تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
خامه یک نوع فرآورده لبنی است، اما در گروه چربی ها دسته بندی می شود.
سرشیر، خامه عسل، خامه خرما، خامه شکلات و خامه ساده صبحانه ازجمله محصولات لذیذ و پرچرب لبنی است که میتواند سفره صبحانه را متنوع کند و مشوق باز شدن اشتها و مولد انرژی برای افراد شاغل و دانشآموزان پرتحرک باشد.
اما اینجا پرسش هایی مطرح می شود؛ آیا خامه را می توان جایگزین شیر کرد؟ تفاوت خامه و سرشیر در چیست و ارزش تغذیه ای و کالری کدام یک بیشتر است؟ خامه قنادی که در شیرینی های تر و نان خامه ای به کار می رود همان خامه ای است که در وعده صبحانه استفاده می شود؟ آیا می توان یک یا دو عدد شیرینی خامه ای را جایگزین وعده صبحانه کرد؟ خامه ترش چیست و چه فرقی با خامه معمولی دارد؟
خامه صبحانه ارزش دارد؛ اما... خامه یک نوع فرآورده لبنی است، اما در گروه چربی ها دسته بندی می شود. چربی موجود در آن بر حسب نوع خامه از 30 تا 60 درصد متغیر است و میزان برخی از مواد مغذی موجود در آن به پای شیر نمی رسد. خامه صبحانه ای که این روزها در اغلب فروشگاه ها عرضه می شود 30 تا 35 درصد چربی دارد و حدود 50 درصد از کره، کم چرب تر است، اما چربی آن در مقایسه با شیر تازه دوشیده شده حدود 9 برابر بیشتر است. هر چه خامه پرچرب تر باشد، سفت تر و غلیظ تر بوده و بر میزان ویتامین های محلول در چربی نظیر ویتامین های A، E و D آن افزوده می شود. به گونه ای که غلظت ویتامین A خامه با توجه به درصد چربی آن از 2 تا 12 برابر قابل افزایش است، اما میزان ویتامین های محلول در آب نظیر ویتامین های B ،C و اسید فولیک آن کمتر و در طول استریلیزاسیون نیز مقدار زیادی از ویتامین B12 آن تخریب می شود. در ضمن خامه نمی تواند تامین کننده کلسیم و پروتئین روزانه بدن باشد و به هیچ وجه نباید جایگزین شیر و فرآورده های لبنی کم چرب شود. البته خوردن یک یا دو قاشق خامه برای صبحانه آن هم یکی دو بار در هفته اشکالی ندارد، ولی از آنجا که چربی خامه مانند چربی گوشت قرمز جزو چربی های جامد است و کلسترول بالایی نیز دارد مصرف بیش از اندازه آن حتی برای وزن گرفتن افراد لاغر هم توصیه نمی شود.
چربی سرشیر بیشتر است سرشیر نوعی خامه است که از سطح شیر گرفته می شود و این روزها صنعتی و بهداشتی آن با بسته بندی های متنوع به بازار آمده است. در واقع سرشیر نوعی خامه گیری خود به خودی است. در این روش شیر گرم را بتدریج خنک می کنند که طی این زمان گویچه های چربی همراه مقداری از پروتئین های مفید روی سطح شیر بسته می شود که به آن سرشیر گویند و اغلب به روش سنتی تهیه می شود و بسیار لذیذتر از خامه های صنعتی است، بخصوص آن که با مرباهایی چون آلبالو، هویج، به یا گل سرخ میل شود، ولی احتمال آلوده بودن این محصول محلی به انواع میکروب های بیماریزا همچون سل و تب مالت زیاد است.
اما چرا می گوییم سرشیر پرچرب تر است؟ از آنجا که سرشیر نوعی چربی سبک بوده و بتدریج روی شیر جمع می شود می تواند مقدار بیشتری از چربی شیر را در خود جای دهد و مصرف آن در درازمدت به رسوب چربی در اطراف رگ ها منجر خواهد شد و چون مقدار زیادی کلسترول دارد بتدریج به دیواره عروق لطمه می زند. این موضوع درباره چربی جمع شده روی ماست های محلی که روستاییان به آن «سرماست» می گویند هم صدق می کند.
خامه ترش چیست؟ خامه ترش نوع دیگری از خامه است که بیشتر خانواده ها درباره ترش بودن، ارزش تغذیه ای و تفاوت آن با خامه معمولی می پرسند. در پاسخ باید گفت این خامه با نوعی باکتری تولیدکننده اسید لاکتیک، تخمیر و ترش می شود و علت ترش شدن آن به معنای فاسد شدن خامه نیست.
