تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
بد دهانی یکی از شکلهای بروز پرخاشگری در افراد است که ...
۳ سال است که ازدواج کردهام. یک فرزند ۶ ماهه دارم. خانمم بددهانی میکند. هر کاری که کردهام نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است. زندگی را برایم تلخ کرده است. من هم گاهی مجبور میشوم جوابش را بدهم و گاهی برای فرار از حرفهای زشتش با او درگیر میشوم. برای حل این مشکل باید چه کار کنم؟
بددهانی به ۲ حالت اتفاق میافتد. در حالت اول ممکن است فرد از کلماتی استفاده کند که معنای بدی دارد ولی هدفش پرخاشگری نیست. افراد این چنینی ممکن است به دلیل حضور در یک محیط نامناسب، این نوع ارتباط کلامی را یاد گرفته و به آن عادت کرده باشند. اما به نظر میرسد منظور شما این نوع بد دهانی نبوده است. در حالت دوم، بد دهانی یکی از شکلهای بروز پرخاشگری در افراد است که در ادامه توضیحات بیشتری در باره این نوع بددهانی خواهید خواند
عزت نفس پایین یکی از دلایل پرخاشگری کلامی
پرخاشگری کلامی که بیشتر به عنوان بد دهانی شناخته میشود، دلایل مختلفی دارد؛ یکی از این دلایل مربوط به مسائل شخصیتی افراد است. مثلا فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد و برای خودش احترامی قائل نیست با بد دهانی تلاش میکند از عزت نفس شکنندهاش مراقبت کند. در واقع دست پیش را میگیرد تا پس نیفتد. معمولا این افراد با کلامهای پرخاشگرانه و تند مدام به اطرافیانشان حمله میکنند تا اعتماد به نفس پایینشان را جبران کنند. یکی دیگر از دلایل پرخاشگری کلامی، این است که این افراد گاهی از تحقیر کردن طرف مقابلشان استفاده میکنند تا جایگاهشان را در ذهن خودشان و دیگران بالا ببرند.
ناکامی یکی دیگر از دلایل پرخاشگری
یکی از دلایل اصلی پرخاشگری بین زوجها، ناکامی در تامین نیازهای مختلف زن و شوهر است. این نیازها انواع مختلفی دارد. نیاز به عشق، نیاز به آزادی و.... نیازهای مختلفی است و چون گاهی این نیازها پاسخ مناسبی دریافت نمیکنند، باعث ناکامی میشوند و ناکامی در هر زمینهای باعث بروز پرخاشگری میشود.
رفتار طرف مقابل هم در پرخاشگری تاثیر دارد
در پرخاشگری یک مسئله مهم رفتار طرف مقابل است. گاهی اوقات رفتار یکی از زوجین، برای بروز پرخاشگری تحریک کننده است؛ مثلا کارهایی که لج طرف مقابل را در میآورد مثل بیمحلی کردن، اهمیت قائل نشدن برای انتخابهایش و.... که ظاهرشان بسیار ملایمتر از واکنشهایی مانند پرخاشگری است ولی باعث میشود طرف مقابل در یک حالت فرسایشی قرار بگیرد. رفتارهای این چنینی باعث میشود که طرف مقابل مجبور شود به صورت پرخاشگری واکنش نشان دهد
بروز اشتباه هیجان به صورت پرخاشگرانه
نیاز به تخلیه هیجان طبیعی است منتها مسئلهای که وجود دارد این است که ما باید راه درست بروز هیجان را یاد بگیریم! وقتی در مسائل تربیتی به ما آموزش داده نمیشود که چگونه هیجان خود را ابراز کنیم، باعث میشود زمانی که عصبانی میشویم هیجانمان را گاهی با پرخاشگریهای مستقیم فیزیکی یا کلامی بروز دهیم. هر فرد برای کنترل و بروز خشم باید مهارت کنترل خشم در مواقع خاص را یاد بگیرد
واکنش فیزیکی هرگز!
قطعا مقابله به مثل یا واکنش فیزیکی راهکار درستی نیست. چون این نوع واکنشها خشم فرد پرخاشگر را بیشتر و او را تحریک میکند تا به این کار ادامه دهد؛ بنابراین دلیل این پرخاشگری هرچه که باشد، طرف مقابل در گام اول باید آرامش خودش را حفظ کند و بعد دلایل این پرخاشگری را با توجه به مطلب ذکر شده، پیدا کند. اگر قرار است برای حل این مشکل به نتیجه برسید باید با خودتان صادق باشید. ممکن است بعد از بررسی به این نتیجه برسید که صحبت یا اعمال خودتان هم در پرخاشگری طرف مقابل بیتاثیر نبوده است. اگر مشکل از شما بود، با تغییر دادن رفتارهایتان میتوانید وضعیت را کنترل کنید و حتی تغییر بدهید و دلایل پرخاشگری طرف مقابلتان را حذف کنید تا دیگر پرخاشگری اتفاق نیفتد
با فرد پرخاشگر صحبت کنید
اگر دلیل پرخاشگری همسرتان مربوط به شخصیتاش باشد باید در یک فضای آرام با هم از تاثیرات این بد دهانی بر زندگیتان صحبت کنید. گاهی این صحبتها میتواند فرد پرخاشگر را قانع کند که این بد دهانی در رابطهتان مشکل ایجاد میکند و باید به آن رسیدگی شود. البته به هیچ وجه فراموش نکنید که همه این راه حلها، زمانی نتیجه بخش است که فرد پرخاشگر را متهم به پرخاشگری نکنید.
دکتر «بروس لیپتون» می گوید:«ذهن ناهشیار میلیون ها برابر قوی تر از ذهن هوشیار است....
تا به حال شده از خوانــــدن کتاب های روانشناسی و تکرار عبارات تاکیدی خسته و دلزده شوی و با غرولند به خودت بگویی: «دیگر جواب نمیدهد» یا گاهی اوقات وقتی همه تلاشت را برای رسیدن به کاری انجام می دهی و نتیجه ای نمیگیری، زیر لبت زمزمه کنی:«قانون جذب یک دروغ بزرگ بیش نیست»! اما بگذار همین الان خیالت را راحت کنم که این تنها مشکل شما نیست و میلیون ها مردم دیگر مانند خودت نمیتوانند به درستی از قانون جذب استفاده کنند. اما ما به شما با دلیل و مدرک ثابت می کنیم مشکل فقط خود شما هستید نه قانون جذب!
