تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
پسر چهار ساله ای به نام الفی رز وقتی برایش یک کیک اسفنجی شکلاتی هم قد و هم شکل خودش تدارک دیده شد...
وقتی نوبت به خوراکی های جشن تولد می رسد، احتمالا هر کودک چهار ساله ای عاشق آن است که هم وزن خودش کیک بخورد. پسر چهار ساله ای به نام الفی رز وقتی برایش یک کیک اسفنجی شکلاتی هم قد و هم شکل خودش تدارک دیده شد، به این آرزو رسید.
به گزارشنیک صالحیکیکی با خصوصیات چهره و هم اندازه این پسرک و تنها خوشمزه تر از او پخته شد. این کیک با وزن بیش از 12 کیلوگرم از چندین لایه کیک اسفنجی ، پوشیده از کاکائو و خامه و رنگ های خوراکی درست شده بود.
کودکی که از دیدن کیک تولدش به شدت متعجب شد
از آنجا که الفی واقعی هرگز از اسباب بازی میمون مورد علاقه اش دور نمی شود، یک میمون خوردنی نیز به این کیک اضافه شد.
لارا کلارک ، قناد 27 ساله این کیک ، 15 ساعت وقت صرف پخت این کیک کرد که در حقیقت هدیه ای از جانب مادر خوانده الفی، تمی موریس 25 ساله و شوهرش استفان 35 ساله بود.
مادر الفی خانم چانتل رز 23 ساله درباره پخت این کیک گفت:"من بسیار از دیدن این کیک شگفت زده شدم، الفی نیز بسیار خوشحال بود و مرتب فریاد می زد و می گفت این منم ، الفی و میمون" "از آنجا که لارا هرگز الفی را ندیده بود، این موضوع بسیار شگفت انگیز تر شد."
لارا کلارک
این کیک 400 پوندی از 40 تخم مرغ، بیش از 4 کیلو شکر، 4 کیلو خامه تزئینی و بیش از دو کیلو آرد درست شده است. به گزارش نیک صالحی تنها قسمت سر کیک است که در وسط آن از یک پلی استیرن درست شده و قابل خوردن نیست.
کودکی که از دیدن کیک تولدش به شدت متعجب شد
به گفته خانم رز ، در طول مهمانی کیک را در کناری قرار داده بودند و آنچنان کیک واقعی به نظر می رسید که عده ای از مهمانان می پرسیدند چرا یک پسر روی میز نشسته است!
با تلاش وزارت امورخارجه و سازمان بهزیستی کشور «هستی» دختر ۹ ساله پس از ۷ ماه سرگردانی در کشور اندونزی به ایران بازگشت.
با تلاش وزارت امورخارجه و سازمان بهزیستی کشور «هستی» دختر ۹ ساله پس از ۷ ماه سرگردانی در کشور اندونزی به ایران بازگشت.
اوایل مرداد سال جاری بود که خبر غرق شدن کشتی در سواحل اندونزی منتشر شد. در این کشتی مادر 32 ساله ای به همراه کودکش بود که با خوش شانسی از این حادثه جان سالم به در برده بودند.
در ادامه مادر این کودک که مدتها از بیماری دیابت رنج میبرد بر اثر هیجانات و استرسهای این سفر وحشتناک در یکی از بیمارستانهای اندونزی بستری و پس از سه روز بر اثر افزایش قند خون فوت کرد.
فرزند این مادر که" هستی" نام داشت پس از مرگ مادر و به دلیل عدم پیگیری خانوادهاش(پدر و مادر بزرگ) روزهای تلخی را سپری کرد و به امید دیدار دوباره مادربزرگ و آغوش پرمهر او چند ماه را در کشور اندونزی گذراند.