اما در اینجا این پرسش مطرح است که طعم و رنگ به کار رفته در انواع خامه خرما، خامه عسل و خامه شکلات از چه منبعی تهیه می شود؟ معمولا برای طعم دار کردن خامه ، هم از مواد طبیعی مانند شیره خرما، عسل و پودر کاکائو استفاده می شود و هم می توانند از رنگ ها و طعم های مجاز کمک بگیرند که با خواندن برچسب مواد تشکیل دهنده روی کالا می توان به طبیعی یا سنتزی بودن مواد افزوده شده به خامه پی برد، اما لازم است بدانید خامه طعم دار در مقایسه با خامه ساده صبحانه علاوه بر چربی حاوی شکر زیادی است که مازاد شیرینی آن می تواند در بدن به صورت چربی ذخیره شود و دو تا سه برابر خامه های معمولی چربی خون را بالا ببرد.
خامه قنادی پرچرب تر از خامه صبحانه اغلب افراد بر این باورند که خامه قنادی را فقط از سفیده تخم مرغ تهیه می کنند، اما باید بدانید که خامه های قنادی حاوی 35 تا 38 درصد چربی لبنی یا غیرلبنی بوده و گاهی برای قوام بیشتر، محتوای چربی آن را به 40 درصد نیز می رسانند و هر چه خامه غلیظ تر و قوام بیشتری داشته باشد پرچرب تر است. بیشتر شیرینی های خامه ای، دسرها، کیک ها و بستنی ها از خامه های پرچرب که دارای چربی اشباع و کلسترول بالایی هستند به همراه مقدار زیادی شکر تهیه می شوند و به هیچ عنوان نباید این نوع شیرینی ها را جایگزین وعده صبحانه کرد.
افراد مبتلا به دیابت و کسانی که تری گلیسیرید و کلسترول شان بالاست و سابقه سکته قلبی یا تنگی عروق کرونر دارند باید در کنار مصرف داروهای کاهنده چربی خون، از مصرف محصولات پرچرب مانند شیرینی جدا خودداری کنند.
مراقب باشید؛ سرطان در کمین است خوب است بدانید وقتی یک غذای چرب مصرف می شود براساس میزان مصرف چربی، صفرا ترشح می شود. وقتی اسیدهای صفراوی عمل هضم را انجام دادند 95 تا 97 درصد آن از طریق خون جذب و دوباره به کیسه صفرا بازمی گردد و سه تا پنج درصد مابقی آن برای دفع به نواحی انتهایی روده رفته و در آنجا به وسیله میکروب های موجود در روده تخمیر و شکسته می شود، ولی طی تخمیر، مواد جانبی سرطان زایی به وجود می آید که هر چه تعداد دفعات ترشح صفرا در پی مصرف غذاهای پرچرب بیشتر باشد، احتمال باقی ماندن صفرا در دستگاه گوارش و تشکیل مواد سرطان زا بالاتر می رود و ریسک ابتلا به سرطان رکتوم و کولون در افرادی که اجابت مزاج آنها اغلب به تاخیر می افتد، بیشتر است.
تمام انواع فلفل از گروه سبزيها هستند و اين دسته از سبزيها از فلفل سبز دلمه اي گرفته تا فلفل تند قرمز، همگي در يک گروه غذايي جاي مي گيرند و تقريباً داراي خواص مفيد بسياري براي بدن هستند.