کمتر کسی را می توان پیدا کرد که از ثروتمند شدن خوشش نیاید. زمانی که قانون جذب برای اولین بار مطرح شد و میلیونرهای موفق پرده از این راز بزرگ برداشتند، هرکس وسوسه شد تا برای یک بار هم شده این قانون را در زندگی شخصی اش به کار گیرد. حتی آنهایی که در ظاهر مخالف این موضوع بودند در خلوت خودشان عبارات تاکیدی را مثل یک اکسیر جادویی به زبان می آوردند تا با چشم های خودشان از صحت این موضوع باخبر شوند .
بر اساس قانون جذب، شما می توانستید هرچیزی را در زندگی تان جذب کرده و برای این کار تنها کافی بود چشم هایتان را ببندید و جذب کنید. جذب کردن با تکرار عبارات تاکیدی مثبت و تجسم کردن راهی میانبر برای رسیدن به رؤیاهایی بود که همیشه سرکوبش می کردید. حتماً شما هم برای یک بار هم شده این کار را انجام داده اید اما جز موارد جزئی نتوانستید نتیجه شگفت انگیزی که قانون جذب از آن صحبت می کرد را به دست بیاورید و نتیجه این شد که دیگر خودتان را از گروه دوستداران قانون جذب کنار کشیدید و باز هم با کسالت و از سر ناامیدی گفتید:« آدم باید کمی شانس داشته باشد» این جمله شما و خیلی از افرادی است که دیگر اعتقادی به قانون جذب ندارند. اما نتیجه مطالعات دکتر «بروس لیپتون» روانشناس، نشان داده هیچ اشتباهی در قانون جذب اتفاق نیفتاده است بلکه گره اصلی این معمای پیچیده ذهن ناخودآگاه شماست.
● رازی که میخکوب تان می کند
من عاشق میلیونر شدن هستم و شب و روز به این موضوع فکر می کنم. قانون جذب به من یاد داده که خودم را در خانه زیبا و اتومبیل های مجلل تصور کنم و با تکرار عبارات تاکیدی مثبت رؤیای میلیونر شدن را سوی خودم جذب کنم. کمی بعد، ناگهان در محیط کاری من اتفاقی جدید می افتد. رئیس بخشی که در آن کار می کنم، سمت من را به سمتی بالاتر تغییر می دهد و حقوق من به همین اندازه افزایش پیدا می کند. اما بعد از اینکه در سمت جدیدم مشغول به کار شدم آنچنان از این وضعیت متعجب و شگفت زده هستم که بیشتر از اینکه به تثبیت کارم فکر کنم، ترس از دست دادن سمت جدیدم جایگزین همه افکار مثبت من می شود تا جایی که حتی خودم را لایق درآمد بیشتر نمیدانم و به همین دلیل بعد از مدتی سمت جدیدم را به راحتی از دست می دهم. این مثالی است که دکتر لیپتون می زند. در واقع ۹۹درصد (به این رقم دقت کنید) زندگی شما در دست ذهن ناخودآگاه شماست و حققیت تلخ این است که بخش عمده ای از ذهن ناهوشیار شما توسط افکار منفی پر شده است که تنها با تصویرسازی رؤیاها و تکرار عبارات تاکیدی نمیتوانید آنها را از ذهنتان پاک کنید. مثل این می ماند که هوا کاملاً تاریک است و شما مدام تکرار می کنید «هوا روشن است.» در این شرایط تکرار عبارات تاکیدی در مورد روشن بودن هوا نمیتواند اصل موضوع را تغییر دهد پس کمی به آن فکر کنید.
● فرمول جادویی رؤیاها
دکتر «بروس لیپتون» می گوید:«ذهن ناهشیار میلیون ها برابر قوی تر از ذهن هوشیار است. اگر ذهن ناهوشیار با خواسته های ذهن هوشیار ناهماهنگی نداشته باشد هیچ مسئله ای نیست، چون در این شرایط قانون جذب به صورت خودکار عمل می کند و هیچ نیازی نیست کاری کنید که قانون جذب را در زندگیتان خلق کنید اما اگر این ۲ ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه شما با یکدیگر هماهنگ نباشد، قانون جذب هیچ تاثیری ندارد. برای مثال شما آگاهانه می خواهید که حسابتان پر از پول باشد و با تکرار عبارات تاکیدی سعی می کنید این حس را به وجود بیاورید اما اگر در ذهن ناخودآگاه شما این عقیده وجود داشته باشد که شما لایق آن همه پول نیستید، هرگز ثروتمند نمیشوید. ذهن ناخودآگاه شما شبیه یک ضبط صوت عمل می کند و همیشه تمایل دارد که موزیک های قدیمی تان را پخش کند؛ به خصوص همان ترانه هایی که از دوران کودکی والدین بارها و بارها برایتان تکرار کرده اند. شما ترانه های ضبظ صوت ذهنی تان را در ۶ سال اول زندگی با جملات منفی پر کرده اید.
جملاتی مانند: «تو به اندازه کافی خوب نیستی» «تو لیاقتش را نداری» یا «آدم های دیگر بهتر از تو هستند و تو مجبوری بهتر از دیگران باشی» و... چه این پیام ها مستقیم به شما رسیده باشد چه غیرمستقیم، بعد از سال ها که در چنین موقعیت های مشابهی قرار می گیرید آن نوارها دوباره تکرار می شود و مشکل اینجاست؛ شما روی نواری که در حال پخش است عباراتی دقیقاً مخالف را به زبان می آورید و در این حالت هیچ نتیجه ای دریافت نخواهید کرد. شما خودتان را فریب داده اید که فرد مثبتی هستید، چون در تمام لحظاتی که در حال تکرار جملات مثبت و تصویرسازی برای رؤیاهایتان هستید، نوار منفی ضبط صوت ذهن ناهوشیارتـــان درحال پخش ترانه های ناامیدکننده و دلسردکننده است.
● فوت آخر به عقیده دکتر لیپتون تنها راه حل استفاده از قانون جذب آن هم به صورتی مفید و نتیجه بخش، قبل از هرچیز خاموش کردن افکار منفی است و این کار تا زمانی که افکار منفی تان همچنان در ذهن ناهوشیارتان در حال تکرار است، نتیجه بخش نیست، زیرا عبارات تاکیدی که آگاهانه از سمت شما تکرار می شود جزو ذهن هوشیارتان است و ذهن خودآگاه شما تنها یک درصد روی زندگی شما تاثیر می گذارد. اما این موضوع انکار تاثیر تکرار عبارات تاکیدی نیست بلکه مشکل اصلی بیشتر افراد این است که هیچ شناختی از افکار خود ندارند. برای این کار بهتر است قبل از هرچیز جای آرامی را در نظر بگیرید و بدون اینکه در مورد خودتان و افکارتان فکر و قضاوتی کنید، اجازه بدهید افکار منفی تان خودش را آشکار کند. بعد از اینکه به ذهن ناخودآگاهتان و جملات منفی این ضبظ صوت مجازی دست پیدا کردید سعی کنید دکمه خاموش آن را برای همیشه بزنید و اگر باز هم با جملات منفی مواجه شدید تنها به عنوان یک تماشاچی به آن نگاه کنید نه یک تحلیل گر! بعد از این کار حالا نوبت جایگزین کردن عبارات تاکیدی مثبت و تصویرسازی است.