پس از رایزنیهای فراوان وزارت امور خارجه کشورمان با مسئولان کشور اندونزی و همچنین اقدامات سازمان بهزیستی کشور برای سرپرستی "هستی" 9 ساله، وی پس از 7 ماه بامداد روز پنجشنبه به تهران برگشت و پس از ورود" هستی"، این دختر 9 ساله پس از اقدامات قانونی در اختیار سازمان بهزیستی کشور قرار گرفت.
در همین رابطه نماینده وزارت امور خارجه در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی فارس، اظهار داشت: پس از اطلاع وزارت امور خارجه از مرگ مادر "هستی"، مسئولین این وزارت خانه اقدامات قانونی را برای برگرداندن این کودک انجام دادند.
وی تصریح کرد: سفارت ایران در اندونزی اقدامات قانونی را برای برگرداندن هستی انجام داد که در این رابطه چند وقت به دلیل عدم همکاری پدر "هستی" برگرداندن این کودک با کمی وقفه صورت پذیرفت.
نماینده وزارت امور خارجه ادامه داد: پس از اینکه مطلع شدیم پدر هستی به هیچ عنوان حاضر به قبول کردن فرزند خود نیست و در همین زمینه سازمان بهزیستی کشور اقدامات قانونی را برای سرپرستی "هستی" انجام داد.
رستمی یکی از مددکاران سازمان بهزیستی کشور در خصوص وضعیت هستی و خانوادهاش گفت: خانواده وی در آبادان زندگی میکند ولی متأسفانه پدر وی به دلایلی شرایط پذیرش" هستی "را ندارد.
وی گفت: بر اساس قانون در حال حاضر سازمان بهزیستی سرپرستی این کودک 9 ساله را به عهده خواهد داشت.
داوود میرباقری کارگردانی که طی دو ماه اخیر با سریال «شاهگوش» به شبکه نمایش خانگی آمده در یک شوخی آشکار، در شخصیت پردازی یکی از کاراکترهای این سریال طعنه های جالبی را زده است به اسفندیار رحیم مشایی رفیق شفیق احمدی نژاد.
این کاراکتر دختری جوان به نام «لیدا مجاور» است؛ ماجرا از این قرار است که در داستان «شاهگوش» این دختر جوان و البته گستاخ(!) به دلیل رانندگی با سرعت بالایش توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر شده و در محل کلانتری است که به عنوان یکی از مشکوکان قتل «کله پز» داستان مورد بازجویی قرار می گیرد. در مراحل ابتدایی بازجویی است که معلوم می شود این دخترخانم پدر متنفذی به نام «اسفندیار مجبور» دارد؛ پدری که چنان که دخترش می گوید قادر است با یک تلفن بسیاری از پستها را جابجا کند. دخترک گستاخ تمامی پرسنل کلانتری از سرباز گرفته تا رییس کلانتری را مدام تهدید می کند که پدرش به حساب آنها خواهد رسید! جالبتر اینجاست معاون کلانتری(حمیدرضا آذرنگ) هم از تهدیدات دخترک دچار واهمه شده و در دیالوگی کاملا آشکار خطاب به رییس کلانتری(فرهاد اصلانی) می گوید همه از دست پدر این دخترک عاصی اند و او از هیچ کس حتی نمایندگان مجلس هم حرف شنوی ندارد! این دیالوگ آذرنگ بیش از هر چیز دیگر طعنه هایی که بنا بوده «شاهگوش» به یارغار رییس جمهور سابق بزند را آشکار می کند. البته این همه ماجرا نیست چراکه به گزارش شبکه ایران بعد از مدتی و با فراخوانی پدر دخترک یعنی همان «اسفندیار مجبور» به کلانتری و گریم جالب این شخصیت با موها و ریشهایی با رنگ روشن که یادآور موهای بور مشایی است بیش از پیش طعنه های میرباقری عیان می شود. این نقش را هم محسن تنابنده با گریمی متفاوت ایفا می کند!!! گریمی که محصول دست عبدا.. اسکندری است.