تحقيقات ارائه شده در نشريه بيريتيش مديکال، نشان مي دهد هفت هزار سال قبل از ميلاد مسيح، در آمريکاي جنوبي و مرکزي از اين سبزي به عنوان چاشني در غذاها استفاده مي شد. پژوهشگران مي گويند اين ماده غذايي يکي از منابع سرشار ويتامين ث و کاروتن هاست. متخصصان از مدتها پيش معتقدند از اين سبزي خوراکي مي توان براي افزايش جريان خون، تحريک سيستم عصبي، افزايش اشتها و رهايي از سؤهاضمه استفاده کرد. حتي بسياري از محققان و متخصصان طب سنتي در چين توصيه مي کنند زنان براي تسکين دردهاي ناشي از دوره عادت ماهانه ،مي توانند از فلفل استفاده کنند. نوعي از اين سبزي به نام فلفل دلمه اي به رنگهاي سبز، نارنجي، زرد و قرمز وجود دارد که اصلاً تند نيستند و ما اغلب آنها را با غذا يا در سالاد استفاده مي کنيم. مطالعات نشان مي دهد کاپسيسين ماده اي در فلفل است که سبب گرم بودن اين گياه مي شود. هر چند فلفل گياهي گرم است، کاپسيسين موجود در آن سبب کاهش درجه حرارت بدن شده که يکي از دلايل اصلي تمايل مردم مناطق آب و هواي گرم به مصرف زياد فلفل به شمار مي رود. تحقيقات نشان داده است کاپسيسين به عنوان فعال ترين عنصر موجود در فلفل، سبب کاهش ميزان کلسترول خون و کاهش شدت سيگنالهاي درد در بدن مي شود. اين ماده همچنين خاصيت آنتي اکسيداني دارد که سلولهاي شما را از آسيب مولکولهاي راديکال آزاد محافظت مي کند و درعين حال خاصيت ضد باکتريايي نيز دارد.
ين ماده به بسياري از خواص درماني فلفل کمک مي کند و سيستم قلبي عروقي را تحريک و سيستم هاضمه را تقويت کرده و درد موجود روي پوست يا مفاصل بدن را تسکين مي بخشد و براي مثانه به عنوان داروي ضد احتقان و ضد باکتري، مؤثر است. به گفته محققان، فلفل ميزان کلسترول خون را پايين مي آورد که اين امر باعث کاهش فشارخون نيز مي شود. اين گياه همچنين از انعقاد خون در رگها جلوگيري مي کند و اين خواص فلفل به پيشگيري از بيماريهاي قلبي نظير آرترواسکلروز (سخت شدن رگها) کمک فراواني مي کند. هر چند فلفل سبب سوزش زبان مي شود، اما اين گياه واقعاً مسکني قوي است. اين گياه ابتدا سبب تحريک درد مي شود، اما پس از مدتي شدت علايم درد را در بدن کاهش مي دهد. کاپسيسين موجود در فلفل نه تنها درد آرتروز و آرتريت روماتوئيد را تسکين مي دهد، بلکه هنگام استفاده به شکل موضعي، ميزان ورم ناشي از اين بيماريها را کاهش مي دهد. فلفل با تحريک ترشح آنزيمهاي گوارشي در معده و نابودي باکتريهايي که مي توانند عامل عفونت باشند، قدرت هضم را تقويت مي کند. خاصيت ضد باکتري فلفل همچنين از بروز اسهال ناشي از عفونت جلوگيري مي کند. پژوهشگران تأکيد مي کنند اين گياه به عنوان داروي ضد احتقان، سبب رقيق و نازک شدن خلط و خارج شدن آن از ريه ها مي شود. از آنجا که اين گياه بافت ريه را تقويت مي کند، براي بيماران مبتلا به آمفيزم (بيماري اتساع و بزرگ شدن ريه ها) نيز مفيد است. ارسالی کاربران
جوز هندی، ادویه ای است که علاوه بر معطر و گرم بودن خواص دیگری نیز دارد. به تازگی خواص دیگر این ادویه که تا به حال گزارش نشده بود در مجله هلث درج شده است که به شرح زیر می باشد
جوز هندی، ادویه ای است که علاوه بر معطر و گرم بودن خواص دیگری نیز دارد. به تازگی خواص دیگر این ادویه که تا به حال گزارش نشده بود در مجله هلث درج شده است که به شرح زیر می باشد:
▪ خمیری تهیه شده با کمی شیر و پودر جوز هندی را روی جوش های پوستی بمالید. خاصیت ضدالتهابی این ادویه لکه قرمزی و ورم آن را کاهش خواهد داد.
▪ برای بهبود بخشیدن به سیستم گوارشی کمی پودر جوز هندی را روی صبحانه خود بپاشید.
▪ خوردن یک لیوان شیر ولرم با کمی جوز هندی خواب راحتی ایجاد می کند.
▪ روغن جوز هندی را روی لثه بمالید تا از دندان و لثه درد تسکین پیدا کنید. akairan
تمام میوه ها، سبزیها و گیاهان دارویی در صورتی كه زیرنظر پزشك مصرف شوند، نقش موثری در كاهش تریگلیسرید، كلسترول و بهخصوص كلسترول بد دارند زیرا فیبر موجود در آنها به كلسترول پیوند خورده و در روده باعث دفع آنها میشود.
