان توضیحات لازم را بدهندو پس از آن، دیگر هیچ.
به آنها نگویید ساعت های کاری شناور در جهان مد شده است و کارمندها می توانند به جای ساعت هشت صبح در ساعت 10 صبح یا حتی 12 ظهر به محل کار بروند. آنها سوژه خنده شان را از دست می دهند، فرصتشان برای غر زدن از کف می رود، آنها که کاری به کار درست انجام دادن کارها ندارند، آنها نابلدی شان را در پوسته ای به نام انضباط پنهان می کنندو به شما می گویند که چه کنید و چه نکنید. حالا بیایید و به آنها بگویید نظریه پشت نظریه آمده است که از ویژگی های فردی کارمندان در محیط کار استفاده کنید تا محیط کاری تان پویا شود.
آنها بی توجه به نتیجه به دنبال برچسب زدن می گردندو خنده شان را در هوا پخش می کنند و هر ایرادی که به ذهنشان می رسد، به زبان می آورند. فکر نمی کنند شبیه به داستان های طنز می شوند و می بایست فکری به حال خودشان کنند؟ فکر نمی کنند دستشان رو شده از پس این سال ها؟ فکر نمی کنند از زیر کار در رفتن هایشان و به صندلی چسبیدن هایشان یک اتفاق مفرح برایمان می سازد؟ یک اتفاق مفرح بدون آنکه مجبور شویم پولی بپردازیم و روی صندلی های قرمزرنگ سینما بنشینیم؛ بزرگترین فیلم طنز امسال و سال های گذشته و احتمالا سال های آینده. تا سال هایی که تعداد آدم هایی که به این پدیده مفرح می خندند، از تعداد آدم هایی که در پاسخ به سوال پیشرفت مملکت پوزخند می زنند، بیشتر شود.
من و تو تنها نیستیم، پای شخص دیگری هم در میان است. نمیدانم؛ شاید هم اشخاص دیگر! ما باید یاد بگیریم با حضور آنها هم در حال و هوای روزهای دو نفره باقی بمانیم.
اگر نتوانیم حس و حال نخستین روزهای زندگی را حفظ کنیم، به مرور زمان و آمدن این مهمانان دوستداشتنی، یکدیگر را فراموش خواهیم کرد. من اگر تو را از یاد ببرم، خودم را نادیده گرفتهام و تو اگر مرا به خاطر نیاوری، بزرگترین جفا را در حق خودت کردهای. من و تو یک نفریم.
فرزندآوری و شلوغ شدن خانه هرچند یک اتفاق زیباست و باید باعث استحکام خانواده شود، اما اگر زن و شوهر مهارتهای لازم برای اداره نقشهای جدید خود یعنی پدر و مادری را نداشته باشند، هم والدین خوبی نمیشوند و هم نقش اصلیشان را که همسری است، فراموش میکنند.
مشکل ما در زندگی زناشویی از آنجایی شروع میشود که فکر میکنیم همه وظایف یک همسر خوب بودن یا یک والد خوب بودن به صورت فطری با ما به دنیا آمده است و نیازی به آموختن روشهایی برای عملکرد بهتر نخواهیم داشت و این در حالی است که مدیریت زندگی براساس نقشهایی که روزبهروز اضافه میشود، کار بسیار سختی است.
در روزهای اول ازدواج، شما باید نقشهای یک همسر خوب را درک میکردید و میآموختید، اما این همه ماجرا نبود. برای موفقیت کامل، باید به طور همزمان عروس یا داماد خوب بودن را هم تمرین میکردید؛ زیرا اینها از هم جدا نیستند و نمیتوان کسی را جدا از خانوادهاش دوست داشت. در قدم بعد که صحبت امروز ماست، شما نیاز دارید تا مهارتهای والد خوب بودن را نیز بیاموزید، اما حواستان به مهارتهای قبل که دیگر در آن استاد شدهاید، هم باشد تا به دلیل مسئولیت جدید، آنها را فراموش نکنید.
هر قدم که پیش میروید، به مسئولیتهای جدیدتان اضافه خواهد شد. فرزندانتان بزرگ میشوند، نوجوان و جوان میشوند و شما باید نحوه برخورد در هر مرحله را خوب بدانید، حتی مدیریت ارتباط خانوده با همسایهها، معلمان و دوستان فرزندان و... نیز باید حساب شده و از روی فکر باشد.در آینده وقتی صاحب عروس و داماد و نوه میشوید نیز فصل جدیدی از ارتباطات پا به دنیای شما میگذارد، اما چیزی که همیشه ثابت میماند، پایه و ستون این زندگی است که نباید فراموش شود: شما در درجه اول باید همسر خوبی باشید.
شاید پیش خودتان بگویید تا رسیدن به آن زمان، خود به خود زندگیتان محکمتر میشود، اما باید به خاطر بسپارید هیچ چیزی خود به خود امکانپذیر نیست. هر کدام از این مراحل و گستردهتر شدن محیط و ارتباطات خانواده میتواند تهدیدی برایتان باشد، اگر ندانید چگونه در کنار همسرتان گام بردارید.حتی تولد یک فرزند که شیرینترین اتفاق هر خانوادهای است، میتواند باعث دور شدن زن و شوهر از هم و فراموش کردن وظایف همسری و به دنبال آن کدورت و سردی فضای خانه باشد.
فرزندان ما زمانی احساس خوشبختی میکنند که شاهد عشق روزافزون بین ما باشند. اگر به بهانه رسیدگی به آنها و مشغله زندگی پرجمعیتتر امروز، از همسرمان غافل شویم، لطمه جبرانناپذیری به آنها و خودمان زدهایم.
مثل همیشه یادمان باشد که شایسته خوشبخت بودن و شاد زیستن هستیم. این موهبت را از خودمان و عزیزانمان نگیریم.
بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالاً از این که بفهمند این بیماری میتواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر میکنند افسردگی یعنی «حس بد داشتن» یا «احساس غمگینی». آنها نمیدانند که افسردگی میتواند باعث شود که فرد از یک تصمیمگیری ساده عاجز شود، 20 ساعت در شبانهروز بخوابد، یا بدون دلیل مشخصی شروع به گریه کند و نتواند جلوی خودش را بگیرد. بنابراین آشنایی با علائم افسردگی برای همگان اهمیت دارد. علائم متداولی که به عنوان علائم هشدار دهنده افسردگی در نظر گرفته میشوند به قرار زیرند:
1- تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده میباشد. به طور خلاصه یعنی این که حس کنید به قدر هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه این که تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید. برای مثال، ترجیح بدهید بعد از خاتمه کار روزانه، استراحت و مطالعه کنید تا این که به ورزش بپردازید. خستگی: دومین مرحله بعد از کاهش انرژی. افسردگی میتواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت، شما را سرحال نمیآورد و حتی صبحها پس از بیدار شدن از خواب هم احساس خستگی میکنید. این احساس خستگی در طول روز هم ادامه مییابد. ممکن است در محل کار که هستید فعالیتهای کاری شما را به خود مشغول کند ولی بعد از آن که به خانه برمیگردید آنچنان احساس کوفتگی کنید که انگار قطار از رویتان رد شده است! خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانههای خستگی است. سستی و رخوت: این عارضه جدّیتری است. کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بیحال و خوابآلوده باشد. و یا در حالت متداولتر، ممکن است ساعتها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند. نه این که به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقهمند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند. کاهش فعالیت: این ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد و یا آن که مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیتهای معمولی فرد شروع به کاهش کند این ممکن است از علائم افسردگی باشد. بیخوابی یا پرخوابی: یکی از شایعترین علائم افسردگی بیخوابی است: دراز کشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن و یا فکرهای مختلف کردن. پرخوابی عکس بیخوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن. بیخوابی ممکن است فعالیتهای روزانه شما را تحت تاثیر قرار دهد یا ندهد و یا ممکن است در ارتباط با سایر علائم، نشانه وجود افسردگی در فرد باشد زیرا عوامل بسیاری میتوانند موجب بیخوابی گردند. امّا پرخوابی، خود به خود نشانه افسردگی است و فرد باید فوراً به روانپزشک مراجعه کند. از دست دادن علاقه به فعالیتهای لذتبخش و شادیآور: نام این علامت، خود به قدر کافی گویاست. مثلاً شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستانتان بسیار لذت میبردید و حال، دعوت آنها را رد میکنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصلهاش را ندارید. کنارهگیری اجتماعی: تشریح این عارضه، آسان ولی تشخیص آن دشوار است و بستگی به این دارد که فردی که شخصیت دوقطبی دارد در کدام حالت باشد. به عنوان مثال، چنین فردی گاهی علاقه زیادی به میهمانی رفتن دارد و گاهی برعکس، ترجیح میدهد تنها در خانه بماند و کتاب بخواند. از سوی دیگر، شخصی که به طور طبیعی آدم گوشهگیری است، در صورت افسردگی گوشهگیرتر و انزواطلبتر میشود ولی چون به این خصلت شناخته شده بوده، تشخیص این علامت افسردگی در او دشوارتر خواهد بود. 2- تغییرات فیزیکی هر کس که فکر میکند افسردگی فقط با مغز افراد سروکار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده و یا از آن چیز زیادی نمیداند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسانها اثر میگذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا میگذارد. برخی از آنها را در بخش 1 ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره میکنیم.
دردهای تعریف نشده: یکی از نظریههایی که در مورد علّت بدن درد در افراد افسرده وجود دارد این است که این افراد معمولاً به دلیل اختلال در خواب، استراحت کامل نمیکنند و از نظر جسمی دچار استرس هستند. خواب بدون استراحت (چه کمخوابی و چه پرخوابی) از مؤلفههای اصلی سندروم خستگی مزمن و فیبرومایلجیا (دردهای عضلانی و استخوانی گسترده که علّت آن هنوز ناشناخته است) میباشد. به علاوه، افراد افسرده معمولاً بیشتر از حدّ طبیعی دارای هورمون کورتیزول هستند که این به نوبه خود با دردهای عمومی در بدن ارتباط دارد. کاهش یا افزایش وزن کم اشتهایی یا پراشتهایی: کم اشتهایی در شرایط افسردگی کاملاً شایع است. گاهی اوقات نیز افراد افسرده به عنوان مسکّن به غذا روی میآورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن میتواند از نشانههای افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد به هنگام افسردگی به غذا و مخصوصاً غذاهای پرچربی روی میآورند این است که کربوهیدراتها سطح سروتونین مغز را بالا میبرند (سروتونین یکی از انتقالدهندههای عصبی است که زیاد پائین آمدن سطح آن به افسردگی ارتباط دارد). همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره نامناسب چربی در بدن انگاشته میشود. بیقراری یا کندی روانی-حرکتی: بیقراری روانی- حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت، بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانههای متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دستها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی-حرکتی برعکس، به آهستگی فعالیتهای فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذاخوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمأنینه انجام شوند. 3- درد هیجانی (Emotional Pain )
غمگینی طولانی گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح احساس گناه احساس پوچی از دست دادن اعتماد به نفس احساس ناامیدی احساس بیپناهی این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بیپناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. امّا در حالت افسردگی، احساس بیپناهی به صورتهای زیر است:
آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول شدیدتر بودن بیش از یک حدّ معقول هر یک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غمانگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدیدآید امّا طولانی شدن بیش از حدّ آن باید به عنوان علائم احتمالی افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند حائز اهمیت است.
4- حالتهای روحی دشوار
تحریکپذیری: تقریباً همه این حالت را تجربه کردهاند. تحریکپذیری علتهای بیشماری میتواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورتحساب پیشبینی نشده، فرا رسیدن وقت دندانپزشک، و هر عامل استرسزای دیگری میتواند باعث آن شود. امّا هنگامی که دلیل واضحی برای این که چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی میشود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفتهها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است. خشم: خشم نهایت تحریکپذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت و یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید. اضطراب و نگرانی. این به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسواسی داشته باشد: قرصهایم تمام نشده؟ برای شام چه غذایی درست کنم؟ آیا به ماشینم بنزین زدم؟ مشکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لولهکش تلفن کنم. اگر امروز نیاید چی؟ بهتر است صبح خیلی زود از خانه بروم، چون ممکن است ترافیک سنگین باشد یا وسط راه ماشینم پنچر شود. اضطراب ممکن است شکل عمومیتری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولاً فرد مضطرب در حالت بیتصمیمی به سر میبرد. بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچکس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. شانسی برای استخدام شدن ندارم. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفیبافی به صورت مبالغهآمیزی در میآید: دلیلی وجود ندارد که روز بدی در پیش باشد، بعضیها شما را دوست دارند، و اگر افسرده نبودی شانس خوبی برای گرفتن کار داشتی. بیتفاوتی: لباسهای کثیف انباشته شده، صورتحسابها پرداخت نشده و شما بیخیال هستید. دوستی به شما تلفن میکند و مشکلش را با شما در میان میگذارد. امّا شما فقط ساکت نشستهاید و گوش میکنید و حرفهای او هیچ احساسی را در شما برنمیانگیزد. خود انتقادی: هر کس اشتباه میکند. امّا فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه میدهد. «من امروز خسته به نظر میرسم.» تبدیل به «من زشت هستم» میشود. «من در محاسبه موجودی حسابم اشتباه کردهام.» به «من در ریاضیات کودن هستم.» تبدیل میشود. منفی بافی بیش از حد درباره خود از علائم افسردگی است. 5- تغییر در الگوهای فکری گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دستهبندی شدهاند امّا هر یک از آنها میتوانند آثار قابل ملاحظهای بر روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر بر روی نحوه کار کردن تاثیر میگذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص میباشد:
عدم تمرکز: این به دو شکل امکانپذیر است. یکی این که صرفنظر از این که چقدر سعی میکنید نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتابی که در حال مطالعهاش هستید یا صحبتهای سخنرانی که در جلسهاش حضور دارید و یا روی رژیم غذایی که در پیش گرفتهاند تمرکز کنید. از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آن که خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آئید. مثلاً ناگهان متوجه شوید که 20 دقیقه است که روی همین صفحه کتاب ماندهاید. اوّلی رنجآور و ناراحتکننده است و دومی میتواند مشکلات زیادی برای فرد به وجود آورد. به هر حال، عدم تمرکز، وضعیت مهمی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. بیتصمیمی: امروز برای رفتن به سرکار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر کی است؟ در حالت افسردگی، تصمیمگیری ساده هم ممکن است مشکلساز گردد. و تصمیمگیریهای پیچیده میتواند غیرممکن شود. هنگامی که بیتصمیمی با اضطراب همراه باشد، مواجه شدن با شرائطی که تصمیمگیری اجتناب ناپذیر است میتواند به هیستری بیانجامد. مردم معمولاً فکر میکنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشهگیری است امّا چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، میتواند واکنشهایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.
