تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
مرمتگران آثار تاریخی در کاخ سعدآباد تهران به هنگام مرمت یک مبل یکنفره از آثار تاریخی دوره قاجار در این کاخ موفق به یافتن بخش هایی از یک قرآن و یک قطعه دعا در مرمت این اثر تاریخی شدند.
کارشناسان و مرمتگران آثارتاریخیدرکاخ سعدآبادتهران احتمال دادهاند که این قطعات ممکن است با نیت سلامت و حفظ زمام امور در تشک یکی از مبل های یکنفره کاخ سعدآباد که قدمت آن به دوره قاجار بازمیگردد، جاگذاری شده باشد.
اینقرآنکوچک و قطعهدعاییکه دارای 15برگ چاپی از سوره المؤمنون در قرآن کریم است زمانی توسط کارشناسان بازبینی شد که مرمتگران آثار تاریخی آنها را ازمبلمانقاجاری کاخ ملت به دست آوردند.
آنطور که کارشناسان آثار تاریخی اعلام کرده اند قرآن و قطعه دعایی که از مبل یکنفره کاه ملت سعدآباد به دست آمده است به دلیل گذر زمان دچار قارچ زدگی و کپک شده بود و صفحات قرآن و ادعیه به دست آمده نیز با چسب به یکدیگر متصل شده بودند. مرمتگران آثار تاریخی در مجموعه تاریخی فرهنگی سعدآباد قطعات بهدستآمده از مبلمان تاریخی در کاخ سعدآباد را بلافاصله پاکسازی و اسیدزدایی کردهاند.
شمس (خدیجه) پهلوی (۱۲۹۶ - ۱۰ اسفند ۱۳۷۴) دومین و بزرگترین فرزند رضا خان از تاجالملوک آیرملو و خواهر ارشد محمدرضا شاه پهلوی بود.
او پس از سپری کردن تحصیلات رایج در آن زمان، با فریدون جم فرزند مدیرالملک جم (وزیر و نخست وزیر دوره قاجار وپهلوی) ازدواج کرد. لیکن پس از کنارهگیریرضاشاه از سلطنت، از همسرش جدا شد و چندی بعد در سال ۱۳۲۲ با عزتالله مینباشیان که هنرمند بود آشنا شد و در سال ۱۳۲۴ در قاهره با او ازدواج کرد. همسر جدید او نام و نام خانوادگی خود را به مهرداد پهلبد تغییر داد. شمس پس از مدتی دین خود را به مسیحیت تغییر داد و کاتولیک شد. او به زندگی بسیار تجملاتی شهره بود.
همسر امیرحسین مدرس نیز در صفحه شخصی خود در فیسبوک و اینستاگرام، عکسهایی با حجاب نامناسب از خود و همسرش منتشر کرده که زیر آنها برای یکدیگر جملات عاشقانه رد و بدل کردهاند.
امیرحسین مدرس بازیگر، خواننده و مجری سابق برنامه های تلویزیونی که بیش از هر حوزه دیگری به خاطر حضور در برنامههای مذهبی و نیز اجرای کارهای مذهبی شهرت یافته، تصاویری از خود و همسرش به نمایش گذاشته که شگفتی مخاطبان صفحه اختصاصی او را به همراه داشته است...
این سایت در ادامه نوشته است كه: او اخیرا عکس جدیدی از خودش و همسرش منتشر کرده است که باعث شوکهشدن کاربران شبکههای اجتماعی شده است. برخی کاربران در نظرات زیر این عکس نوشتهاند: واقعاً گیج شدهایم. "ما تا حالا فکر میکردیم شما آدمی مذهبی و متدین هستی!" کابر دیگری هم نوشته: "دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟" همسر مدرس نیز در صفحه شخصی خود در فیسبوک و اینستاگرام، عکسهایی با حجاب نامناسب از خود و همسرش منتشر کرده که زیر آنها برای یکدیگر جملات عاشقانه رد و بدل کردهاند.