نتایج مطالعات حاكیست كه بین ویژگیهای شخصیتی افراد و نحوه قرارگیری بدن آنها به هنگام خواب ارتباط وجود دارد...
مطالعات اخیر دانشمندان بیانگر آن است كه با توجه به نحوه خوابیدن افراد میتوان به ویژگیهای شخصیتی آنها پی برد .
نتایج مطالعات اخیر پژوهشگران یك مركز دانشگاهی در جنوب انگلستان در باره شماری از افراد حاكیست كه بین ویژگیهای شخصیتی افراد و نحوه قرارگیری بدن آنها به هنگام خواب ارتباط وجود دارد
به گفته محققان افرادی كه هنگام خواب دستها و پاهای خود را جمع كرده و وضع خمیده میگیرند دارای شخصیت خجالتی وحساس و افرادی كه روی پشت خوابیده و دستهایشان را كنار بدن خودمیگذارند دارای شخصیتهای تودار و آرام هستند.
برپایه دیگر نتایج این پژوهش افرادی كه روی یك پهلو می خوابند دارای شخصیت های اجتماعی و سهل گیر و افرادی كه روی شكم خوابیده و دستهایشان را زیر سر میگذارند دارای شخصیتهای بی پروا و گستاخ هستند .
اگر احساس استرس مي كنيد چند دقيقه بيرون برويد. فقط به تنفس خود دقت كنيد....
1 - مهمترين زمان اكنون است
- بسياري از ما زمان زيادي را در نگراني آينده به سر مي بريم. اگر در كل عمر خود اين زمان ها را محاسبه نماييم متوجه مي شويم از يك سال هم بيشتر شده است. محققان متوجه شده اند كه نگراني و تشويش براي آينده قسمت زيادي از فعاليت ذهني فرد را اشغال مي كند. در حاليكه اين نگراني هيچ كمكي به شما نمي كند به هيچ وجه. اگر بيشتر وقت خود را به فكر كردن درباره گذشته و نگراني درباره آينده بگذرانيد هيچگاه نخواهيد توانيست به اندازه كافي آرامش داشته باشيد. براي رسيدن به آرامش روحي و فكري واقعي بايد فقط در زمان حال از زندگي خود لذت ببريد نه افسوس گذشته را بخوريد و نه نگران آينده باشيد
2- محيط اطراف بسيار مهم است
- جايي كه كار مي كنيد و وقت خود را مي گذرانيد در وضعيت فكري شما تاثير عميقي دارد. شايد ما آگاهانه اين موضوع را درك نكنيم ولي اگر دقت كنيد در بعضي اتاق ها آرامش بيشتري داريد و تمايل داريد هنگام استراحت آنجا باشيد. به اتاق خود نگاه كنيد اگر بسيار درهم و برهم و ريخت و پاش است مانند اين است كه مرتب كسي كاري را به شما يادآوري مي كند ولي شما آنرا انجام نمي دهيد. و اين چرخه همينطور را ادامه دارد. اين يادآوري ناخودآگاه و مداوم در ذهن جاي زيادي اشغال مي كند. اگر اتاق خود را مرتب كنيد و محيطي دلچسب براي خود فراهم كنيد احساس بهتري نسبت به قبل خواهيد داشت . راحتتر مي توانيد خود را آرام و ريلكس نماييد. براي خريد سيستم هاي تهويه و تصفيه هوا، گل و ... خساست به خرج ندهيد تا شرايط بهتري براي خود فراهم كنيد. براي آرام ساختن خود هدف آرام نگه داشتن مغز است. كه نتيجه آن ارامش روحي است. اين بهترين نوع ريلكسيشن است چون ما را نسبت به كار هايي كه خود بايد انجام دهيم آسوده خاطر مي كند. هر روز 10 تا 15 دقيقه وقت براي مديتيشن مشخص كنيد در طول مديتيشن مي توانيم روح و فكر خود را از دلبستگي هاي مادي رها كنيم
3- سازنده بودن به جاي به تعويق انداختن
- رسيدن بهآرامش و آسودگي خيال فقط با استراحت كردن تمام وقت در ساحل دريا بدست نمي آيد. بلكه بايد بياموزيم چگونه آرامش را بدست بياوريم. مهم نيست كه در حال كار باشيم يا استراحت مهم اين است كه بدانيم چه بكنيم. بنابراين كار هايي را كه بايد انجام شود اولويت بندي كنيد. اگر هر كاري را با برنامه و از راه صحيح انجام دهيد احساس استرس و فشار كمتري خواهيد داشت. وقتي كه مي خواهيم چند كار را با هم انجام دهيم خود را زير بار فشار زيادي قرار داده ايم. و در اين حال ايجاد آرامش بسيار سخت و دشوار است. زندگي را براي خود سخت نكنيد. براي هر كاري زمان مشخص نماييد و آنقدر به خود وقت بدهيد كه از انجام آن لذت ببريد. يك كار را تكميل نماييد و هر چه لازم است براي آن انجام دهيد. آنگاه پاداش شما لذتي است كه از انجام بي عيب و نقص آن كار نصيب شما خواهد شد
4- با تاثير ديگران بر خود مقابله كنيد
- چقدر به نظر ديگران وابسته هستيد و به آن اهميت مي دهيد. وقتي كه ما نگران حرف مردم هستيم در حقيقت يك بار فكري به ذهن خود تحميل كرده ايم. و ناخودآگاه به سمتي حركت مي كنيم كه ديگران را خوشحال كنيم. و اين هم ايجاد آرامش فكري را غير ممكن مي سازد. مهم نيست كه ما چه كار مي كنيم يا چه مي گوييم هميشه عده اي هستند كه ايراد بگيرند. بنابراين بايد در خود روحيه اي را تقويت كنيم كه نه با ستايش و نه با انتقاد تحت تاثير قرار نگيريم. اين بدان معنا نيست كه ما افكاري متفاوت با ديگران داريم، بلكه فقط به اين معناست كه نمي خواهيم به ديگران اجازه دهيم با عقايد خود آرامش روحي و فكري ما را به هم بريزند. البته اين كار ساده اي نيست اما به مرور زمان مي توانيم اثر عقايد ديگران در زندگي خود را كمتر كنيم. رسيدن به آرامش زماني مقدور مي شود كه ما فكر كردن به حرف هاي مردم را متوقف كنيم.