موفق الربیعی، مشاور سابق نخستوزیر عراق که شاهد اعدام صدام در سال ۲۰۰۶ بوده است، میگوید که دیکتاتور سابق عراق تا لحظه آخر قوی ماند و هیچ اثری از پشیمانی در او دیده نشد.
موفق الربیعی، مشاور سابق امنیت ملی نخستوزیر عراق که از دفتر خود در شمال بغداد، در نزدیکی همان زندانی که صدام در آن هفت سال پیش اعدام شد با خبرگزاری فرانسه مصاحبه میکرد، گفت: «یک جنایتکار؟ صحیح. یک قاتل؟ صحیح. یک سلاخ؟ صحیح. اما او تا پایان قوی ماند.»
خبرگزاری فرانسه در گزارش منتشره خود در روز جمعه مینویسد، الربیعی که خود به هنگام به دار آویختن صدام حضور داشت میگوید، اثری از ندامت و ضعف در دیکتاتور سابق عراق ندیده است.
الربیعی میگوید: «من صدام را دم در تحویل گرفتم. هیچ کس با ما وارد نشد. هیچ خارجیای و هیچ آمریکاییای. او ژاکتی با پیراهن سفید به تن داشت، عادی و آرام. من هیچ نشانهای از ترس در او ندیدم.»
مشاور پیشین نخستوزیر عراق متذکر میشود: «البته بسیاری از مردم میخواهند، من بگویم که او داشت از حال میرفت یا اینکه دارو مصرف کرده بود، اما اینها (توضیحات من) حقایقی هستند برای تاریخ.»
وی خاطرنشان میسازد: «من هیچ ابراز تأسفی از او نشنیدم، هیچ تفاضایی برای این که خدا او را ببخشد یا تقاضایی برای عفو از او شنیده نشد.»
خبرگزاری فرانسه مینویسد، صدام که بیش از دو دهه مملو از سرکوبهای بیرحمانه، جنگهای فلاکتبار و تحریمهای تنبیهی بینالمللی بر عراق حکومت راند، سرانجام بعد از اینکه به دلیل جنایت علیه بشریت در سال ۱۹۸۲ و قتلعام ۱۴۸ تن از شیعیان روستای دوجیل محکوم شد، به دار آویخته شد.
وی از ژوئیه سال ۱۹۷۹ تا مارس ۲۰۰۳ و حمله نیروهای بینالمللی به رهبری آمریکا به عراق، حاکم این کشور بود. در دسامبر همان سال نیروهای آمریکایی صدام را در در گودالی در نزدیکی یک خانه روستایی در زادگاهش، تکریت پیدا کردند. سه سال بعد او اعدام شد؛ در سیام دسامبر سال ۲۰۰۶.
موفق الربیعی، مشاور پیشین نخستوزیر عراق با واکاوی در خاطراتش ادامه میدهد: «وقتی او را آوردم دستبند به دستش زده بودند و قرآنی در دست داشت. او را به اتاق اجرای حکم آوردم؛ جایی که قرار بود فهرست کیفرخواستاش خوانده شود. صدام مرتبا میگفت، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، زنده باد فلسطین، مرگ بر مغان پارسی.»
الربیعی عنوان میکند، صدام سپس به اتاقی که باید در آنجا جان میداد، آورده شد. در آن جا بود که «ایستاد، به دریچههای اعدام نگاه کرد، بعد سراپایم را برانداز کرد و گفت، دکتر این برای مردان است.»
درست قبل از اعدام او چند نفر شعار دادند: «زنده باد محمدباقر صدر...مقتدی مقتدی.» تا یادی از فقیه شیعهای که به دست صدام کشته شده بود و همچنین شناخته شدهترین چهره از بازماندگان خانواده او و دشمن صدام کرده باشند. صدام جواب داد: «این مردانگی است؟»
موفق الربیعی میگوید، خود اهرم دریچههای اعدام را کشیده است، اما اهرم عمل نکرد. بعد فردی دیگر که نامش برده نشد، اهرم را برای دومین بار کشید، اهرم عمل کرد و صدام به دار آویخته شد.