مدرس که اولین بار با حضور در برنامه نیم رخ برای نوجوانان به شهرت دست یافت، اندکی بعد به بازیگری و خوانندگی نیز روی آورد و سپس به عنوان مداح مجالس محرّم و مجری برنامههای عاشورایی و بازیگر فیلمهای مذهبی شناخته شد. او در کلیپ اخیر حسن روحانی به عنوان خواننده اصلی ظاهر شده است. به نوشته این سایت، تناقضات عجیب میان رفتار و کردار افراد مشهوری چون مدرس گاهی اعتماد بسیاری از مخاطبان و دوستداران این اشخاص را به شدت مخدوش میکند. به ویژه آنکه این افراد در حوزههای مذهبی نیز مشغول به کار باشند. چراکه ممکن است باورهای و علاقهمندیهای مذهبی مردم نیز مورد هدف قرار گیرد. گفتنی است مدرس اخیرا مجموعه موسیقی "خورشید" با مضمون عاشورایی را با همراهی "امین تارخ" و " ماه نی" وارد بازار کرده است.
سری به صفحات شخصی بازیگران تلویزیون و سینما در اینستاگرام زدیم تا ببینیم این روزها چه می کنند و در چه وضعی بسر می برند.
شبنم قلی خانیاین عکس را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و نوشته : «من و جناب ایگوآنا» ایگوانا (به انگلیسی: Iguana) یک جنس از مارمولک است که زیستگاه آن نواحی استوایی مرکزی و جنوبی قاره آمریکا و حوزه دریای کارائیب می باشد.
هانیه توسلیمخاطبانش را به خواندن یک کتاب دعوت کرده و نوشته است: همنوایی شبانه ارکستر چوبها!یکی از درخشان ترین رمانهای ایرانی در سالهای اخیر!کسایی که رمان ایرانی دوست دارن دقت کنن! کسانی هم که دنبال کتاب خوب می گردن همینطور.
مرتضی حیدری، مجری برنامه «مناظره» به همراه همسرش مهمان ویژه برنامه عیدانه شبکه یک در روز یکشنبه شد و با بینندگان درباره شرایط جدید زندگی اش صحبت کرد.
اینمجری باسابقه و مطرح تلویزیونکه تازه داماد هم محسوب می شود ضمن معرفی همسرشدکتر زهره کاظمیگفت: ایشان هم اکنون در مقطع فوق تخصص سرطان زنان مشغول تحصیل هستند و توسط یکی از همکاران پزشک به من معرفی شدند.
دکتر زهره کاظمینیز با بیان این که اهل استان سیستان و بلوچستان است گفت: خانم دکتر مظاهری که در یکی از دانشگاه های فرانسه درس می خواندند و با آقای حیدری آشنایی داشتند ایشان را به من معرفی کردند. خوشبختانه آقا مرتضی در کارهایم خیلی به من کمک می کند. چون درس های من در حال حاضر خیلی سنگین است و مسوولیت هایم بیشتر شده است.
در این برنامه مستندی از زندگیمرتضی حیدریپخش شد که شامل گفتگویی با مادر اینمجری محبوبمی شد. مادرمرتضی حیدریدر این مستند درباره ازدواج فرزندش گفت: هر وقت به او گفتم که چرا ازدواج نمی کنی پاسخ داد من می خواهم تحصیلم را ادامه بدهم. شاید باورتان نشود؛ من به اندازه این اتاق گل و شیرینی در خانه مردم برده ام.
شوخی کردم با یک گروهان از بازیگرهای کمدی خاطره ساز معلوم نیست با چه کسی شوخی می کند ...
تعریف مشخصی از شبکه ی نمایش خانگی وجود ندارد ، قاعدتا مردم انتظار داشتند فیلمی که از این طریق به دستشان می رسد ، کیفیتی بالاتر از تولیدات معمول تلویزیون داشته باشد . و شاید به همین علت هم باشد که با شروع پخش اولین قسمت مجموعه یشوخی کردم، بازتاب های مخاطبین متفاوت بوده است .