5- زماني براي خود اختصاص دهيد
- اجازه ندهيد تمام وقت شما صرف ديگران شود طوري كه براي خود وقت كافي نداشته باشيد. اگر كار شما به گونه اي است كه مدام با تلفن و ايميل درگير هستيد بهتر است از آنها در زمان استراحت فرار كنيد. مثلاً مي توانيد ساعات مشخصي را براي پاسخگويي به تلفن ها مشخص كنيد. به اين صورت به ديگران مي فهمانيد كه شما هم به زماني براي استراحت و آرامش نياز داريد و نبايد مزاحم شما شوند. وقتي به فشار هاي روحي اجازه مي دهيد ساخته شوند ايجاد آرامش كار سختي مي شود. اما با استراحت كافي مي توانيد هنگام كار با انرژي و توان بيشتري به وظايف خود را انجام دهيد كه نتيجه آن يك رضايت دروني است.
6- يك تغيير به اندازه يك استراحت ارزش دارد
- زندگي نبايد تكرار مكررات باشد اگر متوجه شديد كه در چرخه اي نا تمام از روزمرگي گير كرده ايد كار هايي كاملاً متفاوت انجام دهيد. مثلاً اگر هر روز بعد از ظهر وقت خود را با روزنامه خواندن و تماشاي تلوزيون مي گذرانيد و پس از آن احساس خوبي نداريد مي توانيد براي قدم زدن با خانواده يا دوستان بيرون برويد يا در فعاليت هاي ورزشي با دوستان شركت كنيد. اين تغيير رويه به شما كمك مي كند احساس آرامش بيشتري داشته باشيد و نه تنها از روزمرگي نجات پيدا مي كنيد بلكه فعاليت هاي روزانه خود را هم بهتر انجام خواهيد داد
اگر احساس استرس مي كنيد چند دقيقه بيرون برويد. فقط به تنفس خود دقت كنيد. به آرامي نفس بكشيد اين كار اثري قدرتمند براي آرام كردن دارد. وقتي كه هوا را به داخل شش هاي خود فرو مي بريد آرامش دروني را وارد بدن خود مي كنيد. و وقتي كه هوا را به بيرون مي رانيد تجسم كنيد تمام نگراني ها و تشويش ها را بيرون رانده ايد. بدست آوردن آرامش به همين سادگي است پس سعي نكنيد آنرا پيچيده نماييد .
همه ما در زندگی بارها و بارها ترسهایی را تجربه کردهایم؛ چه در دوران کودکی و چه هنگام بزرگسالی. ترس یکی از واکنشهایی است که در موقعیتهای مختلف از خود نشان میدهیم.
همه ما در زندگی بارها و بارها ترسهایی را تجربه کردهایم؛ چه در دوران کودکی و چه هنگام بزرگسالی. ترس یکی از واکنشهایی است که در موقعیتهای مختلف از خود نشان میدهیم.
درواقع همانطور که شادی، غم، خشم، عشق و نفرت از جمله هیجانهای اساسی انسان به شمار میروند، ترس نیز یکی از هیجانهای اصلی است که برای هر چه بهتر مواجه شدن با آن نخست باید به خوبی آن را بشناسیم. پس باید بدانیم از چه میترسیم و برای چه؟ ممکن است از این میترسیم که در میان جمع صحبت کنیم، تصمیمگیری کنیم، با دیگران روابط صمیمانهای برقرار کنیم، تغییر شغل بدهیم، تنها شویم، سنمان بالا برود، کسی را از دست بدهیم و تنها بمانیم و... .
اگر شما هم از تمام این موارد هراس به دل راه میدهید یا فقط بعضی از این ترسها را تجربه کردهاید نگران نباشید. اگر خوب دقت کنیم متوجه میشویم در تمام این موارد ما نسبت به آنچه میترسیم آگاهی کامل نداریم. در واقع از آنچه نمیشناسیم و راجع به آن شناخت نداریم هراس به دلمان راه میدهیم.
ترس اساسا مشکلی تربیتی است که با دوباره آموزشدادن ذهن میتوان آن را صرفا بهعنوان یک واقعیت زندگی به جای مانعی در برابر آن پذیرفت. در واقع میتوان ترس را با تعلیم دادن دوباره از طریق تجربههایی که قبلا کسب کردهایم برطرف کرد.
چرا میترسیم؟ شاید در ذهن شما هم دائم ندایی به گوش میرسد که میگوید بهتر است موقعیتات را تغییر ندهی، شاید همین موقعیتی را هم که داری از دست بدهی. تو هرگز نخواهی توانست به تنهایی از پس کارهایت برآیی، خطر نکن شاید پشیمان شوی، در میان جمع صحبت نکن شاید دیگران فکر کنند به اندازه کافی آگاهی نداری و....
اگر با چنین ترسها و تردیدهایی روبهرو هستید، فراموش نکنید تا زمانی که خودتان نخواهید، نمیتوانید مانع شنیدن این صداها شوید. تنها زمانی میتوانید بر ترسها و دلهرههایی از اینقبیل غلبه کنید که بهخودتان اطمینان داشته باشید. واقعا بخواهید که دیگر نترسید و بهدنبال راه جدیدی برای رویارویی با اینگونه هراسها باشید. هنگامی که واقعا آماده باشید قطعا راهی نیز خواهید یافت. معمولا بسیاری از ما هر وقت وارد قلمروی ناآشنا یا دنیای جدیدی میشویم ابتدا ترس را تجربه میکنیم و همین ترس است که ما را در زندگی از حرکت کردن به جلو باز میدارد. اما روش مقابله با اینگونه ترسها این است که بهخود اجازه دهیم آنها را احساس کنیم ولی به جلو گام برداریم و از حرکتکردن بازنمانیم و به هر ترتیب دست به اقدام بزنیم.
متأسفانه خیلی افراد با انتخاب مسیری که از همه راحتتر است و نیاز به تغییر و تحول خاصی هم ندارد، زندگیشان را بهطور یکنواختی کسلکننده و کممحتوا میکنند اما بهخاطر داشته باشید که شما با تغییر دادن تصوراتتان میتوانید بهطور معجزهآسایی شرایط خود را بهبود بخشید و با دنیای جدیدی آشنا شوید.