مشکلات حافظهای: این مشکلات میتواند در اثر تمرکز ضعیف بروز کند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که بهتان گفته شده است نشنیدهاید و در نتیجه نمیتوانید آن را به یاد آورید. امّا افسردگی می تواند مستقیماً نیز بر روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، شنیده و یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعداً فراموشش شود. بینظمی: این علامت، منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania ) دچارند نیز معمولاً آدمهای بینظمی هستند. امّا در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند. مثلاً شما علیرغم به هم ریختگی اتاقتان، دقیقاً میدانید که هر چیز کجا قرار دارد. امّا در شرایط افسردگی، بینظمی فرد را ناراحت می کند و باعث میشود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلاً فرد میتوانست برای حل این مشکل اقدام کند. 6- دل مشغولی به مرگ هر چند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای یک چیز بیایند امّا در واقع، آنها اشکال مختلفی از دل مشغولی به مساله مرگ هستند.
فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصوّر و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصوّر کند. یا به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاریش میافتد فکر کند و یا درباره این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه میگویند. یکی از عبارتهایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار میبرند این است که «ای کاش مرده بودم.» امّا بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدّی گرفته شود، پیش از آن که افکار به واقعیت بپیوندد. فکر خودکشی: در این حالت، بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پیش میرود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیافتد و به طور واقعی برای این عمل برنامهریزی کند. چه فرد برنامه مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشی باید بسیار جدّی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی میتوان به تلاش قبلی برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرسزا در زندگی و دسترسی به اسلحه اشاره کرد. احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی میکند، گروهی از علائمی که در 5 بخش قبل ذکر شد را به همراه دارد. این علائم عبارتند از: ناامیدی بیتفاوتی از دست دادن علاقه به فعالیتهای لذتبخش سستی و رخوت کنارهگیری اجتماعی به علاوه، فرد ممکن است خود را صرفاً در جایگاه یک «ناظر» نسبت به اتفاقاتی که پیرامونش میافتد حس کند. احساس «پشت سر کسی ایستادن» و نگاه کردن به اتفاقاتی که میافتد.
نتیجهگیری علائمی که ذکر شد، به ندرت به صورت منفرد حضور دارند و معمولاً ترکیبی از آنها در فرد افسرده وجود دارد. برای مثال، ممکن است این علائم در یک نفر وجود داشته باشد:
گروه 1- تغییر در سطح فعالیت خستگی بیخوابی سستی و رخوت
گروه 2- تغییرات فیزیکی دردهای تعریف نشده بیقراری روانی- حرکت
گروه 3- درد هیجانی از دست دادن اعتماد به نفس احساس بیپناهی گروه 4- حالتهای روحی دشوار تحریکپذیری اضطراب و نگرانی گروه 5- تغییر در الگوهای فکری بیتصمیمی بینظمی و هیچ علامتی از گروه 6، یعنی دلمشغولی به مرگ وجود نداشته باشد. فرد افسرده دیگری ممکن است ترکیب کاملاً متفاوتی از این علائم را داشته باشد. نکته مهم این است که باید نسبت به علائم هشدار دهنده افسردگی شناخت داشته باشیم تا بتوانیم آنها را، در صورت وجود، در خودمان یا اطرافیانمان هر چه زودتر شناسایی کنیم و به موقع نسبت به درمان اقدام نمائیم. روان یار
کودکان را تحسین کرده و آنها را مورد تعریف و تمجید قرار دهید.
اغلب از والدین شنیده میشود: «میخواهم بدانم هوش هیجانی چیست و چگونه آن را در فرزندم تقویت کنم. گاهی احساس میکنم وقتی فرزندم بین همکلاسیهایش قرارمیگیرد از آنها ضعیفتر است یا نسبت به آنها حساستر است و روابط ضعیفتری دارد.»
یا گفته می شود: «چگونه به او کمک کنم.»
هوش هیجانی به معنای شناخت و کنترل عواطف و هیجان های خود است.
دانش آموزی که شاگرد اول است احتمال دارد بهره هوشی بالاتری داشته باشد، اما این به آن معنا نیست که هوش هیجانی او نیز بالا باشد. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند در روابط بین فردی خود موفق تر عمل می کنند. گام اول برای این که هوش هیجانی را در فرزندانمان و حتی خودمان ارتقا دهیم شناخت هیجانات مختلفی از قبیل خشم، غم، ترس، شادمانی، شرم و... است، سپس باید برای ابراز آنها راه های منطقی پیدا کنیم. از خود بپرسید الان دقیقا چه احساسی دارم؟ آیا رنجیده ام، آیا حسودی ام شده؟ آیا عصبانی ام؟ زمانی که احساس خود را شناسایی کنیم و راهی مناسب برای ابراز آن بیابیم در نهایت به کنترل و ابراز هیجان می رسیم.
برای ارتقای هوش هیجانی فرزندانتان از این مساله آگاه باشید: از هیجانات کودکان مطلع باشید. هیجانات را به عنوان فرصتی برای ایجاد صمیمیت در نظر بگیرید. با همدلی و صادقانه به احساسات کودکان گوش کنید. به کودکان کمک کنید تا هیجانات خود را به نحو صحیح بیان کنند. با درنظر گرفتن ارزش ها و قوانین جامعه آموزش دهید تا به این موارد دست یابند: شناسایی اهداف، فکر کردن به راه حل های ممکن، ارزیابی راه حل ها، انتخاب راه حل مناسب.
از سوی دیگر از انتقاد های بی رویه و ادای کودکان را درآوردن پرهیز کنید. کودکان را تحسین کرده و آنها را مورد تعریف و تمجید قرار دهید. از برنامه های دستوری چشم پوشی کنید. به کودکان حق انتخاب بدهید و با احترام به خواسته هایشان، آنها را توانمند سازید. در خیال ها و رویاهای کودکان شریک شوید. با کودکان صادق باشید. در انجام امور صبور باشید و راه حل های خود را به کودکان تحمیل نکنید.
دکتر مهرنوش دارینی - روان شناس و مشاور منبع : جام جم آنلاین
هر گوشه از چهره و هر تغییر کوچکی در آن، یک دنیا راز را فاش میکند. آنها معتقدند از شیوه خندیدن ما گرفته تا حرکات لبمان، همه و همه در گشودن این رازها موثرند. اگر هنوز هم تصمیم دارید که به یک چهرهخوان حرفهای تبدیل شوید، به دانستههای قبلی خود اکتفا نکنید و در این صفحه با ما باشید. اینبار به شما یاد میدهیم با کمک لبخند و حرکات لب فرد مقابلتان، او را بشناسید و مچش را بگیرید.
هر گوشه از چهره و هر تغییر کوچکی در آن، یک دنیا راز را فاش میکند. آنها معتقدند از شیوه خندیدن ما گرفته تا حرکات لبمان، همه و همه در گشودن این رازها موثرند. اگر هنوز هم تصمیم دارید که به یک چهرهخوان حرفهای تبدیل شوید، به دانستههای قبلی خود اکتفا نکنید و در این صفحه با ما باشید. اینبار به شما یاد میدهیم با کمک لبخند و حرکات لب فرد مقابلتان، او را بشناسید و مچش را بگیرید.