تمام میوه ها، سبزیها و گیاهان دارویی در صورتی كه زیرنظر پزشك مصرف شوند، نقش موثری در كاهش تریگلیسرید، كلسترول و بهخصوص كلسترول بد دارند زیرا فیبر موجود در آنها به كلسترول پیوند خورده و در روده باعث دفع آنها میشود.
در ضمن، فیبر موجود، عامل ترشح مقداری صفرا در رودههاست که در دفع چربی نقش دارد. در طب سنتی، گیاهانی نظیر كنگرفرنگی، شوید، نعناع، زردچوبه و خاكشیر بهعنوان كاهندههای گیاهی چربیخون شناخته شدهاند. از جمله محصولهای گیاهی کاهنده چربیخون كه در بازار موجودند میتوان به قرص آرتیشو یا کنگرفرنگی، قرص شوید یا آنتوم و قطره شوید اشاره كرد. آب كرفس و خود كرفس نیز همانطور که عامه مردم به آن اعتقاد دارند، میتواند چربیخون را كاهش دهد. برخلاف تصور، مصرف زیاد آبغوره برای افرادی كه چربیخون دارند، با توجه به اینكه مزاج آبغوره سرد و خشك است، مناسب نیست.
در میان چاشنیها، آب نارنج بهترین است كه هم برای اعصاب مضر نیست هم در كاهش چربیخون نقش دارد. گرچه بیشتر داروهای گیاهی عارضه كمی دارند اما اگر بیماری به چربیخون مبتلاست ابتدا باید داروهای رایج را مصرف كند. هدف این است كه با اضافه كردن داروهای گیاهی، وضعیت چربیخون بیمار بررسی و به مرور از میزان داروهای مصرفی كم شود. توجه داشته باشید که اختلال چربیخون بیماری مزمنی است و گاهی فرد را مجبور میكند تا آخر عمر دارو مصرف كند.
شاید خیلی ها فکر کنند شاهرخ استخری یکی از آن بازیگرانی است که راه صدساله را یک شبه طی کرده اما واقعیت اینطور نیست و شاهرخ استخری راه رسیدن به شهرت را پله پله و به مرور طی کرده است. او که فعالیت بازیگری خود را با بازی در تله فیلم «تلخون» آغاز کرد با بازی در سریال «دلنوازان» و «فاصله ها» به شهرت و محبوبیت خوبی بین مخاطبین جعبه جادویی دست پیدا کرد.
شاهرخ امااین روزها کم کارتر از گذشته شده و با وسواس بیشتری پیشنهادهایش را بررسی می کند تا به قول خودش بتواند در نهایت به اتفاقی که دوست دارد، دست پیدا کند. چندی پیش شبکه «آی فیلم» سریال «دلنوازان» را بازپخش کرد تا یک بار دیگر و بعد از چهار سال خاطره یک سریال در ذهن مخاطبین تلویزیون زنده شود. به این بهانه پای صحبت شاهرخ استخری نشستیم تا از حال این روزهایش برایمان بگوید…
«دلنوازان» بعد از چهار سال از شبکه آی فیلم پخش شد و باز هم توانست مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بکشاند. فکر می کنی ویژگی این سریال چه بود که مردم باز هم توانستند با آن ارتباط خوبی برقرار کنند؟
- این سریال یک مقدار برای مردم حالت نوستالژی داشت. ما ایرانی ها انسان های خاطره بازی هستیم و فکر می کنم این خاطره بازی در مورد «دلنوازان» اتفاق افتاد و مردم دوباره به آن اقبال خوبی نشان دادند. فکر می کنم مهمترین ویژگی این سریال این بود که آقای سهیلی زاده (مثل آثار دیگرشان که چهره های جدیدی را به مردم معرفی می کنند)، شش جوان با انرژی را که همه آنها انگیزه زیادی برای دیده شدن داشتند دورهم جمع کرده بودند. در این پروژه هیچ دلخوری و نارضایتی وجود نداشت و همه چیز برای ساخت یک مجموعه خوب فراهم بود.