صدام حسین کمی پیش از اعدام خود شروع به خواندن "اشهد" کرد اما به گفته الربیعی، اعدام او قبل از اینکه "اشهد"ش به پایان برسد انجام شد.
الربیعی میگوید، بعد به پایین رفته است تا جسد صدام را ببیند. جسد با هلیکوپتری آمریکایی از زندان محل اجرای حکم به مقر نوری مالکی، نخستوزیر عراق حمل شد. به گفته الربیعی، اطراف هلیکوپتر را مردم احاطه کرده بودند، جسد صدام را بر کف هلیکوپتر گذاشتند و درهای هلیکوپتر نیز در طول پرواز باز ماند.
وی میگوید: «بهروشنی به خاطر دارم، زمانی که هلیکوپتر به سمت بغداد پرواز کرد خورشید هم طلوع کرد.»
به گزارش دویچه وله، مشاور سابق نخستوزیر عراق عنوان میکند که در آن زمان احساس "غریبی" داشته است. وی میگوید، صدام جنایات زیادی انجام داد و سزاوار هزاران بار اعدام بود اما در هر صورت احساس او "غریب" است.
به گفته وی، اعدام صدام بعد از کنفرانس ویدئویی مالکی و جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا انجام گرفت. بوش از نخستوزیر پرسید: «شما میخواهید با این جنایتکار چه کنید؟» مالکی جواب داد: «به دارش میآویزیم.» بوش در پاسخ انگشت خود را بالا برد و با این علامت موافقت خود را اعلام کرد.
سوم دی ماه 1297 اولین شناسنامه ایرانی صادر شد. شناسنامه ای که صاحب آن دختری به نام فاطمه بود و صاحب شماره شناسنامه یک شد تا این روز برای همیشه روز ثبت احوال در ایران نام بگیرد.
تا کمتر از 100 سال قبل نه خبری از سجل و شناسنامه بود، نه سازمانی که تولد و مرگ و ازدواج و طلاق را ثبت کند. به جای آن، روحانیون، ریش سفیدان محله یا بزرگان قوم بودند که تا قبل از رواج شناسنامه به سبک اروپایی ها، وقایع تولد را در کتاب های مقدس ثبت می کردند.
اما با توسعه شهرها و روستاها و افزایش جمعیت کشور نیاز به سازمان و تشکیلاتی برای ثبت وقایع حیاتی در دولت وقت احساس شد و به تدریج فکر تشکیل سازمان متولی ثبت ولادت و وفات و حتی صدور شناسنامه برای اتباع کشور قوت گرفت. به طوری که ابتدا سندی با 41 ماده در سال 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و ادارهای به نام سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد؛ بعد از تشکیل این اداره اولین شناسنامه به شماره 1 در بخش 2 تهران در تاریخ 3دی ماه 1297 هجری شمسی به نام فاطمه ایرانی صادر شد.
داستان این بود که در تاریخ سوم اسفند 1295به پیشنهاد "نصرت الدوله "وزیر دادگستری، تصویب نامه ای درباره ثبت احوال از نظر دولت گذشت که مقرر شد از تاریخ 15 آذر 1298برای گرفتن تعرفه انتخابات، گذرنامه، جواز حمل و نقل، اقامه دعوی و گرفتن حواله پولی، از اشخاص مطالبه به قولی سجل احوال بشود.
اداره سجل احوال زیر نظر بلدیه آن زمان یعنی همان شهرداری امروزی تشکیل شد و اوراق سجل احوال را که گرفتن آن اختیاری بود در کلانتریها در اختیار مردم می گذاشتند. در فروردین 1300خورشیدی، بلدیه تهران (شهرداری) به دستور "سید ضیاء طباطبایی"نخست وزیر درصدد تهیه آمارساکنین پایتخت، شهرری و شمیران بر آمد و بلاخره دفتری در شهرداری با عنوان "اداره احصائیه و سجل احوال"تاسیس شد.