دندانهایش را نشان میدهد؟
خندیدن با دهان گشوده، به شما میگوید برای این فرد جالب هستید و او دوست دارد بیشتر با شما آشنا شود. اگر با فردی روبهرو هستید که در زمان خندیدن دندانهای بالایش را نشان میدهد، بدانید از معاشرت با شما لذت میبرد.
فکش نيفتاده است؟
در یک لبخند طبیعی، فک هم دچار افتادگی میشود اما افرادی که با کمترین افتادگی فک میخندند، به جای اینکه با این واکنش احساسات واقعیشان را نشان دهند، لبخندی ساختگی را به شما تحویل میدهند. این آدمها برای اینکه همیشه در چهرهشان یک لبخند ثابت داشته باشند تلاش زیادی میکنند و حتی گاهی بدون آنکه نیاز باشد یک لبخند را به شما تحویل میدهند.
شما را گیج میکند؟
لبخند بعضی از افراد، نمیتواند شخصیتشان را نشان دهد. آنها زمانی که لبخند میزنند در هر گوشه از چهرهشان احساسات متناقضی را نشان میدهند و نمیگذارند طرف مقابلشان از احساساتشان سر دربیاورد. یادتان نرود لبخند واقعی تمام چهره را درگیر میکند.
مثل مرموزها میخندد؟
افرادي که میخواهند احساساتشان را پنهان کنند، با لبهای بسته میخندند. آنها دوست ندارند کسی سر از کارشان در بیاورد و هنگام خندیدن، دندانهایشان را پنهان میکنند. فردی که چنین لبخندی به لب دارد، به احتمال زیاد رازهایی برای پنهان کردن دارد. اما اگر زمانی که فرد مقابل شما میخندد،در اطراف چشم و دهانش چینهای متقارنی ایجاد شود، میتوانید به صداقتش اعتماد کنید.
زورکی میخندد؟
لبخندی كه خیلی سریع ظاهر میشود و بیشتر از یك لبخند طبیعی است لبخندی ساختگی و مصنوعی ناميده ميشود. اگر فرد مقابلتان در زمان خنده تنها دهانش را حرکت میدهد، باید بگوییم لبخند او یک لبخند ساختگی است. احتمالا فردی که این لبخند را بر لب دارد، به اجبار با شما موافق شده است یا به زور شما را تحمل میکند. این شیوه لبخند را معمولا کسانی انتخاب میکنند که از فشار عصبی رنج میبرند.
لبش را گاز میگیرد؟
بسیاری از ما در مواقعی که رفتار نادرستی را انجام دادهایم، این واکنش را از دیگران دریافت کردهایم. اما روانشناسان میگویند گاز گرفتن لب نشانه استرس و تنش است. از نظر آنها این واکنش گاهی میتواند نشانه تمركز بالا هم باشد.
دهانشرا کج میکند؟
گوشه لبی که هنگام لبخند زدن به سمت پایین كج شده به شما میگوید با یک فرد شیطان و بازیگوش روبهرو هستید. کسی که به این شکل میخندد، با چشمانش به شما نگاه میکند و میتوانید از نگاهش بفهمید که نقشهای برایتان کشیده است.
معنی این حرکات چیست؟
انگشتش را میمکد؟
مکیدن انگشت فقط یک رفتار کودکانه نیست. بسیاری از بزرگسالان هم از این رفتار به عنوان واکنش به موقعیتهای استرسزا و برای کسب آرامش استفاده میکنند. آدمهای همیشه مضطرب معمولا این رفتار را به عادت تبدیل میکنند و گاه و بیگاه انگشتشان را میمکند. برای اینکه آنها عادتشان را ترک کنند، باید ریشه اصلی اضطرابشان را پیدا و آن را درمان کنید.
زبانش را جمع میکند؟
معمولا افراد این كار را برای رد و مخالفت با چیزی انجام میدهند. در چنین شرایطی انگار که خوراکی ترشی خورده باشند، زبانشان را در قسمت وسط دهان جمع میکنند. حس کردن این واکنش ممکن است برای شما دشوار باشد اما در حالت شدیدتر افراد در کنار جمع کردن زبانشان، چین و چروكهایی را هم در بینی ایجاد و چشمهايشان را هم جمع میکنند که به شما در شناسایی این حالت کمک میکند.
دست به دهان است؟
آدمهایی که هنگام حرف زدن دستشان را روی دهنشان میگیرند، میخواهند خودشان را سرکوب کنند. اغلب آنها بهطور ناخودآگاه این کار را انجام میدهند تا خودشان را از شوک یا احساس خجالتی که گرفتارش شدهاند، نجات دهند.
لبهایش را میجود؟
آدمهای عصبانی، لب پایین خود را جویده و سرشان را تكان میدهند. برای آنها جویدن لب راهی برای رسیدن به آرامش و فراموش کردن عوامل استرسزاست. شاید چنین فردی در لحظهای که لبهایش را میجود، دلیلی برای عصبی بودن داشته باشد و شاید هم از یک خشم درونی و عصبانیت همیشگی رنج ببرد. پس در رابطه با چنین فردی، کمی محتاطتر عمل کنید تا خشمش دامنگیرتان نشود.
خودکار و مدادش را میجود؟
این دسته از آدمها هم از همان مشکل افرادي رنج میبرند که ناخن خود را میجوند. آنها هم میخواهند با کارهایی مثل مكیدن انگشت یا جویدن خودكار به آرامش درونی برسند. ممکن است این رفتار آنها یک واکنش لحظهای باشد، اما امکان دارد چنین عادتی بیش از حد در آنها ریشه دوانده باشد و برای برطرف کردن آن، نیاز به جایگزین کردن رفتارهای دیگر یا کمک یک روانشناس وجود داشته باشد.