مدتی است که سریال های تلویزیونی با استقبال چندانی روبرو نمی شود، فکر می کنی ویژگی «دلنوازان» یا «فاصله ها» چه بود که اینقدر مورد توجه قرار گرفت؟
- یکسری فرمول ثابت شده وجود دارد که اگر در هر سریالی از آن استفاده شود، احتمال بیشتری برای جذب مخاطب دارد و سریال مورد توجه مخاطب قرار می گیرد. در دنیا مرسوم است که وقتی می خواهند سریال جدیدی را تولید کنند، از چهره های جدید استفاده می کنند که آقای سهیلی زاده این کار را در آثارشان انجام می دهند، ضمن اینکه فضاسازی آقای سهیلی زاده هم در این مسیر بی تاثیر نیست و ایشان به بخش نمایشی بودن و مخاطب پسند بودن کار دقت زیادی دارند.
وقتی به گروه بازیگران جوان «دلنوازان» نگاه می کنیم به این نتیجه می رسیم که هر یک از بازیگران این سریال مسیر متفاوتی را برای زندگی حرفه ای خود انتخاب کردند. به نظر می رسد مسیری که تو انتخاب کردی، نسبت به بقیه دوستانت متفاوت تر است. قبول داری؟
- به نظرم یک بخشی از ماجرا مسیری است که تو به صورت ناخودآگاه در آن قرار می گیری و بخشی از آن هم انتخابی است که تو به عنوان بازیگر انجام می دهی! اولین اتفاقی که برای بازیگری که در یک سریال پربیننده بازی کرده می افتد، این است که بخشی از سینما که بیشتر به فروش فکر می کنند به سراغ او می آیند و او را به تکرار نقش های مشابه قبلی وادار می کنند. البته من سعی کرده ام تا حد ممکن از تکرار دوری کنم.
چطور؟
- ببین یک اتفاقی برای بازیگر جوانی می افتد و عده ای او را برای بازی در یک سریال دوست دارند. در این حالت شما می توانید انگ تلویزیونی بودن به او بچسبانید، او را چهار سال رها کنید، طوری که مردم به طور کلی او را فراموش کنند و یا در مقابل می توانید او را حمایت کنید و از این بازیگر جوان یک ستاره بسازید که در ادامه به روند کلی سینما کمک کند. متاسفانه ما در سینمای مان نه تنها چیزی به نام ستاره سازی نداریم بلکه عادت به ستاره سوزی داریم. بازیگران زیادی بوده اند که ثابت کرده اند اگر فرصت لازم را به دست بیاورند می توانند در سینمای غیربدنه هم درخشش خوبی داشته باشند. بازیگرانی که نشان دادنداگر یک کارگردان خوب باشد که با آنها خوب کار کند می توانند موفق باشندو همینطور هم شد و توانستند با درخشش در نقش هایی که برعهده داشتند، کاندید شوند.
فکر می کنی اهالی سینمای هنری تو را غریبه می دانند؟
- شاید هم بیشتر از یک غریبه! این در حالی است که خیلی وقت ها آدم هایی که در سینمای بدنه کار می کنند هم بازیگرانی که بیشتر در سینمای هنری حضور دارند را غریبه می دانند. به شخصه فکر می کنم هیچ کدام از این دسته بندی ها درست نیست. سینمای بدنه به بازی بازیگران خوب احتیاج دارد و سینمای هنری هم به فروش خوب نیاز دارد. (سکوت چند لحظه ای شاهرخ) البته در سال های اخیر سینمای هنری نشان داده که بدون ستاره هم می توان به موفقیت رسید.
اصلا موفقیت یک فیلم به نظرات یعنی چه؟
- به نظرم این موضوع دو بخش دارد. بخش اول که اهمیت زیادی هم دارد موضوع صنعت سینماست که باید ببینیم برای یک فیلم چقدر هزینه شده و در نهایت چقدر فروش داشته! فکر می کنم با قیاس این اعداد می توانیم در مورد موفقیت یک فیلم در این بخش نظر دهیم. بخش دیگر این است که شما یک فیلم خوب با ارزش هنری قابل قبول می سازید و مخاطب دوست دارد بارها آن را تماشا کند که این هم از نظر من موفقیت است
. قبلا دوست دارم این نوع فیلم ها هم به فروش بالایی دست پیدا کنند. فروش های میلیاردی امروز در مقابل فروش فیلمی در روزگار قدیم که از بین یک میلیون و دویست هزار نفر جمعیت آن زمان تهران، یک میلیون نفر در سینماها به تماشای آن نشسته اند، چیزی جز یک شوخی نیست.