در این که مدیری با قهوه ی تلخ بخشی از محبوبیت و اعتماد مردمی اش را از دست داده ، تردیدی نیست . بی نظمی و بدقولی در ارائه قهوه ی تلخ و از همه مهم تر ناتمام رها شدن این مجموعه مهم ترین دلیل برای این بی اعتمادی است ، اما شاید شوخی کردم با گروه بزرگ بازیگرانی که فراهم کرده است ، بتواند در بازیابی جایگاه از دست رفته ی مدیری موثر واقع شود . هر کدام از چهره های حاضر در شوخی کردم برای جذب گروهی از مخاطبان کافی است که هر از گاهی هم یکی از این قسمت ها را خریداری کنند و قطعا با این ترفند ، هدف اقتصادی و تجاری این مجموعه تامین خواهد شد. به ویژه این که حضور برخی چهره ها مثل جواد رضویان و مهران غفوریان که تصور نمی شد ، حاضر به همکاری با مدیری باشند و یا بالعکس مدیری از کار با آن ها ابا داشته است ، می تواند به اطمینان استقبال از این مجموعه اضافه کند .
شوخی کردمبا مونولوگ گویی مدیری نه به عنوان بازیگر که بیشتر شبیه آن چه در ساعت خوش و ببخشید شما ! به عنوان مجری ارائه می کرد ، آغاز می شود . از همان ابتدا مبنای تاثر و یا محتوا و مضمونی اجتماعی و شاید سیاسی با عنوان دروغ مطرح می شود و بعد آیتم های به ظاهر بی ارتباط با یکدیگر اما در همین موضوع دروغ ارائه می گردد. در میان اظهار نظرهایی که در مورد شوخی کردم وجود دارد ، شائبه ی توهین به اقوام ایرانی و زبان و لهجه یشان است . تعبیری که شاید کمی سخت گیرانه باشد و بازتاب انتقاد آمیزی برای مدیری و گروهش داشته باشد ، اما به هر حال کارکرد تجارتی خوبی هم می تواند داشته باشد
رویکرد مدیری به آن چه در سال های دور - و در ساعت خوش به ویژه - به آن پرداخته ، در شوخی کردم به تنهایی نمی تواند محل تایید و یا رد مجموعه باشد ، اما نبود داستان مشخص و واحد می تواند مثل دو لبه ی شمشیر عمل کند .
می تواند مخاطب علاقه مند به داستان گویی را از این مجموعه بیگانه و زده کند و در عین حال برای گروهی انگیزه ی علاقه مندی به شوخی کردم باشد .
به هر حال وجود داستان مشخص و واحد ، پی گیری هفته به هفته و قسمت به قسمت را الزامی می نماید و چنان چه مخاطب بداند که اگر احیانا قسمتی را هم از دست بدهد ، اتفاق ویژه ای نیافتاده است ، در خریداری بخش های دیگر هنوز راغب خواهد بود .
اولین لازمه ی چنین مجموعه ای خنداندن است . این طبیعت یک کار کمدی است که بعضا به غلط مصطلح طنز تعبیر می شود .
یک کار کمدی در هر مدیومی که ارائه شود باید بتواند مخاطب خود را بخنداند و شوخی کردم این کار را انجام می دهد هرچند که شاید برخی از آیتم هایش صرفا برای پرکردن زمان بسته ی سرگرمی باشد . اما اگر بخواهیم به عنوان یک اثر ماندگار به شوخی کردم نگاه کنیم قضیه تفاوت خواهد کرد .
شوخی کردم زایایی هنری ندارد و اگر جنبه اجتماعی و اخلاقی مبنای تاثرش را نیز در نظر نگیریم اتفاقا تجمیعی از شوخی های گذشته ی بازیگرانش است . شوخی ها ، عادت های و صفات ویژه ی هر کدام از بازیگران که در شوخی کردم دوباره تکرار می شود . نگاه کنید به آیتم آخر قسمت نخست که رضا شفیعی جم به روان شناس مراجعه کرده و دغدغه اش بیماری برادرش است . هم روند داستانک این آیتم تکرار و کلیشه ی نمونه های مشابه قبلی است و هم این که رفتار نقش آفرینانه ی شفیعی جم با گذشته ی کاریش تفاوتی نمی کند .