همیشه نگران هستید؛ نگران از کثیفی و میکروب ها، آلودگی، بیماری خاص، مریض شدن، نگرانی در مورد سرایت بیماری تان به دیگران، نگرانی مفرط از تماس با حیوانات (مثلا حشرات) نگرانی در مورد حق و ناحق و اصول اخلاقی، کفرگویی، ترس از دست دادن افراد و چیزهایی که دوست دارید
همیشه نگران هستید؛ نگران از کثیفی و میکروب ها، آلودگی، بیماری خاص، مریض شدن، نگرانی در مورد سرایت بیماری تان به دیگران، نگرانی مفرط از تماس با حیوانات (مثلا حشرات) نگرانی در مورد حق و ناحق و اصول اخلاقی، کفرگویی، ترس از دست دادن افراد و چیزهایی که دوست دارید، ترس از آسیب زدن به دیگران در نتیجه بی دقتی ، ترس از مسئول شناخته شدن بابت یک حادثه وحشتناک دیگر، ترس های خرافی، اعداد خوش یمن یا نحس، رنگ هایی با معانی خاص، تصاویر، موسیقی یا کلمات سمجی که در ذهن شما مرتب تکرار می شوند، درباره ظاهرتان نگرانید، دست شستن، حمام کردن، مسواک زدن و آرایش کردن مفرط توأم با تشریفات، وسواس وارسی در و پنجره، اجاق گاز، وسایل برقی، وارسی امور شخصی و کاری تا هیچ اشتباه یا خطایی را به دنبال نداشته باشد، رفتارهای خرافی، وسواس کندن موی سر، شب ها چند بار از خواب بیدار می شوید و همه درهای خانه را وارسی می کنید تا از قفل بودن شان اطمینان حاصل کنید و هر بار که به رختخواب برمی گردید، این نگرانی گریبان تان را می گیرد که مبادا یکی از درها یا پنجره ها را از قلم انداخته باشید؛ نگرانی از این مسئله که چنانچه هر چیزی سر جای خود قرار نگیرد، حادثه ای رخ خواهد داد و شما دچار مشکل خواهید شد، همیشه درگیر پاکیزه کردن اشیای بی جان منزل هستید، همیشه دیر به سر کار، محل تحصیل یا مهمانی می رسید چون باید بارهاوبارها ظاهرتان را وارسی کنید، داخل کیف تان را بگردید تا چیزی را جا نگذاشته باشید و حتما چندبار خانه را چک کنید تا شیر آب باز نباشد و چراغی روشن نمانده باشد. ● چند نوع وسواس داریم؟ همه آدم ها گاهی دچار این افکار سمج و اعمال تکراری می شوند، مثلا «نکند شیر اجاق گاز را نبسته باشم» یا کشش به انجام رفتارهای تشریفاتی پیدا می کنند، مثلا «نوشتن چندباره کارهایی که باید انجام دهند» داشتن این افکار و انجام این اعمال تا حدی که چنان وقت گیر باشد که زندگی روزانه را مختل کنند، وسواس نامیده می شود، وسواس به دو گونه است؛ وسواس فکری و عملی. وسواس فکری عبارت است از افکار سمج و تصورات تکرار شونده ای که در شما ایجاد اضطراب و نگرانی می کند. اما وسواس عملی، اجبار به انجام کارها و تشریفات خاص است، به صورت مکرر که اضطراب شما را کم می کند، داشتن افکار وسواسی در شما ایجاد اضطراب می کند، بنابراین دست به کارهایی می زنید که با انجام آن اضطراب تان را کم کنید؛ این کارهای تکراری اعمال وسواسی هستند. ● شما هم درگیرید؟ اگر وسواسی هستید، نمی توانید به احساس ها و قضاوت های خود اعتماد کنید، درحالی که می بینید چیزی کثیف نیست یا در قفل شده، باز هم به چشمان خود اعتماد ندارید، فکرهای وسواسی بسیار پریشان کننده اند، رفتارهای وسواسی بسیار وقت گیر هستند، (شستن مکرر دست تا جایی که از آن ها خون جاری شود)، گرفتار شدن به رفتارها و افکار وسواسی به هر دلیلی که اتفاق افتاده باشد و دلایل زیستی یا دلایل محیطی که ریشه در گذشته شما دارند، نباید ساده گرفته شوند و نباید از کنار آن ها به راحتی بگذرید، اگر دچار رفتارها و افکاری هستید که به صورت مکرر تکرار می شوند و در زندگی روزانه شما اختلال ایجاد کرده اند، آن را جدی بگیرید و حتما با یک روان پزشک یا مشاور مشورت کنید چون ممکن است به درمان دارویی یا رفتاری احتیاج داشته باشید. ● اوضاع شما چطور است؟ در اینجا برای شما تستی داریم که با انجام آن می توانید پی ببرید که آیا وسواسی هستید یا خیر؟ و اگر گرفتار وسواس شده اید، این بیماری در شما تا چه حد پیشرفت کرده است. تا حتما برای درمان آن اقدام کنید. برای هر تست جواب بله یا خیر بدهید، در سوال ها خیلی تامل نکنید، سخت نگیرید و برای جواب دادن وسواس به خرج ندهید و نخستین جوابی که به ذهن تان رسید همان را علامت بزنید. ۱. ترجیح می دهم از تلفن های عمومی استفاده نکنم چون فکر می کنم شاید آلوده باشند. ۲. غالبا افکار زشت و زننده ای به ذهنم می رسد که رها شدن از آن ها برایم مشکل است. ۳. من بیش از سایر مردم به صداقت اهمیت می دهم. ۴. چون نمی توانم کارها را به موقع تمام کنم، اغلب سر قرارهایم دیر حاضر می شوم. ۵. اغلب مجبورم چیزهایی مانند شیر آب، شیر گاز و قفل در را چندین بار وارسی کنم. ۶. وجدان بسیار سختگیری دارم. ۷. تقریبا همیشه افکار ناخوشایندی که ناخواسته به ذهنم خطور می کنند، موجب ناراحتی ام می شوند. ۸. معمولا در مورد چیزهای ساده ای که هر روز انجام می دهم، دچار شک و تردیدهای جدی می شوم. ۹. چون همه چیز را بارها و بارها تکرار می کنم، اغلب کارهایم عقب می افتند. ۱۰. برخی از اعداد فوق العاده نحس هستند (بدشانسی می آورند). ۱۱. یکی از مشکلات عمده من این است که به جزئیات زیاد توجه می کنم. ۱۲. مشکل عمده من وارسی های مکرر است. ۱۳. صبح ها وقت نسبتا زیادی را صرف شستن دست و صورت خود می کنم. ۱۴. هر روز وقت زیادی را صرف وارسی وسایل منزل می کنم. ۱۵. حتی اگر کاری را با کمال دقت انجام دهم، اغلب احساس می کنم آن را به طور کاملا درست انجام نداده ام. ۱۶. اگر به جانوری دست بزنم، بی جهت نگران آلودگی نمی شوم. ۱۷. اگر به طور تصادفی در راه با کسی برخورد کنم، بی جهت دچار نگرانی نمی شوم. ۱۸. هیچ یک از والدین من در دوران کودکی ام، سختگیر نبوده اند. ۱۹. به اندازه معمول از صابون و مواد بهداشتی آرایشی استفاده می کنم. ۲۰. عادت ندارم قبل از پست کردن نامه و ای میل، چندین بار آن را وارسی کنم. ۲۱. صبح ها وقت زیادی صرف لباس پوشیدن و آماده شدن نمی کنم. ۲۲. بیش از حد نگران نظافت نیستم. ۲۳. می توانم بدون دغدغه خاطر، از دستشویی های عمومی که تمیز باشند، استفاده کنم. ۲۴. بی جهت نگران میکروب و بیماری نیستم. ۲۵. تمایلی ندارم چیزی را بیش از یک بار وارسی کنم. ۲۶. در انجام کارهای معمولی طبق یک روال سفت و سخت عمل نمی کنم. ۲۷. وقتی به پول دست می زنم، احساس نمی کنم دست هایم کثیف شده اند. ۲۸. معمولا هنگام انجام کارهای روزمره، به شمارش اعداد نمی پردازم. ۲۹. از مواد ضد عفونی کننده، زیاد استفاده نمی کنم. ۳۰. شب ها تا کردن و آویختن لباس هایم، وقت زیادی نمی گیرد. ● کلید پاسخ ها اگر به سوال های یک تا ۱۵پاسخ بله داده اید به خود یک امتیاز بدهید ولی اگر پاسخ خیر داده اید امتیازی ندهید، از سوال ۱۶ تا۳۰ اگر پاسخ خیر داده اید یک امتیاز به خود بدهید، در صورتی که پاسخ بله داده اید امتیازی ندهید. ▪ نمره بین ۱ تا ۱۰ اگر نمره شما بین یک تا ۱۰ باشد، رفتارهای وسواس گونه در شما کم است یا اصلا وجود ندارد، زیاد نگران نباشید، انجام بعضی کارهای تکراری و رفتارهای خاصی که به صورت عادت در آمده، اگر در زندگی تان اختلال ایجاد نکند طبیعی است، با انجام رفتارهای جایگزین و کم کردن حساسیت ها می توان بعضی رفتارها را اصلاح کرد. ▪ نمره بین ۱۰ تا ۲۰ اگر نمره شما بین ۱۰ تا ۲۰ باشد، شما یک سری اعمال وسواسی و افکار تکرارشونده دارید، بی توجهی به این اعمال و افکار اگر تا به حال برای تان ایجاد مشکل نکرده باشد در دراز مدت در زندگی تان اختلال ایجاد خواهد کرد به طوری که از زندگی عادی و روزمره خود وا می مانید، قبل از بیشتر شدن این رفتارها به دنبال درمان بوده و از کنار آن ساده و آسان نگذرید. ▪ نمره بین ۲۰ تا ۳۰ اگر نمره شما بین ۲۰ تا ۳۰ باشد، شما یک فرد وسواسی هستید، شما حتما به روانپزشک یا مشاور نیاز دارید، مشکل خود را جدی بگیرید و حتما با یک متخصص مشورت کنید. bartarinha.