تو برای شروع در سینما، در کار کارگردانانی حضور پیدا کردی که بیشتر به عنوان سازنده فیلم های تجاری معروف بودند…
- ببین یک زمانی بود که وقتی می خواستم برای بازی در تلویزیون قرارداد ببندم می گفتند شما که سینمایی بازی نکرده ای، پس به ما تخفیف بده! از طرف دیگر وقتی برای بازی در فیلم سینمایی هم پای قرارداد می نشستم می گفتند شما که کار اولت هست، پس بی زحمت یک مقدار فیتیله را بکش پایین! این در حالی بود که در همان ایام من چند پیشنهاد سینمایی را رد کرده بودم تا بتوانم با یک نقش خوب وارد سینما شوم. به همین دلیل وقتی دیدم از هر دو طرف تحت فشار هستم، تصمیم گرفتم از بین پیشنهادهای سینمایی که به دستم رسیده بود، یکی را انتخاب کنم. در نهایت فیلم هایی مثل «چک»، «پس کوچه های شمرون» و … را در سینما تجربه کردم که که فکر می کنم هر کدام از این فیلم ها یکی از متفاوت ترین آثار سازندگان آن به حساب می آید. اما الان به نظر می رسد در سینما کم کارتر از گذشته شده ای و هر پیشنهادی را قبول نمی کنی…
- مسیری که در موردش صحبت کردیم، راهی است که به نتیجه رسیدن در آن مستلزم صبر است.
شاهرخ استخری از بازیگری و خبر ازدواجش و دختردار شدنش می گوید
برای بازی در سینما فقط به نقش یک فکر می کنی؟
- نه واقعا اینطور نیست اما متاسفانه هنوز حتی نقش کوتاهی که من را برای بازی ترغیب کند، پیشنهاد نشده! پیش از شما بازیگرانی مثل شهاب حسینی بودند که از تلویزیون به شهرت رسیدند و در سینما اتفاقات خوبی برایشان افتاد.
با توجه به شناختی که از تو دارم و صحبت هایی که در این شش سال با هم داشته ایم، چرا تو در جایگاهی که همیشه می خواستی نیستی؟
- خیلی سوال سختی است. گاهی به این فکر می کنم شاید هنوز زود است و نباید عجله کنم. گاهی هم فکر می کنم شاید دیگر اتفاقاتی که از اول به آن فکر می کردم، هیچ وقت برایم نخواهد افتاد. ببین فکر می کنم این خیلی مهم است که تو با چه کاری معرفی و دیده شوی. مثلا یک بازیگر کارش را با یک سریال روتین شبانه آغاز می کند و دیده می شود، یک نفر دیگر با بازی در نقش اصلی یک فیلم سینمایی دیده می شود و …
این شروع بازیگر را در کانالی قرار می دهد که او باید از این مسیر برای رشد خود استفاده کند. جایی که من کارم را آغاز کردم، یک نقش در تله فیلم تلخون علیرضا امینی، یک نقش کوتاه در سریال سامان مقدم بود، بعد هم در داداشی و بعد هم نقش اول یک سریال شبانه … (سکوت چند دقیقه ای شاهرخ)
نمی خواهی صحبت هایت را ادامه دهی؟
- راستش حس می کنم یک نوع یارکشی در سینمای ما وجود دارد که در سینمای دنیا نیست. مثلا وقتی فیلمی مثل هانگر گیم تولید می شود، همراه خود ستاره جوانی مثل جنیفر لارنس را شکل می دهد. آنها چنین ستاره ای را به وجود می آورند و بعد از چند وقت فیلمی به آن پیشنهاد می شود که با بازی در آن اسکار را تصاحب می کند و در ادامه می آیند وهانگر گیم ۲ را با بازی او می سازند که در هفته اول اکران، به فروش افسانه ای ۱۵۸ میلیون دلار دست پیدا می کند یادمان باشد فیلمی که نسخه ۲ آن ساخته می شود قطعا فیلمی است تجاری! پس برای بازیگر، بازی در سینمای تجاری یا جایزه بگیر منافاتی ندارد.
این یعنی سینما، اول ستاره می سازد و بعد از آن استفاده می کند. متاسفانه در سینمای ما این اتفاقات خیلی سخت می افتد.
در این مدت که کم کارتر از گذشته شده ای، فیلم ها و سریال های متعددی را رد کرده ای، از فراموشی نمی ترسی؟
- خیلی ها من می گویند که هر چه بیشتر کار کنی و جلوی چشم باشی، موفق تری و کم کم پیشنهادی بهتر هم خواهی داشت. اما من هیچ وقت نتوانسته ام خودم را به این راضی کنم در کاری بازی کنم که آن را دوست ندارم. شاید این فراموشی که می گویی اتفاق بیفتد اما این امکان وجود دارد که بعد از مدتی، دوباره با یک کار خوب و با قدرت بازگشت.