افرادی که میترسند میپذیرند هماکنون در زندگی خود در جایی قرار دارند که نمیخواستند باشند. چیزی نیاز به تغییر دارد، اما تاکنون قادر نبودهاند آن را عوض کنند. فراموش نکنید شکل بخشیدن به زندگی آنگونه که خودتان میخواهید به شجاعت و شهامت نیاز دارد. البته تغییر هم آسان نیست چون ممکن است موانع زیادی سر راه شما قرار بگیرد اما این نباید باعث دلسردی شما شود. اگر واقعا بخواهید میتوانید به تغییرات، پاسخ مثبت دهید، ترسهایتان را بپذیرید و در زندگیتان اعتماد و رضایت خاطر بیشتری بهوجود آورید. ترسیدن,غلبه برترسها,ترس و تردید
مراحل ترس ترس را میتوان به 3 سطح تفکیک کرد؛ نخست ترسهایی که اتفاق میافتند مانند پیری، تغییر، جنگ، تصادف، تنهایی، فجایع طبیعی، نداشتن امنیت مالی یا ترساز موقعیتهایی که مستلزم انجام کاری هستند مانند تصمیمگیری، شروع رابطهای جدید، مصاحبهکردن، صحبت در میان جمع، وزن کم کردن و... . اگر شما در این مرحله از ترس، نتوانید برخورد درستی با آن داشته باشید ترس به سطح دیگری میرسد؛ یعنی در این مرحله ترس شما دیگر تنها از وضعیتی خاص نیست؛ بلکه بحث غرورتان به میان میآید.
مثلا اگر میترسید ارتباط جدیدی را شروع کنید، ترس برای شما دلیل و برهان میآورد که لزومی هم ندارد این کار را بکنید و به این ترتیب راضی میشوید که همان شرایط را بپذیرید و وارد سطح دوم ترس میشوید؛ یعنی احساس شکست، درماندگی، نارضایتی، آسیبپذیری، مورد قبول واقع نشدن و... میکنید.
در این سطح از ترس، با حالات درونی ذهن سر و کار دارید که منعکسکننده احساس شما از خویشتن و تواناییهایتان در برخورد با جهان بیرون است؛ یعنی اگر از طرد شدن میترسید همین ترس عملا بر تمام بخشهای زندگی شما (دوستان، روابط صمیمانه، مصاحبههای شغلی و...) نیز تأثیر میگذارد. بنابراین شروع به دفاع کردن از خود کرده و در نتیجه خودتان را محدود میکنید و درهای جهان پیرامونتان را روی خود میبندید و به این ترتیب وارد سطح سوم از ترس میشوید که اصلیترین ترسی است که در حقیقت دست و پای شما را میبندد و آن این است که با خود میگویید: «نه، من نمیتوانم، من از عهده آن برنمیآیم»! هنگامی خود را ناتوان احساس میکنید از حرکت باز میایستید و این ترس است که بر شما غلبه میکند.
چه باید کرد؟ اما بدانید و باور داشته باشید که میتوانید از عهده تمام ترسهایتان برآیید، بدون اینکه مجبور باشید چیزی را در جهان خارج تحت کنترل خود درآورید. در واقع برای اینکه از ترس خود بکاهید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که به تواناییهای خود در کنترلکردن موانعی که سر راهتان قرار میگیرد بیشتر اعتماد کنید.
پس، از حالا به بعد هرگاه احساس ترس و دلهره میکنید فورا بهخاطر بیاورید نسبت بهخود احساس خوبی ندارید. اما چرا نسبت بهخودمان بیاعتماد هستیم؟ البته هیچکس نمیتواند به درستی پاسخ کاملی به این سۆال بدهد ولی میتوان گفت شاید چون اندیشه درستی از قرار گرفتن در شرایط مختلف نداشتهایم.
شیوههای آموزشی مختلف دائم به ما هشدار دادهاند که «مراقب باش» و همین کلمه حاوی پیامی است که «جهان بیرون حقیقتا خطرناک است و تو نمیتوانی از عهده رویارویی با آن برآیی. پس احتیاط کن و جلو نرو». البته شاید ریشه ترسهای ما واقعا در جای دیگری نهفته باشند ولی صرفنظر از ریشهیابی ترسها باید درصدد تغییر و مداوای آنها برآییم.
شروع کنید اگر واقعا میخواهید برای مقابله با ترسهایی که مانع پیشرفت شما در زندگی میشوند اقدامی کنید باید اعتمادتان را نسبت بهخودتان بیشتر کنید تا جایی که بتوانید بهخود بگویید در هر وضعیتی میتوانم از عهده آنچه برایم اتفاق میافتد برآیم. در واقع باید ترس را کاملا احساس کرد و به هر ترتیب دست به اقدام زد. آدمهای موفق بارها و بارها ترسیدهاند اما این ترس هیچگاه نتوانسته مانع از انجام کاری شود که قصد انجام آن را داشتهاند. اگر ترس مانع از رسیدن شما به هدفتان شده احتمالا متوجه حقایق آن نشدهاید و به جای اینکه ترس را بهعنوان چراغ سبزی برای حرکت کردن به جلو تعبیر کنید، آن را بهعنوان نشانهای برای عقبنشینی تفسیر کردهاید. اما تنها کاری که باید انجام دهید پیداکردن راهی است برای خروج از زندانی که برای خود ساختهاید تا بتوانید طرز فکرتان را تغییر دهید. منبع : همشهری
کارول کینسی گومان، نویسنده کتاب ها و مقالاتی در مورد موفقیت حرفه ای، رهبری و زبان بدن، بعد از صحبت با بیش از دویست کارشناس و استاد دانشگاه و مقامات دولتی و ... به چند نکته مهم در مورد زبان بدن و اهمیت آنها در موفقیت کاری و حرفه ای پی برد. او این نکات را به شکل راهنمایی هایی ساده و مفید برای موفقیت در سال 2014 خلاصه کرده است که در زیر می خوانید:
کارول کینسی گومان، نویسنده کتاب ها و مقالاتی در مورد موفقیت حرفه ای، رهبری و زبان بدن، بعد از صحبت با بیش از دویست کارشناس و استاد دانشگاه و مقامات دولتی و ... به چند نکته مهم در مورد زبان بدن و اهمیت آنها در موفقیت کاری و حرفه ای پی برد. او این نکات را به شکل راهنمایی هایی ساده و مفید برای موفقیت در سال 2014 خلاصه کرده است که در زیر می خوانید:
10 راهنمایی ساده و مؤثر برای سال 2014 در مورد زبان بدن
1) قبل از جلسات مهم کاری، از راه دهان نفس بکشید.
درست قبل از وارد شدن به اتاق جلسه، نفس عمیقی بکشید و از بازدم را از راه دهان بیرون دهید. اگر کسی شما را نمی بیند، یک صدای "آه" مانند نیز دربیاورید. این کار باعث می شود که تنش و فشار از قسمت گردن، شانه ها و فک شما برداشته شود و تهاجمی و پرتنش به نظر نرسید.