اگر مایلید اطلاعات بیشتری درمورد شخصیت خودتان وخصوصیاتی كه باعث میشوند دیگران شما را بیشتردوست داشته باشند پیدا كنید به تست زیربا كمال صداقت پاسخ دهید.این تست جدیدترین تست روان شناسی دركشورآمریكا است.
اگر مایلید اطلاعات بیشتری درمورد شخصیت خودتان وخصوصیاتی كه باعث میشوند دیگران شما را بیشتردوست داشته باشند پیدا كنید به تست زیربا كمال صداقت پاسخ دهید.این تست جدیدترین تست روان شناسی دركشورآمریكا است.
1- فرض كنید شما مشخصه صورت كسی هستید,كدام قسمت ازصورت او هستید؟
الف : چین وچروك ب : لكه ج : خال زیبایی د : كك ومك ت :لبخند
2- دوست دارید چه نوع پرنده ای باشید؟
الف : شباهنگ ب : جغد ج : عقاب د : فلامینگو ت : پنگوئن
3- كدام یك ازآلات موسیقی را دوست دارید؟
الف: پیانو ب : ویلون ج : سازدهنی د : گیتار ت : دف
4- كدام یك ازبرنامه های تلویزیونی برای شما جالب تراست؟
الف : اخباروبرنامه های مستند ب : فیلم های درام وزندگی نامه ج : هیجانی وپلیسی د : عشقی وماجرایی ت : كمدی وكارتون
5- كدام یك ازبازی های شهربازی را بیشتردوست دارید؟
الف : هیچ كدام , من ازشهربازی متنفرم ب : قطاریا قایق ج : نمایش واجرای كمدی د : چرخ وفلك ووسایلی كه سریع می چرخند ت :ترن های هوایی سریع السیر
6- آیا شما به اشتباهات خودتان میخندید؟
الف : هرگز ب : به ندرت ج : برخی مواقع د: معمولا ت: همیشه
7- اگردوست شما سربه سرتان گذاشت چه عكس العملی نشان می دهید؟
الف : عصبانی میشوید ب: ناراحت میشوید ج : برایتان جالب است د: تلافی میكنید ت :چندین برابرتلافی میكنید
8- اولین چیزی كه صبح موقع بیدارشدن به فكرتان خطورمیكند چیست؟
الف : كارویا تحصیل ب: مشكلات زندگی ج : صبحانه د : روزی كه درپیش دارید ت : كاری كه تا شب انجام خواهید داد
9- درزندگیتان چه شعاری دارید؟
الف :وقت طلاست ب: سحرخیزباش تا كامروا باشی ج : آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند د : زندگی كن وبه دیگران هم اجازه زندگی كردن بده ت : بی خیال باش , هرچه بادا باد
10- آیا به همه حیوانات علاقه مندید؟
الف : اصلا ب: تعداد كمی ازحیوانات ج : برخی ازحیوانات د: بیشترحیوانات ت : تمام حیوانات
11- شما لبخند میزنید؟
الف : هرگز ب: به ندرت ج : گاهی اوقات د :اغلب ت : آنقدرزیاد كه برخی فكرمی كنند دیوانه هستم
12- نظردیگران راجع به شما اغلب كدام مورد است؟
الف : بی رحم ب : سرد وبی احساس ج :زیبا د : دوست داشتنی ت : خوشگذران
13- شما احساس عشق وقدردانی خود را نشان میدهید؟
الف : هرگز ب : به ندرت ج : گاهی د :اغلب ت : حداكثرتا جایی كه امكان دارد
14- شما اعتقاد دارید كه برای شاداب بودن باید ساعاتی ازروز را منحصرا صرف خودتان كنید؟
الف :اصلا ب: احتمالا نه ج : گاهی د : بله ت : البته ,تا جایی كه امكان دارد به خودتان میرسید
15- آیا زندگی شما بابرنامه ریزی پیش میرود؟
الف : من حتی درتعطیلات هم برنامه ریزی میكنم ب : همیشه برنامه ریزی میكنم ج : بستگی به روزهفته دارد د :درصورت امكان اجازه میدهم كه خودش پیش آید ت:همیشه بدون برنامه ریزی روزها را طی میكنم
حال امتیازات كنارگزینه هایی را كه انتخاب كرده اید جمع كنید. گزینه الف1 امتیار, گزینه ب 2امتیاز , گزینه ج 3 امتیاز, گزینه د 4 امتیاز, گزینه ت 5 امتیازدارد سپس امتیازات خودتان ازپانزده سوال تست را مطابق با متن های زیرمقایسه كنید.
اگرامتیازشما بین 1تا 20باشد :
بدین معنی است كه شما سوسن سفید هستید ..مردم شما را به خاطرپشتكارتان ,ازجان ودل مایه گذاشتنتان وموفقیت هایتان تقدیرمی كنند.اهداف مشخصی دارید وفكرتان بركارتان متمركزاست .احتمالا فرزند اول خانواده هستید .احساستان را به سختی ابرازمی كنید .یكی ازمهمترین نگرانی های شما این است كه چگونه دربرابرافراد مختلف ظاهرشوید.اندیشه هایتان كمی متمایل به بدبینی است .اعتماد به نفس دارید ولی درباطن گاهی به خود اعتماد ندارید.قادرهستید كه هدفی تعیین كنید وبه آن برسید.بعضی مواقع دنیا را با دیدی باریك بین مینگرید .احساس میكنید كه وقت كمی برای رسیدن به آرزوهایتان دارید.
مواظب باشید جدی بودنتان شما را ازدنیای اطراف دورنكند .خونسرد باشید واززندگیتان لذت ببرید .كارهایی انجام دهید كه ازآنها لذت می برید .با انجام این دستورات قوه خلاقیت تان شكوفا می شود .سعی كنید كه بیشتربخندید وبا دیگران درتماس باشید.
اگرامتیازشما بین 21تا 54 باشد :
بدین معنی است شما یك گل رزهستید .كمی تیغ دارید ولی زیبایی های بسیاری دارید .حس شوخ طبعی دارید ولی ازشنیدن جوك لذت میبرید.احتمالا فرزند وسط خانواده هستید مردم دوست دارند دوروبرشما باشند .خونگرم هستید .دوستان صمیمی بسیاری دارید.زندگی را بادید واقع بینانه مینگرید .آگاهید كه زندگی ازخوبی ها وبدی ها تشكیل شده است .قادرید شانس خودتان را با توجه به سرمایه های كه دارید امتحان كنید .سخت كوش هستید وبه اهدافتان پایبندید .دوست دارید خودتان باشید واین مساله به شما اعتماد به نفس میدهد مشكلترین مساله درزندگیتان یكنواخت بودن مسایل است .یكنواختی درهرمساله ای شما را آزارمیدهد وباعث كسل شدن روحیه شما میشود .