اصلا چرا لابی نمی کنی و از رابطه های مرسوم سینمایی استفاده نمی کنی تا به یک نقش خوب برسی؟
- از آنجایی که لابی خاصی ندارم و فرمول هایی از این جنس را بلد نسیتم، باید بنشینم و دعا کنم بخشی از سینما که فیلم هایشان را صرفا برای فروش نمی سازند، من را قبول کنند. شاید صبری که امروز به خرج می دهم باعث شود یک روز نظر این دوستان عوض شود.
و در این یکی دو سال کارهایی را هم انتخاب کرده ای که به نظرم اشتباه بوده …
- … شاید در بین کارهایی که کردم اشتباه هم وجود داشت اما این را مطمئن باش در کارهایی که انتخاب نکردم اشتباه نبوده، آسیب روانی و ذهنی که بیکاری در حرفه ما با خود به همراه دارد از ترس فراموش شدن هم بدتر است. تو هر چقدر هم در زمان بیکاری روی خودت کار کنی (کتاب خواندن، فیلم دیدن، ورزش کردن) باز هم حس می کنی که بیکاری و این برای مرد سخت است. حتی بی پول هم به اندازه کم کاری سخت نیست. در شروع کار، ویترین خیلی برایم مهم بود. مثل اوایل سعی می کردم ماشین خوبی سوار شوم اما امروز دیگر برایم مهم نیست کما اینکه الان یک سال است ماشین ندارم. به هر حال شرایط سخت است. در این چند سالی که در تلویزیون کار نکرده ام، شاید به اندازه درآ»دی که برای بازی در «فاصله ها» کسب کردم هم درآمد نداشته ام. البته دلاری اش را حساب کن (خنده). اما به هر حال این راهی است که خودم انتخاب کرده ام. این یعنی تو همه این سختی ها را قبول کرده ای که اتفاقات بهتری در زمینه بازیگری برایت بیفتد …
- ان شاءالله، امیدوارم زودتر در مسیر رسیدن به اهدافم قرار بگیرم.
چند هفته پیش تو را در کنار علی ضیاء برای کمک به کارتن خواب های تهران دیدم، این یعنی مشکلی که بین شما به وجود آمده بود، حل شده؟
- مشکل و کدورتی بین ما نبوده و نیست و آن مسئله هم خیلی زود حل شد. چند بار بنا بود با علی قرار بگذاریم و یکدیگر را ببینیم تا اینکه در نهایت یکی از سه شنبه شب ها به دعوت علی به جمع کارتن خواب های تهران رفتیم… حس عجیبی بود. فضای آنجا طوری است که انسان را به فکر فرو می برد. به منطقه ای در نزدیکی اتوبان آزادگان رفتیم و بعد از ۳۰۰-۲۰۰ متر پیاده روی به چند نفر رسیدیم که از سرمای این روزها به یک پیت آتش پناه برده بودند. به شخصه تا مدت ها از این که بگویم زندگی ام سخت است و مشکل دارم خجالت می کشیدم. بچه های موسسه طلوع هر هفته سه شنبه ها نزدیک به ۳ هزار عدد غذای گرم را بین کارتن خواب های تهران تقسیم می کنند و برای نجات آنها از اعتیاد و برگرداندن آنها به زندگی تلاش می کنند.
پس هر سه شنبه آنجا هستی؟
- … تلاشم را می کنم که این اتفاق بیفتد. حتی از علی خواسته ام که هر هفته این موضوع را یادآوری کند. سال گذشته علی ضیاء در برنامه اینجا شب نیست رادیو جوان خبر ازدواج تو را اعلام کرد و این موضوع را به تو تبریک گفت.
ظاهرا از این بابت از علی ناراحت بودی، درسته؟ - خودتت می دانی که من علی ضیاء را از زمانی که «گزینه جوان» را اجرا می کرد دوست داشتم. وقتی این ماجرا اتفاق افتاد و مطلع شدم علی در برنامه اعلام کرده، ناراحتی ام از این نبود که چرا علی تبریک گفته، از این ناراحت بودم که وقتی من راجع به مسئله ای که در زندگی شخصی ام اتفاق افتاده صحبت نکرده ام، شاید به این معناست که نمی خواهم آن را رسانه ای کنم و یا حداقل ترجیح می دادم این موضوع در جای درست خودش و از طریق خودم اطلاع رسانی شود. ناراحتی من فقط همین بود.