این شرایط برای مهران غفوریان و یوسف صیادی هم صدق می کند و فقط شاید بازی جواد رضویان را بشود از این دسته مستثنی کرد . آن هم به این جهت که بعد از نقطه چین و ارائه ی نقش داود برره ، دیگر بازی ماندگاری از رضویان سراغ نداریم و دوباره با هدایت مدیری نشانه ی توانایی رضویان تا حدودی برجسته می شود .
از میان بخش های مختلف قسمت اول ، آن چه میزان یک هنر نمایشی معیار تلقی شود را تنها در آیتم مربوط به روز پرش می توان مشاهد کرد . آیتم روز پرش با بازی عارف لرستانی ، رامین پور ایمان و سحر ولد بیگی مشخصات یک کمدی کامل را دارد . اولا که در مدت کوتاهی عارف لرستانی یک تیپ را در قالب شخصیت ارائه می دهد ، ثانیا در همین مدت کوتاه روند داستانی مناسب وجود دارد و علاوه بر این دو نکته اسباب یک کمدی چه از نظر اکت های بازیگری و معمای کلامی برقرار است .
در میان اظهار نظرهایی که در موردشوخی کردموجود دارد ، شائبه ی توهین به اقوام ایرانی و زبان و لهجه یشان است . تعبیری که شاید کمی سخت گیرانه باشد و بازتاب انتقاد آمیزی برای مدیری و گروهش داشته باشد ، اما به هر حال کارکرد تجارتی خوبی هم می تواند داشته باشد . همین که مردم خبر اعتراض بخشی از جامعه ی ایران نسبت به شائبه ی توهین را می شنوند ، حتی اگر خیال نداشتند که شوخی کردم را ببینند ، مجاب می شوند که در این تصمیم تجدید نظر کنند . مدیری و گروهش آن قدر ی با تجربه و باهوش هستند که پیش بینی چنین اعتراضی را داشته باشند و با این حال در صدد اصلاح این نکته بر نیامده باشند . می شود با یک عذر خواهی و شاید بدون عذر خواهی و آوردن توجیهات جوابی برای این سیل انتقاد ها فراهم کرد ، اما در بحبوحه ی این جنجال رسانه ای و محفلی شوخی کردم هم مشتری های خود را پیدا می کند .
وزیر خارجه اسبق انگلیس که به تازگی از تهران بازدید کرده، با اشاره به مشاهدات خود در ایران از تغییر در این کشور سخن گفته و به آمریکا توصیه کرده از فرصت به وجود آمده برای توافق نهایی استفاده کند.
وزیر خارجه اسبق انگلیس که اخیرا به تهرانسفرکرده بود، با انتشار یادداشتی در روزنامه ایندیپندنت نوشته است که اکنون میتوان نسیم تغییر در ایران را احساس کرد. وی همچنین نسبت به تبعات عدم دستیابی به توافق نهایی با ایران هشدار داده است.
وی در ابتدای این یادداشت نوشته است: وقتی به همراه هیئت پارلمانی بریتانیا از فرودگاه [امام] خمینی به سمت هتلمان در مرکز شهر تهران در حال حرکت بودیم، از حجم زیرساختهایی که در این 9 سال که من به ایران نرفتم ساخته شده، جا خوردم. هنوز هم اتوبانهای جدید و خطوط جدید مترو در دست ساخت است. تهران بیتوجه به تحریمها بیش از آنکه شبیه مثلا بمبئی یا قاهره باشد، به مادرید یا آتن شباهت دارد.
استراوبا اشاره به اینکه موفقیت اصلی «حسن روحانی» رئیسجمهور جدیدایرانتا حد زیادی به عملکرد اقتصادی او بستگی دارد، نوشته که وی شروعی خوب داشته است.