2) وقتی مطلب رسمی و مهمی را ایستاده ارائه می دهید، حرکت کنید و سپس توقف کنید.
انسان ها توجه شان به حرکت جلب می شود. اگر هنگام صحبت حرکت کنید، توجه حاضرین را به خود جلب می کنید. اگر هنگام گفتن نکته ای کلیدی به سمت حضار حرکت کنید و هنگام استراحت دادن یا تغییر موضوع صحبت از آنها دور شوید، تأثیر بیشتری خواهد داشت. همچنین برای تأکید بر حرف هایتان می توانید فاصله بدهید. برای مثال وقتی در مورد سه موضوع متفاوت حرف می زنید، در سه حالت فیزیکی مختلف در مورد آنها سخن بگویید. یا اگر یک خبر خوب و یک خبر بد دارید، از دو سمت مختلف صحنه یا سکو استفاده کنید. ولی وقتی نظر و توضیحی حیاتی و مهم می دهید، حرکت نکنید. وقتی حرکات خود را با توقف های فیزیکی همراه می کنید، بیشترین تأثیر را می گذارید بدین ترتیب که برای تأکید بر مهمترین حرف هایتان، کاملاً بی حرکت بایستید.
3) برای مصمم به نظر رسیدن، کف دست هایتان را بچرخانید.
در اصل حرکاتی که با کف دست انجام می شوند نشان می دهند که شما نسبت به مذاکره در مورد نکته خاصی راغب هستید، ولی وقتی کف دست رو به پایین باشد یعنی نمی خواهید مذاکره کنید. افراد وقتی در مورد چیزی حس قوی و مطمئنی دارند، بطور اتوماتیک کف دست هایشان را به سمت پایین یا داخل می چرخانند. در کل قرار دادن کف هر دو دست روی میز کنفرانس نشانه قاطع اقتدار است.
4) اگر می خواهید شما را جدی بگیرند، زود شروع به حرف زدن کنید.
وقتی در جلسه به صندلی لم می دهید و فقط در پایان بحث نظرتان را می گویید، حرف های شما جدی گرفته نمی شود. وقتی زود نظرتان را می گویید، حتی اگر در مورد مسئله ای جزئی و پیش پا افتاده باشد، به شما به عنوان فردی فعال و صاحب نظر سر آن میز می نگرند که آماده است در بحث شرکت کند. بعداً وقتی دیدگاه ها و پیشنهادات خود را می گویید، بیشتر مورد قبول قرار می گیرند.
5) اگر می خواهید آیا فرد مقابل می خواهد آن مکان را ترک کنید یا خیر، به حالت نشستن او دقت کنید.
مردم وقتی می خواهند پایان مکالمه را به طرف مقابل نشان دهند، وضعیت آماده به بلند شدن می گیرند. ممکن است به سمت لبه مبل یا صندلی جابجا شوند، یا به جلو خم شوند و دست هایشان را روی زانوها یا دسته مبل یا صندلی بگذارند. اگر مخاطب شما چنین حالت هایی به خود گرفت باید به این سیگنال احترام گذاشته و فوراً سخن خود را جمع کرده و پایان دهید.
6) برای بهتر کردن مهارت های خود در مذاکره، ببینید در ساختن یا گسیختن ارتباط چقدر سریع هستید.
وقتی سر میز کنفرانس یا جلسه ای هستید و طرف صحبت شما روبرویتان نشسته است، از میز فاصله بگیرید و روی میز به سمت او خم شوید. به احتمال زیاد می بینید که طرف مقابل نیز از میز دور یا به آن نزدیک می شود. حالا به جلو خم شوید و دست هایتان را روی میز بگذارید طوری که کف دستتان معلوم باشد، حالا مستقیم به چشمان طرف مقابل نگاه کنید و لبخند بزنید. بدین ترتیب مشاهده می کنید که ارتباط شما گرمتر می شود و طرف مقابل دوستانه و باز رفتار می کند. به همین سرعت می توانید با زبان بدن ارتباطی را بسازید یا قطع کنید.
7) وقتی می خواهید تیمتان با شما همکاری کند، شروع به رژه رفتن کنید.
رژه رفتن، آواز خواندن، رقصیدن و طبل زدن همه از نمونه فعالیت هایی است که باعث می شوند اعضای گروه در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند. یکی از تحقیقاتی که در دانشگاه استنفورد انجام شد نشان می داد که فعالیت موزون به اعضای گروه انگیزه همکاری به سمت هدف جمعی را می دهد.
8) برای آنکه پویا به نظر برسید، موضع خود را وسعت دهید.
صدای شما از کل بدنتان می آید، نه فقط دهانتان. بدن شما کمکتان می کند تا سخنگوی فعالتر و پویاتری به نظر برسید. پاهایتان را محکم و مطمئن زمین بگذارید و بین آنها فاصله بدهید و وزن خود را بطور مساوی روی پاهایتان تقسیم کنید. چنین موضع ایستادنی باعث می شود که دستگاه عصبی شما آرام شود و بتوانید راحت تر نفس بکشید و صدایتان تقویت شود و بلندتر شنیده شود.
9) برای آنکه کنترل خود را حفظ کنید، عقب بروید.
تحقیقی در دانشگاه رادبود هلند نشان دادن که حرکت به عقب روش مطمئن و خوبی برای افزایش کنترل ادراکی است. محققین دریافتند که وقتی افراد به موقعیت دشواری برمی خورند، برداشتن قدمی به عقب توانایی آنها برای مقابله با مشکل را افزایش می دهد.
10) برای افزایش بهره وری تیمی، زبان بدن خود را بهبود دهید.
افراد دائماً رهبر خود را زیر نظر دارند تا از او راهنمایی های احساسی بگیرند. اگر بدن شما بسته، افسرده یا عصبانی به نظر برسد، این حالت ها (و احساسات ناشی از آنها) بطور ناخودآگاه به اعضای تیم منتقل می شود و آنها از او تقلید می کنند. به این حالت "سرایت احساسی" می گویند و می توانید از آن به نفع خود استفاده کنید. اگر حالت و ظاهر شما آرام، باز و حساب شده باشد، تیم شما بطور منسجم، مثبت و سودمندتری واکنش می دهد.
نکته مهم اینکه چون راهنمایی های بالا ساده هستند دلیل نمی شود که قدرت آنها را دست کم بگیرید. تغییرات غیرزبانی کوچک می توانند تفاوت های بزرگی در درک و نحوه برقراری ارتباط دیگران با شما ایجاد کنند.