در این دفتر فرمی به عنوان "احصائیه و نفوس شهر تهران" به چاپ رسید که در آن برای نام، نام خانوادگی (که در آن زمان کمتر کسی نام خانوادگی داشت و مردم به هنگام دریافت ورقه هویت برای خود نام فامیل انتخاب می کردند.)، لقب، سن، تابعیت، مذهب، زادگاه، همسر و فرزندان ستونهای جداگانه ای تنظیم گردیده بود و ماموران آمار با در دست داشتن این اوراق در ساعات روز در خانه ها را می کوبیدند و با پرسش از رئیس خانواده، اوراق را پر می کردند، هر چند اغلب خانواده ها در منازل خود را به روی ماموران آمار نمی گشودند و یا پاسخ درست نمی گفتند.
از طرفی دولت از طریق وزارت امور خارجه از سفارتخانه های خارجی مقیم تهران نیز خواست که به کارکنان خارجی و ایرانی خود دستور دهند که با ماموران سجل احوال و احصائیه در دادن اطلاعات لازم همکاری نمایند. ادامه کار احصائیه، از فروردین 1301منتهی به گرفتن ورقه سجل احوال(ورقه هویت یا شناسنامه) گردید که زیر نظر اداره نظمیه(شهربانی) آن هم فقط در تهران انجام می شد. گرفتن ورقه سجل احوال اختیاری بود و این ورقه را هر کسی می توانست از کمیسری آن زمان (کلانتری)محل خود دریافت کند.
از سال 1303 اداره سجل احوال تابع وزارت کشور شد و دفاتر آن در شهرستانها نیز شروع به کار کرد. حتی پس از تصویب قانون سربازگیری (نظام وظیفه)درسال 1304،برای فراخوانی سربازان از روی شناسنامه اقدام می شد و اداره سجل احوال هر شهر فهرست مشمولان خدمت سربازی را در اختیار اداره نظام وظیفه می گذاشت. نخستین دوره مشمولان که به سربازی فراخوانده شدند،متولدین 1284خورشیدی بودند که در سال 1306به خدمت رفتند و گرفتن شناسنامه از سال 1306خورشیدی طبق قانون مصوب بهمن ماه اجباری شد.
گزینش نام خانوادگی نیز، معمولا از چند روش پیروی میکرد که یکی از آنها پیشه نیاکان در یک قوم است. محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ، جد)، از دیگر شیوههای متداول انتخاب نام خانوادگی بوده است. گاهی هم یک نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه (همچون صراف، جواهریان، پزشکزاد) یا یک ویژگی بدنی یا فیزیکی (خوشچهره، قهرمان) بازمیگشت.
در نهایت و با تصویب قانون مدنی کشور در سال 1313 ثبت نام خانوادگی نیز، اجباری شد. بر اساس قانون، سرپرست خانواده باید برای خانواده خود نامخانوادگی انتخاب میکرد و نام خانوادگی انتخاب شده از سوی وی به سایر افراد خانوادهاش هم اطلاق میشد. و از آن زمان تاکنون بیش از چهار نسل از ایرانیان به این نامهای خانوادگی خوانده میشوند.
10 دلیل برای ساختن رزومه ایران تلنتی و عضویت در وبسایت ایران تلنت:
1. بسیاری از شرکتهای معتبر، نیروی متخصصشان را از بین رزومههای آنلاین ایران تلنت انتخاب میکنند!
2. بدون نیاز به معرف و آشنا میتوانم رزومهام را به دست مدیران شرکتهای بزرگ و معتبر برسانم!
3. هر هفته آخرین فرصتهای شغلی متناسب با توانایی و علاقهام برایم ایمیل میشود!
4. هر کجا باشم میتوانم به طور آنلاین آگهیهای شغلی شرکتها را دستهبندی شده ببینم، برای شغل موردنظرم جستجو کنم و با یک کلیک، رزومهام را ارسال کنم!