وی در مورد تحریمها هم نوشته است: تحریمها اثرات عجیبی هم دارد. گفته میشود که پارسال 500 خودرو پورشه به کشور وارد شده و کوکاکولا هم همه جا در دسترس است. اما در عین حال تحریمهای بانکی موجب شده تا بیماران سرطانی نتوانند به داروهای وارداتیای که به صورت رسمی از تحریمها معاف شدهاند، برای حفظ جانشان دسترسی داشته باشند.
توافق موقتی که در ماه نوامبر بین ایران و 1+5 (پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان) در شهر ژنو منعقد شد، از روز دوشنبه اجرایی میشود. پایان همه تحریمها قطعا منافعی برای ایران خواهد داشت. برای انگلیس هم همینطور است. بیشتر و فراتر از موقعیتهای تجاریای که ایجاد میشود، عادیسازی روابط اساسا دارای منافع ذاتی است، آن هم نه فقط برای حل مشکل کشورهایی چون سوریه، عراق، لبنان و فلسطین که ایران در آنها نفوذ دارد.
استراوضمن ابراز امیدواری نسبت به اینکه «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا بتواند در برابر نفوذ «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیمصهیونیستی در کنگره آمریکا مقاومت کند، نوشته است: «این دفعه، اگر توافقی نشود، این ایران نخواهد بود که مانند دوره (محمود) احمدینژاد منزوی میماند، بلکه تحریمها هستند که رو به فرسایش میروند. روسیه و چین که کنار میکشند. فشار صادرکنندههای اروپایی هم به خصوص ایتالیاییها و آلمانیها تشدید میشود. (هواپیمای لوفتانزایی که با آن از تهران برمیگشتیم پر بود از تجار آلمانی.) از همه مهمتر، هیچ تضمینی نسبت به آینده فعالیتهای هستهای ایران وجود نخواهد داشت. جهان به جای آنکه کمتر خطرناک باشد، خطرناکتر خواهد شد و این قطعا مورد علاقه اسرائیل هم نخواهد بود. فکر میکنم حتی (آریل) شارون هم این را میفهمید. آیا آقای نتانیاهو این را درک خواهد کرد؟
«نلسون ماندلا» در گذشت. او رهبري بود كه موفق شد تاريخ آفريقا و بخشي از جهان را براي هميشه تغييردهد. او نامش در كنار بزرگان بسياري از جمله «مهاتما گاندي» كه براي برقراري صلح و برابري مبارزه ميكردند جاودانه شده است.
کافه سینما: «نلسون ماندلا» در گذشت. او رهبري بود كه موفق شد تاريخ آفريقا و بخشي از جهان را براي هميشه تغييردهد. او نامش در كنار بزرگان بسياري از جمله «مهاتما گاندي» كه براي برقراري صلح و برابري مبارزه ميكردند جاودانه شده است. شايد افراد زيادي درباره زندگي او و ماجراهايي كه برايش اتفاق افتاده چيزهايي بدانند. اما نكاتي درباره زندگي او وجود دارد كه شايد براي بسياري ناشناخته و تازه و در عين حال عجيب باشد.
ده نكته جالب و خواندني از زندگي نلسون ماندلا که نمی دانستید
معني نام مستعارش «مشكل ساز» بود
پيش از اينكه اسم مسحي «نلسون» به او داده شود، در بدو تولد والدينش او را «رولي هالاهلا» نام نهادند كه ترجمهاش «مشكل ساز» است. انگار از بدو تولد، قرار بود زندگي او همراه با دردسر و مشكلات فراوان باشد.
ده نكته جالب و خواندني از زندگي نلسون ماندلا که نمی دانستید
جدش يك پادشاه بود
جد پدري «ماندلا» حاكم مردم منطقه «تيمبو» در محدوده استان «ايستر كيپ» امروزي در افريقاي جنوبي بوده است. نام پدر بزرگش «ماندلا» بود كه تبديل به نام فاميل او شد.او حتي به دليل مبارزاتش نه تنها تحصيل در دانشگاه، بلكه لقب سلطنتياش را هم رها كرد.