به شما پیشنهاد میگردد كه افق دیدتان را وسیع تركنید .مسایل جدیدی را تجربه وكشف كنید .آنگاه متعجب خواهید شد كه چه نتایج زیبایی به دست آورده اید ومهمترازهمه اینكه فراموش نكنید كه درهمه چیزدنبال زیبایی بگردید مخصوصا درخودتان .
اگرامتیازشما بین 55 تا 75 باشد :
بدین معنی است كه شما یك گل آفتابگردان هستید دربستری ازگلهای رز.یك ویژگی بارزدرشما وجود دارد كه باعث گرمادهی به دیگران وجلوه گری شما میشود .ممكن است شما كوچكترین فرزند خانواده ویا تنها فرزند باشید ..دروقت لازم جدی هستید ولی دوستانتان شما را به عنوان یك شخص شوج طبع می شناسند .ازگفتن جوك لذت میبرید .گاهی شیطنت میكنید .مایلید كه با افراد جدید وجالبی درزندگیتان آشنا شوید .با افرادی كه هیچ وقت نمیخندند راحت نیستید ..دید مثبتی به زندگی دارید ..درهمه چیزبه دنبال خوبیها هستید .بیدی نیستید كه با هربادی بلرزید .گرم ,دوست داشتنی ,با وفا واجتماعی هستید وهركدام ازاین صفات میتواند دلیلی برای خوب بودن شما باشد .انرژی نامحدودی دارید ولی انگیزه تان كم است .برای شما مشكل است كه فقط برروی یك كارمتمركز شوید به شما پیشنهاد میگردد كه اجازه دهید مردم روی جدی شما راهم ببینند همان طوركه چهره شاد شما را می بینند .دراین صورت میخواهند كه همیشه با شما باشند .به احساسات دیگران احترام بگذارید ازاین شاخه به آن شاخه نپرید وكاری راكه دوست دارید انتخاب كنید وتا پایان آن را انجام دهید بيتوته
برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید.
برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید.
اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـی کند. بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی می کنـید و حسرت داشتنش را می کشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید. و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد.
البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمی بـاشـد که شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد. کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را به مقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند. آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمی کنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید.
_ زیاد معاشرت کنید... سپس غیر قابل دسترس گردید هـر چه بیشتر با شخصی ارتباط داشته باشید آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت. این را دیوید لیدمن متخصص رفتار انسانها بیان می کند. در واقع حق با اوسـت. چندین مطالعه دیگر نشان داده کـه در مـعـرض قـرار گـرفـتن مکرر با هر محرک خاص ما را نسبت به آن محرک علاقه مند تر می گرداند. (تنها زمانی این نظریه صدق نمی کنـد کـه واکنش اولیه ما به آن محرک منفی باشد).
بنابراین در ابتدای آشنایی از آنکه کناره گیـر، گریزان و غیر قابل دسترس باشید، پرهیز کنید. در عوض به دنبـال بهانه های فراوان برای آنکه وقت خود را با وی بگذرانید باشید.
اکنون حواستان را کاملا جمع کنید چون این مرحله زیرکانه بوده و احتیاج به مهارت دارد. درست زمانی که مطمئن شدید که او را مجذوب خود کرده و محبوب گشته اید به تدریج معاشرت خود را کاهش داده و کمتر در دسترس قرار گیرید و این کـار را تـا زمانی کـه وی دیگر شما را دیگر ملاقات نکرده و نبینـد ادامه دهید. شـما هم اکنون "قانون کمـیابی" را بطور مؤثر بکار گماردید. همه ما واقف هستیم که: مردم خـواهـان چیزهایی هستـند که نمیتوانند داشته باشند.
همیشه در دسترس بودن شـما سبب کاهـش ارزش و شـان شما می گردد. برای مثال هـرگـاه پـایتان را از در خانه بیرون بگذارید و با توده عظیمی از الماس بروی زمین روبرو گردید، کم کم برایتان عادی شده و دیگر آنها را بچشم سنگهای گرانبها و ارزشمند نخواهید نگریست. این قانون کمیابی است که سبب میشـود بـیشتر طالب آنها گردید.
با آنان باشید و سپس کمیاب گردید و مشاهده خواهید کرد محبوب تر می شوید. ما مرتبا در مورد مسایلی چون شور و اشتیاق، جـاذبـه جـنـسـی و عـشـق صحبت به میان میاوریم اما به "شباهت ها" اشاره ای نمی کنیم . بـایـد آگـاه باشیم افراد با خصوصیات متضاد در بلـنـد مـدت جـذب یـکدیـگر نـمی شوند.
ما همواره در جستجوی شباهتها میان خود و شریک زندگیمان می بـاشیم. اغـلب ما بـا گـشـتـن و مـعـاشرت با دوستانی که مورد علاقه مان نمی باشند ترس داریـم پس چـرا با مـعشـوق خود چنین کنیم؟ علاقمند بودن و دوست داشتن کسی بسیار مهم تر از آن است که ما عاشق آن فرد باشیم. تنـها شباهت های اخلاقی و شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت می باشد. هرگاه شما با فردی کـه از لـحاظ ظاهـر شبـیـه شـما باشد آشنا گردید، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما گردد ۴ برابر بیشتر می باشد.
_ کار دلپسندی برایش انجام ندهید.... بـگذاریـد او برایتان کارهای دلپسندی انجام دهد هرگاه شما کار پـسـنـدیـده ای بـرای شـخـصی انجام دهید، از دو جهت احساس خوبی خواهید داشت : احـساس خـوشـنودی از خـودتان و صمیمیت با فردی که شما اندکی با عملتان لوسش کرده اید. ما معمولا بمنظور توجیه زحمات و یا هزینه هایی که صرف فرد مورد نظر کرده ایم در شایستگی و استحقاق وی مبالغه وخیالپردازی میکنیم. سـرانجام آنکه:ما آن فرد را بیشتر دوست خواهیم داشت.هرگاه شخصی برای ما کار پسندیده ای انجام میدهد، خوشنود میگردیم.
اما در کنار آن احساسات ناخوشایند دیگری نیز تظاهر خواهند کرد. گاه غرق در هیجانات می شویم.
در تـنگنا قرار می گیریم که مانند همان فرد بامعرفت که آن لطف را در حق شما کرده عمل نماییم یعنی آنکه لطفش را جبران کنیم. و حتی زمانیکه آن عمـل نـیک از سوی شخصی صورت می گـیـرد کـه شـما علاقه وافری به وی داشته اما نسبت به احساسش نسبت به خودتان مردد هستید، مسئله بسیار بغرنج تر میگردد. متوجه منظورم می شـوید؟ هنگامی که ما شیفته و شیدای شخصی می شویم، ناگزیریم برای او کارهای لطف آمیزی انجام دهیم.اما بهتر آنست اجازه دهید او شما را لوس کند.
_ به او نگاه کنید... زیـک روبیـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه ای را صورت داد تا دریابد آیا قادر است عشق را بطور علمی توسط ضبط مدت زمانی که دو عاشق بیکدیگر چشم دوختـه انـد، مورد اندازه گیری قرار دهد. وی دریافت که دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر می بـاشند ۷۵ درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به همدیگر نگاه می کنند. و هـنـگـامی که فرد ناخوانده ای به میان صحبتشان وارد میگردد آهسته تر روی از یکدیگر برمی گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـای معمولی افراد ۳۰ تا ۶۰ درصد از وقت را به نگاه کردن به یـکدیـگر اخـتـصـاص می دهند.