5. شانس دیده شدن و بررسی رزومه ایران تلنتی من بیشتر است، چرا که بسیاری از مدیران و کارشناسان منابع انسانی در شرکتهای معتبر، با ساختار رزومه ایران تلنت آشنایی دارند و خواندن و بررسی آنها برایشان آسانتر است!
6. رزومه آنلاین ایران تلنت با استانداردهای بینالمللی و ظاهری کاملاً حرفهای تهیه میشود!
7. ساختن رزومه آنلاین ایران تلنت ساده است و هر زمانی که بخواهم میتوانم اطلاعات آن را بروز کنم!
8. ساختن رزومه آنلاین روی ایران تلنت کاملاً رایگان است و بابت پیدا کردن کار از این طریق، هیچ هزینهای پرداخت نمیکنم!
9. حتی اگر برای موقعیت شغلیای هم درخواست ندهم، میتوانم سطح دسترسی به رزومهام را طوری تعیین کنم که مدیران شرکتها، رزومه من را پیدا کنند و با من تماس بگیرند!
10. اگر سؤال یا مشکلی برای ساختن یک رزومه خوب داشته باشم، تیم پشتیبانی ایران تلنت من را راهنمایی خواهند کرد!
اسکارلت یوهانسون هنرپیشه و مدل آمریکایی این روزها به خاطر تبلیغ یک نوشابه صهیونیستی بشدت از سوی افکار عمومی و بویژه حامیان آرمان های مردم فلسطین مورد انتقاد قرار گرفته است.
اسکارلت یوهانسون هنرپیشه و مدل آمریکایی این روزها به خاطر تبلیغ یک نوشابه صهیونیستی بشدت از سوی افکار عمومی و بویژه حامیان آرمان های مردم فلسطین مورد انتقاد قرار گرفته است.
یوهانسون که سال ها به عنوان ˈسفیر جهانیˈ سازمان خیریه ˈآکسفامˈ فعالیت می کرد، روز پنجشنبه به خاطر ادامه همکاری خود با شرکت تولید نوشابه های صهیونیستی موسوم به ˈسوداستریمˈ، مجبور به قطع همکاری با آکسفام شد.
سازمان خیریه آکسفام مستقر در انگلیس پیشتر تحت فشار افکار عمومی و حامیان آرمان های مردم فلسطین اعلام کرده بود که ادامه همکاری وی با ˈسوداستریمˈ با نقش وی به عنوان سفیر جهانی آکسفام ناسازگار است و وی باید بین این دو نقش یکی را انتخاب کند.
یوهانسون سرانجام روز پنجشنبه اعلام کرد که همکاری خود را با اکسفام پایان می دهد تا بتواند به تبلیغ نوشابه اسراییلی ادامه دهد. این تصمیم در شبکه های اجتماعی با انتقادات گسترده ای مواجه شد.
سازمان غیردولتی ˈهمبستگی با فلسطینˈ در انگلیس که سال ها است برای تحریم کالاهای اسراییلی فعالیت می کند، پنجشنبه شب با انتشار بیانیه ای از سازمان خیریه آکسفام به خاطر قطع همکاری با ˈاسکارلت یوهانسونˈ قدردانی کرد.
ˈسارا کولبورنˈ مدیر سازمان ˈهمبستگی با فلسطینˈ گفت: تصمیم اسکارلت یوهانسون برای تبلیغ ˈسوادستریمˈ به وضوح در تضاد با سیاست آکسفام در حمایت از حقوق بشر و عدالت بود.
وی افزود: ترجیح منافع شرکت ˈسوداستریمˈ که در سرزمین های اشغالی فلسطین واقع در کرانه باختری فعالیت می کند، لطمه عمده ای به وجهه خانم یوهانسون زده است چرا که او تصمیم گرفت به جای مقابله با فقر و بی عدالتی در سطح جهان، کسب سود ناشی از اشغال را در اولویت قرار دهد.