نگاه كردن يا دريافت گل- مي تواند به مدت طولاني روي حالات رواني فرد تأثير گذاشته و رفتار او را به سرعت دگرگون كند
طبيعت و زيبايي هاي آن همواره الهام بخش بشر براي خلق آثار بديع و تلطيف روح و روان او و مأمني براي فرار از هياهوي دنياي بيروني و دروني او بوده و هست، پس زيبا است اگر بتوانيم با شاخه اي گل و يا گلداني كوچك همواره بخشي از طبيعت را همراه خود داشته باشيم.
گل در نگاه نخستین نتايج پژوهش پژوهشگران رفتارشناسي دانشگاه روگرز (Rutgers) در نيوجرسي آمريكا نشان مي دهد، ارتباط با طبيعت و لذت بردن از مناظر زيباي آن راهي ساده، اما مهم جهت كسب آرامش و تلطيف روح و روان آدمي است كه در اين بين كاشتن گل و گياه و يا دريافت هدايايي مانند گل مي تواند بيش از هر چيز شادي و طراوت را به انسان هديه دهد.پژوهش ها نشان مي دهد خريدن گل، كاشتن گل و گياه و به طور كلي نگاه كردن به گل باعث برانگيخته شدن احساس شادي، آرامش و طراوت، مثبت انديشي و دوري از غم و اندوه مي شود.
پروفسور جنت هاويلند جونز- روانشناس- از دانشگاه روگرز مي گويد: «نكته جالب توجه درباره نقش گل در سلامت روحي- رواني افراد آن است كه فرد با تماشا كردن به گل و لذت بردن از طراوت، رنگ و عطر زيباي آن مي تواند حالت روحي نامتعادل خود را تغيير داده و به حالت طبيعي بازگرداند؛ در واقع گل عاملي جهت تعديل رفتار در طول شبانه روز بوده و هر بار نگاه كردن به گل عاملي جهت ايجاد يك اتصال عصبي مثبت در مغز است.»
يافته هاي جديد ده ماه مطالعه مستمر پژوهشگران دانشگاه روگرز درباره رابطه بين گل و گياه و سلامت رواني افراد نتايجي را به اين شرح نشان داد: - گل و گياه به ويژه دريافت حتي يك شاخه گل يا يك گلدان كوچك گل به سرعت مي تواند روحيه شخص را تغيير داده و او را شاد و هيجان زده كند. لبخند، اولين و مهم ترين نشانه اين تغيير است. احساس شادي و سرزندگي در همه افراد و در هر سني به سرعت و به خوبي نمايان مي شود.
- گل- نگاه كردن يا دريافت گل- مي تواند به مدت طولاني روي حالات رواني فرد تأثير گذاشته و رفتار او را به سرعت دگرگون كند، به طوري كه افرادي كه در محيط اطرافشان- منزل، محل كار و...- گل و گياه وجود دارد بيش از ديگران- دو تا چهار برابر- آرام، مهربان، شاد و با گذشت بوده و مي توانند اين حس را با رفتار مثبت خود به ديگران نيز منتقل كنند، بنابراين پژوهشگران توصيه مي كنند همواره يك شاخه گل يا يك گلدان كوچك گل در معرض ديد خود داشته باشيد.
- هديه دادن يا هديه گرفتن گل مي تواند برقراري ارتباط ميان افراد را تسهيل كند كه اين به ويژه درباره همسران، فرزند و والدين بسيار با اهميت است.
- گل و گياه باعث ايجاد حس نگرش مثبت به زندگي و آرامش (well being)،احساس شادي و رضايت (happiness)، صميمت (intimacy) و آرامش (calm) در افراد مي شود. رنگ گل ها نكته بسيار پراهميتي است، به طوري كه گل ها با رنگ ملايم- صورتي، سفيد، بنفش و...- حس شخص را به سوي احساسات آرام سوق داده و گل ها با رنگ هاي گرم و تند- قرمز، زرد، نارنجي و...- حس او را به سوي هيجان و سرزندگي پيش مي برد.
- گل نشانه مشاركت و دوستي است، چرا كه با هديه دادن گل، لذت بردن از زيبايي را با يكديگر تقسيم مي كنيم.دكتر جونز مي افزايد: «دريافتيم گل و گياه نه تنها بر احساسات شخصي افراد كه روي رفتارهاي بروني و اجتماعي فرد نيز تأثيرگذار است.»پژوهشگران دانشگاه داكوتاي شمالي آمريكا با بررسي بيش از ده هزار نفر در طول يك سال دريافتند هر فرد ۵ ثانيه پس از دريافت يك شاخه يا دسته گل و يا يك گلدان گل به عنوان هديه، يكي از اين سه عكس العمل را بروز مي دهد:
- لبخند حاكي از ادب، احترام و تشكر - لبخند حاكي از دوستي و صميميت - لبخند هيجان زده همراه با عكس العمل يا كلامي خاص
هريك از اين عكس العمل ها بسته به شخصي كه گل را هديه گرفته و يا شخصي كه گل را هديه داده است، متفاوت بوده و به حس شخص نيز مرتبط است. اما نكته مهم آن است كه يكي از اين سه نوع لبخند و گاهي تلفيقي از هر دو، درست ۵ ثانيه پس از دريافت گل، بدون اراده، بروز مي كند كه اين نشان از تأثير«زيبايي گل» روي مغز است.
چند نكته يافته ها نشان مي دهد، فضاسازي منزل يا محل كار بايد به گونه اي باشد كه گل و گياه به خوبي در معرض ديد افراد قرار گرفته و بخشي از فضاي منزل به اين مسأله اختصاص يابد. اين فضا مي تواند با استفاده از چند شاخه گل در گلدان، كاشتن گل در ايوان، پشت پنجره ها، كناره هاي اتاق و... ايجاد شود.
استفاده از گل در ورودي منزل، اتاق نشيمن و اتاق خواب ضروري است، به ويژه درباره ورودي منزل به طور غيرمستقيم خوشامدگويي به ميهمانان را به همراه دارد. منبع:سلامت نیوز
برای پیک نیک رفتن شما غذایی درست نکنید. از بیرون یک خوراکی ساده و ارزان بگیرید...
شاید برایتان پیش آمده است تا عاشقمردی بشوید که او را چند بار ملاقات کرده اید و دوست دارید بدانید آیا او نیز همین حس را به شما دارد؟ آیا دوست دارید در نظر او زیبا، جالب، باهوش و مهربان جلوه کنید تا عاشقتان شود؟ اگر این طور است، باید روی مسایلی تمرکز کنید که مردها بسیار دوست دارند.
عشق علاوه بر اینکه کاملا قلبی و احساسی است، دلیل منطقی نیز می طلبد. برای عاشق بودن علاوه بر خوب بودن، باید درک بالایی هم داشته باشید تا نیازهای معشوق را تشخیص دهید و در زمان مناسب به آنها رسیدگی کنید. عشق مراقبت می خواهد. اما هستند کارهای ساده ای که باعث ایجاد علاقه در دل طرف مقابل می شوند .