او به دليل يك جرم مشترك هم به شش سال زندان محكوم و هم تبرئه شد
از انجايي كه او يك فعال سياسي بود و دولت آفريقاي جنوبي سعي در متوقف كردن او داشت، وي را به جرمهاي مختلف محكوم كرد. به دليل حجم بالاي جرائم منتسب به او و سيستم بروكراتيك دادگاههاي افريقاي جنوبي در ان زمان، وي را به دليل يك جرم، يكبار محكوم به شش سال زندان، و يكبار نيز تبرئه كردند.
ماندلا هميشه با لباس مبدل در افريقا ميگشت
به محض محكوميت در دادگاه، او شروع به سر و سامان دادن به كنگره ملي آفريقايي و سازمان سياسي خود به عنوان رهبر حزب كرد. براي جلوگيري از دستگير شدن او هميشه با لباس مبدل از جمله يك راننده و يا يك رئيس قبيله آفريقايي به زندگي و رفت و آمد در افريقا ادامه ميداد.
او 18 سال در يك جزيره زنداني بود
سرانجام او در سال 1962 دستگير شد. «ماندلا» را بلافاصله به جزير «روبن» دور از ساحل «كيپ تاون» فرستادند. او در سلولي نمور بر روي حصير ميخوابيد و مجبور به بيگاري با شكستن سنگها و تبديل آنها به قطعات كوچك بود. در يك دوره به دليل به چشم زدن يك عينك آفتابي به سلول انفرادي فرستاده و همين باعث آسيب ديدن چشم هايش شد. او سر انجام پس از 18 سال از جزيره به زنداني ديگر منتقل شد. اين تنها بخشي از 27 سال زندان «ماندلا» بود.
در سن 76 سالگي به رياست جمهوري برگزيده شد
اين مدت زندان طولاني، باعث تسليم شدن «ماندلا» نشد. او پس از سالها مبارزه و تلاش، سرانجام به در سال 1994 در سن 76 سالكي به رياست جمهوري افريقاي جنوبي برگزيده شد. او و حزبش بلافاصله شروع به كار كردند و سياستهايي را براي رفاه و بالابردن سطح اجتماعي مردم كشور انجام دادند.
او با «مايكل جكسون» و «اسپايس گرز» ميهماني مشترك داشته است
«ماندلا» به دليل شخصيت مهربان و مستقل خود، پس از رياست جمهوري تبديل به يك ستاره شد كه مراسم خيريه فراواني را ترتيب داد و يا در آنها شركت كرد. او با بسياري از ستارگان موسيقي و سينما دوست بود و حتي «مايكل جكسون»، «اسپايس كرز» و «ووپي گلدبرگ» را از ميان اين ستارگان به ميهماني در خانه خود دعوت كرد.
در زمان بازنشستگي گفت : با من تماس نگيريد، من خودم با شما تماس ميگيرم.
ماندلا دوبار سعي كرد خود را بازنشسته كند. بار اول پس از بازنشستگي، او سعي كرد از تمامي فعاليتهاي سياسي و اجتماعي كنارهگيري كند كه چندان موفق نبود. چند سال بعد تصميم گرفت از چنان بازنشستگي نيز خود را بازنشسته كند! او در جملهاي معروف يه رسانهها گفت : با من تماس نگيريد، من خودم با شما تماس ميگيرم. اما حتي پس از بازنشستگي كامل، باز هم نتوانست از فعاليتهاي بشر دوستانه اش دست بكشد.
او طراح شخصي لباس هاي خود را داشت
ماندلا هميشه شيك و تميز بود. از زماني كه رئيس جمهور شد، در روز چندين بار لباسهايش را عوض ميكرد. او همچنين به پوشيدن لباسهاي با طرح هاي سنتي و رنگهاي شاد معروف بود كه طراح شخصي خودش آنها را طراحي مي كرد.
براي فيلم زندگينامهاي او گروه «يو2» ترانه اي خوانده است
«ماندلا: راه طولاني تا آزادي» آخرين فيلمي است كه بر اساس زندگي او با بازي «ادريس البا» در نقش «ماندلا» ساخته شده و آهنگ «عشق معمولي» را گروه مشهور راك «يو2» براي اين فيلم ساخته است.