اهمیت مقیاس روبین واضح می باشد : احتمال آنکه بگوییم دو فرد تا چه میزان عاشـق و دلبـاخته یـکدیـگر هستند را می تـوان بـا انـدازه گیـری مـدت زمـانـی کـه آن دو عاشقانه به یکدیگر زل می زنند تخمین زد.
برخـی روانـکاوان از آن در حین مشاوره برای آنکه دریابند تا چه اندازه زوجین به یکدیگر علاقه و عشق دارند سود می برند. هـمچنین این موضوع اطلاعات سودمند زیادی را بـرای آنـکه بـخواهید شخصی دلباخته شما گردد در اختیارتان قرار میدهد. اینگونه که: هرگاه به شخصی که دوسـتـش می دارید در حین گفتگو ۷۵ درصد از زمان به وی نگاه کنید. با این کار مغز آن فرد را فریب میـدهید. مـغز آن شخص آخرین باری که فردی تا این اندازه به او نـگـاه کـرده را بـخاطر آورده و تـحلـیـلش از این نگاه طولانی، وجود عشق و علاقه خواهد بود.
در نتیجه این طـور مـی انـدیـشد که عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنیل اتیلامین (PEA) می کند. ایـن مـاده از خانواده آمفی تامین ها میباشند که توسط سیستم عصبی ترشح میگردد.هنگامی که ما عاشق میشویم PEA همان عاملی است که سبب تعریق کف دستان، احساس دل آشوبی، و افزایش ضربان قلب میشود.هر چه شخصی که شما خواهانش میباشد PEA بیشتری بدرون جریان خونش جاری گردد احتمال آنکه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزایـش میـیابد.
زمانی که شما نمی توانید صادقانه فردی فرد بی رغبـتـی را وابسته خود کنید، بکارگیری این تکنیک تولید PEA را کاملا میسر خواهد نمود. امتحان کنید.مطمئن هستم از نتیجه کار خود شگفت زده خواهید شد. زمـانـی کـه بـا شخصی هستید به وی حس عاشق بودن را القا کنید و اینکه او سـرانـجـام بـاورش شـود که عاشق شما است، زیاد بطول نخواهد انجامید.
_ روی برنگردانید... دیـگر یـافته های تعیین کننده در تحقیقات روبین : اگر فردی بـه زن و شوهری که در حـال گفتگو هستند، ملحق گردد، مدت زمان زیادی طول می کـشـد تـا نگاه آن زوج از یکدیگر منحرف شده و به نفر سوم برگردانده شود. باز هرگاه این عمل را با شـخصـی کـه هنوز دلباخته شما نگشته بکار بندید، به او طوری القا میکنید کـه گویی دلبـاخته شماست و باعث سرازیر گشتن مقدار بـیـشـتـری PEA داخـل جریان خونش می شـوید.
لئیل لونـز، مـتخصص روابط انسانها، این تکنیک را "چشمان آب نباتی" نـام نـهـاده. چشمانتان را به چشمان فردی که دوستش می دارید قفل نموده و ثابت در همان حالت نگه دارید. حتی زمانی که او صحبتـش پـایـان یـافـت و یا آنکه شخص دیـگـری به شما مـلـحـق شد، روی برنگردانید. وقتی سرانجام خـواسـتـیـد چشمانتان را از چشمانش برگردانید (پس از ۴-۳ ثانیه) آن کار را با بی میلی و آهستگی انجام دهید دقیقا مانند آنکه توسط یک آب نبات به یکدیگر چسبیده اید. شاید این تکنیک زیاد سودمند به نظر نرسد ولی باور کنید هرگاه بطور صحیح صورت گیرد از تعجب نفس شما را بند خواهد آورد.
اگرآنقدر کمرو و خجالتی می باشید که قادر نیستید مستقیما به چشمها خیره شـویـد از تکنیک آب نـبـات صـرف نظر کرده و از این روش استفاده نمایید.بفردی که وارد گفتگوی شما شده روی برگردانده اما به محض آنکه سخنان آن فرد پایان یافت، بـه سرعت چشمانتان را به سمت شخص مورد علاقه خود بازگردانید. این یک حرکت بررسی کنـنده است. شما میـخواهید واکنش وی را از آنچه گوینده بیان داشته مورد بررسی قرار داده و بـه وی تفهیم کنید که بیش از آن فرد به او علاقه مند هستید.
_ از علم مردمک سنجی کمک بگیرید... ما هـمگی با حالت چشمها پیش از خواب آشنا هستیم وقتی بـه آنها مینگریم نگاهـی خمارآلود است. شما تنها به یک چیز برای ایجاد حالت چشمان پیش از خواب نیاز دارید: مردمک های بزرگ و متسع. بر طبق علم مردمک سنجی این عاملی اسـت کـه هـمه ما به آن پاسخ می دهیـم. شـما قادر نیستید مردمک چشم خود را آگاهانه کنترل کنید (به همین خاطر است که می گویند چشمها هیچگاه دروغ نمیگویند).
اما شما می توانـیـد با ایجاد شرایط مناسب حالت مردمک منبسط را پدید آورده و به نتیجه دلخواه بـرسید. ابتدا نور را کاهش دهید. هـرگاه میـزان روشـنـایـی و نـور مـحیـط کاهـش یابد مردمک چشمها متسع میگردند. به همین خاطر است که استفاده از نور شمع و یا کلیدهای کاهنده نور چراغها در رستورانهای رمانتیک ضروری میباشد. تنها با ملایم کردن و کاهش نور نیست که چهره ما جذاب تر بنظر میرسند، مردمکهای منبسط نیز سودمند هستند.
دانشمندان ۲ تصویر از یک زن را به مردان نشان دادند. هر دو تصویر یکسان و مشابه بود یکی از دو تصویر طوری دستکاری شده بود که مـردمک چشـمـها بـزرگـتـر بـنـظر بـرسنـد. زمانی که تصویر دستکاری شده را نشان مردان دادند، آنهـا زن را در تـصـویـر دسـتـکاری شده، ۲ برابر جذابتر از تصویر واقـعـیـش تـشـخیـص دادنـد. بـروی چهره مردان نیز آزمایش مـشـابـهـی صـورت گـرفـت و بـه زنـان نـشـان داده شـد و نـتایج مشابهی حاصل گشت. همچنین هنگامی که ما به چیزی علاقه داریم و دوستش می داریم می نگریم، مـردمک چشمانمان باز بزرگتر و متسع می شوند.
این را نیز می تـوان تـوسـط تـصـاویـر به اثبات رساند. این بار پژوهشگران تصویر یک زن زیبا را میـان تـعداد زیـادی از تـصـاویر معمولی و پیش پا افتاده قرار دادند سپس تغییر اندازه مـردمـک چـشمهای مردان حین مشاهده آن تصاویر را مورد بررسی قرار دادند. بدون اسـتـثـنـا مـردمـک چـشـمهـای مردان بروی تصویر مورد نظر منبسط می گشت. این یعنی که هرگـاه شـمـا شـدیدا مجذوب شخصی شده باشید باید تا حالا مردمک چشمانتان مانند حفره های سیاه متسع و بزرگ شده باشد!! دلگرم