هرگز به مردان بیش از آنچه آنها به شما توجه می کنند، توجه نکنید
برای اینکه بتوانید عشق و محبت یک مرد را برای همیشه برای خود داشته باشید مستلزم این است که شما هم از او عشق دریافت کنید. بسیاری از زنان تصور می کنند هر چه بیشتر به یک مرد توجه کنند و نیازهای کوچک و بزرگ او را برآورده کنند، بیشتر در دل او جای خواهند داشت. از آنجا که این کار را بیشتر جامعه زنان در دنیا انجام می دهند، زنان تصور می کنند این مسیر درست است و تختگاز به سمت انتهایی که نمی دانند چیست می تازند. اما هر چه بیشتر در عمق این روش می روند، بیشتر آسیبپذیر می شوند و کمتر عشق دریافت می کنند . مردها وقتی بیشتر از آنچه به شما می دهند از شما دریافت کنند، دلزده می شوند. خاموش می شوند و ممکن است روش رفتاری خود را تغییر دهند. هنگامی که یک مرد دایما با حجم زیادی توجه، نگرانی، کادو، علاقه، قربانصدقه، آماده بودن غذا و تمیز بودن خانه و .... مواجه می شود احساسش به شما عوض خواهد شد. او شما را همچون مادری می بیند که دایما مراقب فرزند خود است تا چیزی کم نداشته باشد. این همه توجه و زحمتی که شما می کشید هرگز به چشمش نخواهد آمد و نمی تواند برای آنها به شما عشق بیشتری بدهد . برخلاف تصور زنان، توجهات بیش از اندازه نه تنها باعث افزایش علاقه مردان به زنان نمی شود که درست برعکس، احساسات عاشقانه آنها را از بین می برد. مردها به واسطه قوی تر دانستن خود بیشتر دوست دارند دهنده باشند تا گیرنده. آنها می خواهند آنها باشند که نیازهای زن را تامین می کنند. وقتی زن همه کار را انجام دهد، مردها نقش خود را بسیار کمرنگ می بینند و تصور می کنند آن جذبه مردانه را ندارند و این باعث می شود تا زنی که این حس را در آنها به وجود آورده است را دوست نداشته باشند.
اگر هنوز با هم ازدواج نکرده اید، به او خیلی اختیار ندهید
بیشتر زنان وقتی وارد رابطه با مرد دلخواه خود می شوند، همه فکر و احساس خود را برای او سرمایه گذاری می کنند. همین باعث می شود تا هیچ گاه متوجه نشوند رابطه کنونی آنها در چه شرایطی قرار دارد و قرار است به کجا برسد. هر چه بیشتر در مورد رابطه خود با مردتان حرف بزنید، او را بیشتر از خود دور خواهید کرد . اگر این طور به رابطه نگاه کنید، راحت تر می توانید برای انتخاب گزینه های مختلف ذهن خود را باز بگذارید. به جای اینکه مرد خود را تهدید کنید یا با او اتمامحجت کنید که حتما این رابطه را به سرانجام برساند وگرنه شما به خواستگارتان جواب مثبت می دهید، چشمان خود را باز کنید تا مردان دیگر را نیز ببینید . ملاقات کردن با مردهای دیگر که طالب ازدواج با چشم هستند نه تنها بد نیست که برای آینده شما بهتر هم هست. می توانید از میان انسان های مختلف، فردی را انتخاب کنید که وافعا ارزشش را دارد. خود را به یک مرد و یک رابطه محدود نکنید تا او نیز اگر نخواست تعهدی را قبول کند، شما سرخورده شوید.
برای او غذا درست نکنید، برایش کادو نخرید و هزینه رستوران و تفریحات را پرداخت نکنید .
بله، این کار به نظر بسیار غیرمنصفانه است اما کسی که هزینه رستوران و ... را پرداخت می کند باید میان دوستی و وقت گذرانی با یک دوست معمولی و قرار گذاشتن با یک زن را فرق بگذارد. اگر مرد از اینکه همیشه هزینه ها را او پرداخت می کند به شما شکایت کرد، به او بگویید برایتان مهم نیست او خرج های سنگین انجام دهد، شما فقط دوست دارید در کنار او باشید و می توان این با هم بودن را بدون هزینه پول هم انجام داد. به طور مثال، با هم در خیابان یا فضای سبز قدم بزنید، به کتابخانه بروید، پیک نیک بروید و ... کارهای زیادی وجود دارند که با صرف کمترین هزینه می توان لحظه های شادی را رقم زد . اما مراقب باشید برای مثلا پیک نیک رفتن شما غذایی درست نکنید. از بیرون یک خوراکی ساده و ارزان بگیرید و در کنار هم در پارک آن را میل کنید و از بودن در کنار هم لذت ببرید. اگر بی جهت به یک مرد هدیه بدهید در واقع همه توجه و انرژی خود را برای او صرف کرده اید. این معنای خوبی ندارد. در این حالت بیش از اندازه توجه نشان داده اید. این از حس های مردانه ای است که در وجود زنان است هست. این مساله برخلاف تصور شما اصلا برای یک مرد جالب نیست.
تا به حال فکر کرده اید که به کدامیک از انگشتانتان علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟
آیا تا به حال بطور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کرده اید؟ تا به حال فکر کرده اید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟
با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید . به ترتیب : انگشت شست شماره یک تا انگشت کوچک شماره پنج
انگشت شماره ۱ )
این انگشت نماد مسایل مادی و ثروت است و کسانی که این انگشت را انتخاب می کنند، اقتصاد دانان خوبی هستند و معمولا از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند.
انگشت شماره ۲ )
این انگشت نماد کار می باشد و اشخاصی که به این انگشت اهمیت بیشتری می دهند انسان های کاری هستند و بطور کلی وجدان کاری خوبی دارند و موفقیت زیادی در کارها دارند.
انگشت شماره ۳ )
این انگشت میزان اهمیت به خود فرد را نشان می دهد، افرادی که این انگشت را انتخاب می کنند، در مورد همه چیز اول به خود اهمیت داده و تا حدودی خودپرست و خودخواه هستند.
این انگشت نماد محبت و عشق است و کسانی که این انگشت را انتخاب می کنند، انسان های احساساتی و عاطفی هستند و همواره به دنبال محبت و خوشحال کردن دیگران هستند.
انگشت شماره ۵ )
این انگشت نماد خانواده و فرزند هست و کسانی که به این انگشت علاقمند هستند، افرادی هستند که به خانواده پایبند بوده و به زندگی مشترک و بطور کلی روابط بین افراد اهمیت می دهند.