نگاهت نسبت به آینده چطور است؟
- با تغییراتی که این اواخر در زندگی ام به وجود آمده، مثل به دنیا آمدن دختری که خدا بهم هدیه داده، نسبت به قبل در مورد آینده خیلی نگران تر هستم. من اصلا اینطوری نبودم، نگران داشتن و نداشتن نبودم اما الان دیگر یک مقدار ماجرا فرق دارد. آنهایی که بچه دارند می دانند که بچه غرور آدم را می شکند…
چطور؟
- به هر حال یکی به دنیا آمده که تو برای لبخندش حاضری هر کاری انجام بدی!
حرفی مانده که برایمان بگویی؟
- عجله ندارم، اما امیدوارم یک روزی اتفاقی که مد نظرم است در سینما برایم بیفتد و مجبور نشوم وداع تلخی با این حرفه داشته باشم. کاش مردم بازیگران سینما را انتخاب می کردند … متاسفانه نظر مردم در انتخاب بازیگران سینما کمرنگ است. متاسفانه روابط یک مقدار جای ضوابط را گرفته است که این موضوع دردناکی است. تو من را می شناسی و می دانی در این حرفه دوست و و رفیق زیادی ندارم، دروغ نمی گویم و از چیزی جز حق دفاع نمی کنم. یک مقدار دلم پر است و شاید حرفی بزنم که برای برخی ها خوشایند نباشد. بگذریم …
روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از او خواست که به او درسی به یاد ماندنی دهد. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی.
استاد پرسید: «مزه اش چطور بود؟»
شاگرد پاسخ داد: «خیلی شور و تند است، اصلاً نمی شود آن را خورد.»
پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه. استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد براحتی تمام آب داخل لیوان رو سر کشید. استاد این بارهم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد: «کاملا معمولی بود.»
پیر هندو گفت: «رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو می شود همچون مشتی نمک است و اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگتر و وسیعتر می شود، می تواند بار آن همه رنج و اندوه را براحتی تحمل کند. بنابراین سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب.»
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مالاندوزی کرده بود و پول و دارایی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: «من میخواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم.»
او از زنش قول گرفت که تمامی پولهایش را به همراهش در تابوت دفن کند. زن نیز قول داد که چنین کند. چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع کرد. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجا آوردند و میخواستند در تابوت را ببندند و آن را در قبر بگذارند، ناگهان همسرش گفت: «صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم. بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.»
دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند: «آیا واقعاً حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟»
زن گفت: «من نمیتوانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمامی داراییاش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم. البته من تمامی داراییهایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم. در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند!»
مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود میگفت در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود. هر چه غلام او را از این کار بر حذر میداشت مرد توجه نمیکرد تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد. وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن برهند. آن مرد از ترس جان، خیکها را یکی یکی به دریا میانداخت. در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مبر تا خیک خیک نریزی.»
روزی محمد علی پاشا، حاکم مصر، از کوچه ای عبور می کرد. در سر راه خویش، پسر بچه نُه ساله ای را دید. به او گفت: «سواد داری یا نه؟»
پسرک جواب داد: «قرآن را خوانده ام و تا سوره انا فتحنا راحفظ کرده ام.»
پاشا از این پسر خوشش آمد و یک دینار طلا به او بخشید. پسرک، سکه را بوسید و پس داد و گفت: «از قبول این معذورم.»
پاشا با تعجب پرسید: «چرا؟»
طفل گفت: «پدرم سخت مرا تنبیه خواهد کرد زیرا می پرسد که این سکه طلا را از کجا آورده ای؟ اگر من بگویم که سلطان پاشا به من لطف کرده، می گوید که دروغ می گویی چون لطف و بخشش سلطان از هزار دینار کمتر نیست.»
پاشا از هوش و زکاوت او متعجب گردید و پدر پسرک را خواست و مخارج تحصیل کودک را تأمین کرد.
:: موضوعات مرتبط:
داستان های کوتاه،
، :: برچسبها:
محمد علی پاشا,
سلطان,
ینار,
حاکم,
مصر,
انا فتحنا لک,
نویسنده : مسعود , مهتاب
تاریخ : چهار شنبه 9 بهمن 1392