وی اظهارداشت: ما از همه فعالان مدنی که کارزار گسترده ای را علیه شرکت ˈسوداستریمˈ انجام دادند و خواستار قطع رابطه آکسفام با ˈاسکارلت یوهانسونˈ شدند، قدردانی می کنیم.
فعالان مدنی انگلیس طی ماههای اخیر تجمعات مختلفی را در مقابل نمایندگی های فروش ˈسوداستریمˈ در مناطق مختلف این کشور برگزار کرده و خواستار تحریم این نوشابه صهیونیستی شده اند.
اسکارلت یوهانسون هنرپیشه و مدل آمریکایی این روزها به خاطر تبلیغ یک نوشابه صهیونیستی بشدت از سوی افکار عمومی و بویژه حامیان آرمان های مردم فلسطین مورد انتقاد قرار گرفته است.
اسکارلت یوهانسون هنرپیشه و مدل آمریکایی این روزها به خاطر تبلیغ یک نوشابه صهیونیستی بشدت از سوی افکار عمومی و بویژه حامیان آرمان های مردم فلسطین مورد انتقاد قرار گرفته است.
یوهانسون که سال ها به عنوان ˈسفیر جهانیˈ سازمان خیریه ˈآکسفامˈ فعالیت می کرد، روز پنجشنبه به خاطر ادامه همکاری خود با شرکت تولید نوشابه های صهیونیستی موسوم به ˈسوداستریمˈ، مجبور به قطع همکاری با آکسفام شد.
سازمان خیریه آکسفام مستقر در انگلیس پیشتر تحت فشار افکار عمومی و حامیان آرمان های مردم فلسطین اعلام کرده بود که ادامه همکاری وی با ˈسوداستریمˈ با نقش وی به عنوان سفیر جهانی آکسفام ناسازگار است و وی باید بین این دو نقش یکی را انتخاب کند.
یوهانسون سرانجام روز پنجشنبه اعلام کرد که همکاری خود را با اکسفام پایان می دهد تا بتواند به تبلیغ نوشابه اسراییلی ادامه دهد. این تصمیم در شبکه های اجتماعی با انتقادات گسترده ای مواجه شد.
سازمان غیردولتی ˈهمبستگی با فلسطینˈ در انگلیس که سال ها است برای تحریم کالاهای اسراییلی فعالیت می کند، پنجشنبه شب با انتشار بیانیه ای از سازمان خیریه آکسفام به خاطر قطع همکاری با ˈاسکارلت یوهانسونˈ قدردانی کرد.
ˈسارا کولبورنˈ مدیر سازمان ˈهمبستگی با فلسطینˈ گفت: تصمیم اسکارلت یوهانسون برای تبلیغ ˈسوادستریمˈ به وضوح در تضاد با سیاست آکسفام در حمایت از حقوق بشر و عدالت بود.
وی افزود: ترجیح منافع شرکت ˈسوداستریمˈ که در سرزمین های اشغالی فلسطین واقع در کرانه باختری فعالیت می کند، لطمه عمده ای به وجهه خانم یوهانسون زده است چرا که او تصمیم گرفت به جای مقابله با فقر و بی عدالتی در سطح جهان، کسب سود ناشی از اشغال را در اولویت قرار دهد.
وی اظهارداشت: ما از همه فعالان مدنی که کارزار گسترده ای را علیه شرکت ˈسوداستریمˈ انجام دادند و خواستار قطع رابطه آکسفام با ˈاسکارلت یوهانسونˈ شدند، قدردانی می کنیم.
فعالان مدنی انگلیس طی ماههای اخیر تجمعات مختلفی را در مقابل نمایندگی های فروش ˈسوداستریمˈ در مناطق مختلف این کشور برگزار کرده و خواستار تحریم این نوشابه صهیونیستی شده اند.